زهرا صدیقی هنگامی که دید تاکسی یا اتوبوسی که مناسب شرایط او وجود ندارد، تصمیم گرفت خودش کاری انجام دهد.
وقتی صحبت از دسترسی به امکانات برای افراد کمتوان یا ناتوان به میان میآید، برخی کشورها کارنامه کاری بهتری از بقیه دارند. با این حال حتی بهترین نمونهها هم تمام امکانات لازم را فراهم نکردهاند. این بدان معنی است که گاهی لازم است خود افراد درگیر مشکل، کاری انجام دهند و به دیگران نشان دهند که میتوان گامی در جهت رفع مشکلات برداشت.
اگر قرار باشد درباره ((مشکلات زیاد)) حرفی به میان آید، زهرا صدیقی به خوبی معنی این کلمات را درک خواهد کرد. با وجود اینکه در دوران کودکی توانست از مبارزه با بیماری فلج اطفال جان بدر ببرد، توانایی خود در راه رفتن را از دست داد و از آن زمان مجبور شد با مشکلات بعدی روبرو شود. یکی از مشقات این بود که حالا مادرش باید او را در صندلی چرخدار تا مدرسه حمل میکرد. با این حال، مشکلات کمتوانی و از همه مهمترعدم ارائه خدمات موردنیازبرای شرایط او، مانعی برای پیشرفتش در زندگی روزمره ایجاد نکرد.
او در گفتگو از اولین تجربه موتورسواریش میگوید:
«موتور را از کارگاه تحویل گرفتم و بردم خانه. پدرم کمی اخمهایش در هم رفته بود. مادرم اما شادمان و خرسند بود. گفتم میخواهم بروم دانشگاه. پدرم گفت من دنبالت میآیم. شوهر خواهرم هم نشست کنارم. اما موتور طوری بود که در دستانداز اول خوردیم زمین. از شوهر خواهرم خواستم پیاده شود تا موتور سنگین نباشد. گفتم باید ادامه دهم. دوباره راه افتادم سمت دانشگاه. همکلاسیهایم کلی از دیدن من و موتور هیجان زده بودند. بعد از آن این موتور همه زندگی من شد. از خانه نشینی نجات پیدا کردم.»
موتورسیکلت ابتکاری
از آنجایی که تاکسی یا وسیله حملونقل عمومی دیگری که با شرایط افراد توانیاب سازگار باشد در شهر محل زندگی خانم صدیقی وجود ندارد، او برای ساخت موتورسیکلت مناسب برای حمل صندلی چرخدار خود دست به کار شد. این وسیله ابتکاری، از اتصال دو نیمه موتورسیکلت به یک پلتفرم ساخته شده است. نگارنده گمان دارد که این موتورها از قطعات یک مدل موتور قدیمی ایرانی به نام پیشتاز به عاریت گرفته شده باشند، هرچند که تشخیص دقیق مدل کار آسانی نیست.
این موتورسکلت دستساز شامل یک سطح شیبدار انعطافپذیر برای سوار شدن و یک فرمان که در مرکز وسیله جانمایی شده، میشود. وسیله مورد بحث به خانم صدیقی امکان میدهد تا تجربه خوبی از راندن وسیله نقلیه خودش داشته باشد، چرا که حالا نگرانی از بابت جادادن صندلی چرخدار نیز وجود ندارد.
حقی که نادیده گرفته میشود
البته هنوز مطلب مهمی ناگفته باقی مانده، اینکه خانم صدیقی گواهینامه راندن موتور را در اختیار ندارد. این مسئله از کاهلی ایشان سرچشمه نمیگیرد، بلکه به این دلیل است که هرچند در ایران قانونی برای منع بانوان از دریافت گواهینامه موتورسیکلتسواری وجود ندارد، اما درخواستها برای این گواهینامه به سادگی مردود میشود و به همین دلیل خانم صدیقی نیز از دریافت گواهینامه راندن موتور بازمانده است. البته این محدودیت نیز در طول هفت سال گذشته او را از راندن وسیله اش بازنداشته است.
گفته میشود تصویت لایحه جدیدی در مجلس ایران به منظور حمایت از شهروندان توانیاب میتواند شرایط را برای حدود 1.3 میلیون نفر که شرایط مشابهی با خانم صدیقی دارند، بهبود بخشد. درصورت تصویب چنین لایحهای، دسترسی به سیستم حملونقل و امکانات دیگر آسانتر خواهد شد. خانم معصومه ابتکار به عنوان مشاور رییس جمهور در امور زنان و اتباع خارجی به جهت سمت اجرایی خود پیگیر بسیاری از این مطالبات بوده، هرچند پیروزی کامل هنوز به دست نیامده است.
در حال حاضر خانم صدیقی مجبور نیست تا برای رفتن به محل کار و دانشگاه منتظر چیزی باشد.