سه خودرو در ایران تاریخساز شدند. اولی پیکان بود که صنعت خودروسازی ایران را شکل داد. دومی پراید بود که پرفروشترین خودروی کشور شