بدنه خودرو یکی از ارکان اساسی در پیریزی زیبایی، ایمنی و کیفیت در آن است. عموماً بدنه خودرو را از ورقهایی با ضخامت متفاوت از 0.4 تا 0.7 تا حداکثر 3 میلیمتر میسازند. شاید رقم 3 میلیمتر برای ورق بدنه یک خودرو زیاد به نظر برسد ولی اخیراً در پیکاپ الکتریکی و فرامدرنی همچون تسلا سایبرتراک از ورقهایی با این پهنا و ضخامت استفاده شده است. در برخی از خودروها، جنس ورق بدنه از فولاد گالوانیزه بوده که در این حالت از ضخامت ورق مورد نظر کاسته شده و بدنه نیز در مقابل خوردگی از پوشش محافظتی بیشتری برخوردار است.
”در تمامی مراحل تولید، بازرسی و کنترل کیفیت قطعات بدنه از اهمیت وافری برخوردار است چرا که هزینه اصلاح این قطعات با توجه به استمرار تولید در قطعهسازی بسیار زیاد بوده و عملاً تولید را دچار مشکل میکند. “طراحی قابهای بدنه خودرو اساساً بر مبنای طرح اصلی خودرو و نمونههایی از آن صورت میگیرد که به شکل ماکت گلی یا رسی توسط طراحان آن ارائه و تولید شده است. در این میان، فرمدهی به ورقهای خام فلزی توسط پرسهای غول پیکر چند صد تنی صورت گرفته و از پیچیدهترین مراحل تکوین یک خودرو در فرایند تولید آن به شمار میآید. بعد از فرمدهی قطعات مختلف بدنه از اسکلت خودرو گرفته تا برش دقیق لقمههای فلزی برای درهای خودرو و کاپوت و غیره، مرحله چیدمان و انتقال آنها به خطوط تولید آغاز میشود.
در مرحله تولید نیز باید متد خاصی را مد نظر قرار داد، چرا که بسیاری از ایرادهای بدنه در این مرحله به وقوع میپیوندد. نحوه چیدمان قطعات بر روی یکدیگر چه در سالن پرس و یا خطوط تولید و نیز نحوه حمل قطعات بدنه به سالن رنگ و مونتاژ نیز از حساسیت بالایی برخوردار است. از همین رو بدنه یک خودروی جدید از حیث ابعادی باید با تجهیزاتی مثل کریرها، کانوایرها و هنگرهای موجود در کارخانه سازنده آن تطبیق داشته و اصطلاحاً راحت و روان بر روی آنها سوار شود تا در پروسه تولیدش وفقهای ایجاد نشود.
در تمامی این مراحل بازرسی و کنترل کیفیت قطعات بدنه از اهمیت وافری برخوردار است. از همین رو، نقاط خاصی را به وسیله کدهای متفاوت بر روی بدنه خودرو مشخص نموده و براین اساس ابعاد و انحنای قطعات را با ابزارهایی ویژه بررسی میکنند.
امروزه چنین اقداماتی در محیط آزمایشگاهی و با تجهیزات کاملاً پیشرفتهای صورت میپذیرد. بدین منظور از قطعات مرجعی که در داخل آزمایشگاه ودر شرایط خاصی نگهداری میشود برای کالیبره کردن دستگاه و نرمافزارهای خاص که کلیه ابعاد و اندازهها در آن ذخیره میشود، استفاده میکنند.
سنجش ضخامت بدنه خودرو
بهرهگیری از دستگاههای CMM (CO-ORDINATE MEASURING MACHINE) یکی از روشهای متداول اندازهگیری قطعات بدنه خودرو است. با استفاده از این دستگاه، هماهنگی و تطبیق قطعات تولیدی با مرجع آن امکانپذیر میشود. همانطور که میدانید بدنه خودرو دارای شکستگی و انحناهای متعددی در نواحی مختلف خود است. پس از تولید این قطعات به وسیله دستگاههای پرس، همسان بودن آن از شروط اساسی مونتاژپذیری قطعات با یکدیگر است. کنار هم قرار دادن قطعات و اتصال آنها با جوش نقطهای توسط فیکسچرها صورت میپذیرد و اگر قطعهای خارج از تلرانس ابعاد تولید وارد خطوط تولید شود عملاً به خوبی بر روی فیکسچرها سوار نمیشود و در نتیجه، عملیات مونتاژ آن به نحو درستی انجام نمیشود.
هزینه اصلاح این قطعات با توجه به استمرار تولید در قطعهسازی بسیار زیاد بوده و عملاً تولید را دچار مشکل میکند. هر چند که خودروسازان از مجوزهای ارفاقی جهت استفاده از این قطعات بهره میبرند. امری که در تمامی خودروسازان با همین نام ولی با شیوه متفاوتی صورت میگیرد. همانطور که گفته شد، هدف از استفاده از دستگاه CMM، اندازهبرداری از سطوح پیچیده قطعات به صورت سه بعدی به منظور دست یافتن به هندسه سطح و شکل ظاهری آن و انطباق با استاندارد قطعه است. اندازهگیری در این تست با روش CAD DATA با دقتی بسیار زیاد، اغلب برابر با یک صدم میلیمتر صورت میگیرد.
بررسی میزان فضای قطعات بدنه
یکی دیگر از شاخصهای مهم در مونتاژ بدنه خودرو، میزان GAP و STEP در آن است. GAP به میزان فضای ایجاد شده عرضی بین دو قطعه مجاور مونتاژ شده در کنار یکدیگر گفته میشود. فرضاً اگر به نحوه قرار گرفتن در صندوق روی گلگیر عقب و کفی عقب خودرو دقیق شوید، فاصله عرضی در تمامی این قسمتها باید همسان و به میزان مشخصی باشد و البته حد مجاز این فاصله با ابزارهای مخصوص و پیش از مونتاژ لاستیکهای عایق در صندوق عقب تعیین شده و به بخش مونتاژ خودرو ابلاغ میشود. آشکارا با همین شاخص میتوان بین خودروهایی که از کیفیت ساخت و مونتاژ بالایی بهره میبرند با خودروهایی ارزانتر و کمکیفیتتر مقایسهای صورت داد. مثلاً فاصله درزهای بین قطعات بدنه در ساختههای لکسوس، ولو، جنسیس و غیره آنقدر کم هست که حتی در زوایا و چشماندازهایی از نور، بدنه محصولات متنوع این لوکسسازان، یکپارچه و به اصطلاح عامیانه پرسی و بدون درز به نظر میرسد. برعکس، در برخی خودروهای ارزانقیمت و کمکیفیت، این فواصل به وضوح بیشتر دیده و حس میشود.
اما STEP به معنای عدم هم سطح بودن دو قطعه مجاور یکدیگر است. این عیب که در برخی از خودروهای کیفیت پایین مشهود است همان بالا و پایین و یا عدم همسطح بودن دو قطعه مجاور یکدیگر است. بررسی و تحلیل این عیوب به وسیله مفاهیم مهندسی چون کنترل کیفیت آماری یا SPC برعهده دپارتمانهای مهندسی کیفیت خودروسازان است.
مترجم : سام کاویانی