چه گناهی کرده که برادر بزرگترش محبوبترین و معروفترین شاسیبلندِ فولسایزِ آفرودِ دنیاست؟ از همان روزی که آمد مدام بد و بیراه شنیده و مدام زیر سنگینترین فشارهای منتقدین بوده است. چرا؟ چون H3 است و H2 نیست. چرا؟ چون پیشرانهاش I5 است و V8 نیست.
نمیگوییم که این خودرو چیزی از نسخه قبلی کم ندارد ولی آنقدرها هم که میگویند، ساده و بی دستوپا نیست. از اینکه مدام در گوشش بگویند «بچه هامر» ناراحت میشود. پرادو، بچه لندکروز بود؟ نبود. چارجر، بچه چلنجر بود؟ نبود. گالاردو، بچه مورسیهلاگو بود؟ نبود. برنامه امروز، قرار ملاقاتی است با خودرویی که میخواهد نشان دهد، برای خودش شخصیتی دارد و شهرتش به خاطر برادرش نیست.
هامر H3 از کجا آمد؟
قبول داریم که داستان H3 از H2 شروع میشود. ولی این را هم میدانیم که H2 بیارتباط به H1 نیست. حتی خود H1 هم مبدأ تاریخ هامر به حساب نمیآید. همهچیز از HMMWV (وسیله نقلیه چرخدار چندمنظوره با تحرک بالا) شروع میشود. خودرویی که به صورت خودمانی به آن Humvee هم میگویند. ماجرا از ارتش آمریکا آغاز میشود. اواسط دهه 70 میلادی نظامیان این کشور رسماً اعلام میکنند که جیپ دیگر جوابگوی نیاز عملیاتی آنها نیست. استهلاک بالا و مانور پایین جیپ در قیاس با خودروهای نظامی کشورهای دیگر، آمریکاییها را نگران کرده بود. صحبتهایی با بخش خودروهای دفاعی کرایسلر هم مطرح شد. اوضاع آنقدر خراب بود که حتی مذاکراتی با لامبورگینی نیز برای ساخت نمونههای ارتشی مطرح شده بود. دست آخر ارتش با شرکت AM General به توافق رسید تا خودرویی منحصراً نظامی و به صورت کاملاً سفارشی بر حسب مصارف موردنظر ساخته شود.
کمتر از یک سال و در 1981 بود که اولین نمونه با نام M998 ساخته شد. انتخاب این خودرو به دلیل کسب بالاترین امتیاز در بخش حمل سربازان، بدنه ضدگلوله، استهلاک پایین، حرکت در شرایط دشوار اقلیمی و مقاومت بالا در برابر آب بود. سال 1985 تولید انبوه این خودرو که حالا دیگر نامش هاموی بود، استارت خورد.
اولین آزمایش هاموی در یک میدان نبرد واقعی (جنگ پاناما) بود که نمایشی چشمگیر داشت. با توافق ارتش آمریکا شرکت AM جنرال توانست مجوز تولید نسخه شهری این خودرو را نیز اخذ مدلی که سال 1992 با نام H1 به دست مشتریان حقیقی رسید. حضور شاسیبلندی زمخت، سفت، بیآپشن در میان غولهای نامداری مانند جیپ و فورد عملاً یک خودکشی به حساب میآمد ولی به طرزی اعجابآور H1 محبوب قلبها شد و طی 10 سال توانست به تیراژ حیرتانگیز حدود 12 هزار دستگاه دست پیدا کند. موفقیت هاموی در خیابانها کمتر از اقبال این خودرو در پادگانها نبود. همین امر کاری کرد تا شرکت سریعاً جانشین آن را در سال 2002 به اسم H2 وارد میدان کند.
جانشین که چه عرض کنیم. یک اسطوره. هیولای جدید خیابانها، شاسیبلند سوپرسالنی بود که بر اساس شاسی شورولت سابربن ساخته شده بود. چرا؟ چون یکی دو سال قبلش AM جنرال برند هامر را به جنرال موتورز فروخته بود. امروز کاری به H2 نداریم ولی فقط همین را دربارهاش بدانید کافی است که طی عمر 7 سالهاش توانست 153 هزار دستگاه بفروشد.
مصرف سوخت وحشتناک و ابعاد ترسناک H2 شرکت را بر آن داشت تا مدلی متمدنانه را عرضه کند. سال 2005 عضو جدید H3 نام گرفت با این تفاوت عمیق که حالا صفر تا صد تغییراتش توسط جنرال موتورز انجام شده بود. علیرغم تمام تصورات ما، فروش H3 از H2 هم بیشتر بود.
بررسی طراحی هامر H3
خارج شدن H3 از ریل H2، میتوانست عواقب فاجعهباری به همراه داشته باشد، اما امضای هامر همان چیزی بود که با برادر بزرگتر دیده بودیم. بنابراین یک تغییر انقلابی میتوانست منجر به سقوط محبوبیت مدل جدید شود. به همین خاطر در نگاه اول نمیتوان تفاوت فاحشی بین این دو مدل پیدا کرد.
الگو، همان الگوی موفق قبلی است. جنرالموتورز به ترکیب برنده دست نزد. در این خودرو جلوپنجرهای کروم با ستونهای عمودی که در دو طرف با چراغهای ساده دایرهای احاطه شدهاند، حسی تکراری ولی همچنان هیجانانگیز دارد. گلگیرها به طرزی اغراقآمیز ولی دوستداشتنی بیرون زدهاند. یک هواکش بزرگ روی کاپوتی کوچک، هیبت این شاسیبلند را بیشتر هم کرده است. چراغهای سقفی هم تجهیزات آفرود H3 را تکمیل کرد و هم به جذابیت ظاهری آن کمک کرده است. برق خیرهکننده جلوپنجره با هماهنگی چشمنوازی روی قاب آینهها نیز دیده میشود. در کنارهها ردیف منظم شیشههای مستطیلی به سبک شاسیبلندهای دهه 90 آمریکا تعبیه شدهاند.
اگرچه این خودرو از سال 2005 وارد بازار شده بود ولی حتی در زمان خودش هم زیادی ساده طراحی شده بود. این یک ضعف نبود و نیست. هامر H3 عمداً اینگونه شکل گرفت تا ماهیت اصیل نظامی خود را حفظ کند. با این اوصاف فرمت عمودی چراغهای عقب قابل قبولتر میشود. قلابهای فولادی روی سپر جلو و عقب که برای کشیدن و کشیده شدن هستند، یک حس جالب خاص بودن را القا میکنند. حس یک آفرودر محض با این تفاوت که هامر ادای آفرود را درنمیآورد چون خودش یک سر و گردن بالاتر از تعاریف است.
آپشن و تجهیزات هامر H3
هامر H3 در پایینترین سطح آپشنهای یک شاسیبلند قرار دارد. حالا سؤال اینجاست که آیا این کم بودن تجهیزات واقعاً آزاردهنده است؟ اصلاً همان درگاه بلوتوث هم برای این خودرو زیادی بود. در مقابل چون این محصول ذاتی نظامی دارد، سیستم GPS آن حتی از مدلهای امروزی نیز دقیقتر و حرفهایتر است. قطبنما و شیبسنج که در هر خودروی آفرودی نیاز است در H3 هم به شکلی درست مشاهده میشود. این خودرو در روزهایی وارد بازی شد که سیستم سیدی چنجر خیلی مُد بود. عجیب است که حتی در H1 هم سیستم کاهش و افزایش باد لاستیکها را دیده بودیم ولی در این خودرو خبری از آن نیست. میتوان دلیل این کار را سیاستهای اقتصادی جنرال موتورز تلقی کرد.
شیفتگان H2 قطعاً این نکته را میدانند و نمیگویند که این غول پهنپیکر از نظر ایمنی در سطح افتضاحی بود. درست برعکس، H3 در اوج تعجب یکی از بهترین رکوردها را کسب کرده است. این را آمار تست تصادف NHTSA (مؤسس ملی امنیت بزرگراههای آمریکا) میگوید.
مشخصات فنی هامر H3
به محل اصلی مناقشه رسیدیم. جایی که خیلیها H3 را به خاطر آن مسخره میکنند و خیلیهای دیگر تحسینش میکنند. یک عده میگویند جنرال موتورز بعد از اینکه پروژه هامر H3 را دست گرفته از ترس اینکه این خودرو برای محصولات خودش شاخ نشود، پیشرانههای سبک رویش گذاشته است؛ اما چیزی که این گروه فراموش کردهاند این است که پیشرانه H2 هم همان بلوک Vortec جیام بوده است. بگذریم از این حواشی.
هامر H3 با سه نوع قوای محرکه راهی میدان میشده که دو تای آن 5 سیلندر خطی و فقط یکی 8 سیلندر V شکل بوده است. هامری که امروز با آن قرار ملاقات داشتیم یکی از همان 5 سیلندرها با کد LLR بود. پیشرانهای 3.7 لیتری که همزمان با تولید H3 روی شورولت کلرادو و جیامسی کنیون هم نصب میشد که هر دو پیکاپهایی میانوزن به حساب میآمدند.
یکی از مزایای این قوای محرکه سیلندرهایش هستند که هر کدام 95.5 میلیمتر قطر دارند. بدون هیچ تقویتی و بدون حتی یک ریل اضافه روی سرسیلندر این خودرو میتواند 241 اسببخار قدرت تولید کند. توان فوقالعاده کششی این خودرو را باید مدیون گشتاور 328 نیوتنمتریاش بدانیم که در دور موتور 4500 rpm حاصل میشود.
مصرف سوخت هامر H3 در شهر خودش جنایت علیه بشریت است. خودرویی که در بهترین حالت و با در نظر گرفتن باکیفیتترین نوع بنزین، در پیمایشهای شهری زیر 17 لیتر نمیسوزاند. فکر نکنید اوضاع مصرف میانگینش خیلی بهتر است. این خودرو در هر 100 کیلومتر ترکیبی حدود 13 لیتر را به آتش میکشد. شرکت خودش میدانسته شرایط چقدر خراب است که روی این خودرو یک باک 87 لیتری تعبیه کرده است.
برخلاف تصور همه ما، هامر H3 اصلاً خودروی بزرگی نیست. طولش به زحمت با در نظر گرفتن نوک تیز سپرها به 4.8 متر میرسد. با این حال از نظر عرض و ارتفاع خودش را بالاتر از شاسیبلندهای متعارف امروزی نشان میدهد. وسواس زیاد در مقاومسازی بدنه و لایه لایه کردن شاسی وزن آن را به بیش از 2 تن رسانده است.
یکی از خاصترین جعبهدندههای انتخابی برای هامر H3 مدل 5 سرعته دستی AR5 از برند آیسین بود که شدیداً توسط آفرودبازها با استقبال روبرو میشد؛ اما برای سایر مشتریان نیز نسخه معروف 4L60E هایدراماتیک 4 سرعته اتوماتیک کنار گذاشته شده بود. جنرال موتورز از این پوسته تقریباً روی همه شاسیبلندها و پیکاپهایش استفاده کرده بود. حالا چرا باید این جعبهدنده مهم باشد؟ چون که فقط چنین چیزی میتواند از پس وزن سنگین آن و البته کنترل رفتار سیستم انتقال قدرت چهار چرخ محرک دائم آن بربیاید. این را هم به قابلیتهای فنیاش اضافه کنید که با این خودرو میتوان بیش از 2000 تن بار را هم کشید.
تجربه رانندگی با هامر H3
هرچه باشد یک هامر است. شاسیبلندی آمریکایی که غیر از رقابت با هموطنانش اصلاً تمایلی ندارد تا سمت کسی دیگری برود. این را همین اول کاری وقتی به سختی سوارش میشویم هم میفهمیم. عرض خودرو آنقدری هست که بتوانید با حالتی گنگستری پشت فرمان بنشینید. مخصوصاً دستهدنده موسوم به خلبانیاش که ژست هامرسواری را با آن تکمیل کنید.
در کل وقتی پشت فرمان قرار میگیرید حس و حال جالب توجهی دارید. حرکت با هر شاسیبلندی به این خاطر که کمی بالاتر از سایر خودروها هستید، تجربه دوستداشتنی است. حالا تصور کنید با هامر H3 که 1.8 متر ارتفاع دارد، چه حالی پیدا میکنید.
این خودرو یک قابلیتهایی دارد که ما نمیتوانیم آن را بررسی کنیم. مثلاً اینکه با H3 میتوان تا عمق 70 سانتیمتری با سرعت حدود 10 کیلومتر برساعت در آب فرو رفت را باید کجا تست کنیم؟ جالبتر اینجاست که میگویند اگر سرعت حدود 30 کیلومتر برساعت شود حد مقاومت آن به 50 سانتیمتر کاهش مییابد.
بیایید اعتراف کنیم که هامر H3 یکی از بهترین آفرودهای دنیا از نظر زوایای زیر و بند است. به طوری که زاویه حمله در این خودرو 37.4 درجه و زاویه فرار 4.7 درجه است. در خودروهای آفرود یک زاویه مهم دیگر نیز وجود به اسم Break-Over که اشاره به میزان دور بودن کف خودرو از موانع زیر آن دارد که در این خودرو 22.1 درجه است. همه اینها به زبان خودمانی این میشود که با H3 میتوان از یک دیوار 40 سانتیمتری بدون هیچ مشکلی عبور کرد و روی جادهای با شیب جانبی حدود 40 درجه بدون احساس واژگونی حرکت کرد.
عملکرد سنتی سیستم کنترل کشش را فراموش کنید. اینجا روی هامر قرار نیست TCS سرعت را کنترل کند. در عوض حمایت از هرزگردی چرخها و متوقف کردن خودکار آنها را شاهد هستیم. آن هم به صورت هوشمند برای هر یک از چرخها. تنظیم کردن شدت درگیر شدن چرخ با سطح زیرین بر حسب شرایط، یکی از بهترین قابلیتهای این آفرود است. ترمزها در این خودرو عملکردی فراتر از توان خود دارند؛ یعنی باید داشته باشند. متوقف کردن یک آجر 2 تنی روی چهار چرخ مثلاً در سربالایی خاکی یا در سرپایینی درون آب نمیتواند کار یک لنت و دیسک ترمز ساده باشد. به همین دلیل جنرال موتورز روی هامر H3 از فناوری Stabilitrak استفاده کرده که نوع پیشرفتهای از ESP متعارف است.
غیر از همه دلایلی که گفتیم، همین تایرهای خاص 33 اینچی با رینگهای 16 اینچیاش تواناییهای آفرود هامر H3 را تقویت کرده است. تایرهایی که با فنربندی حیرتانگیزش ترکیبی بی رقیب ساختهاند.
با این حال رانندگی با هامر H3 در شهر با تمام حواشی و بالا و پایینهایش، تجربه لذتبخشی نیست و بیشتر برای مسیرهای آفرود پیشنهاد میشود.
عکاس: بامداد صفائیان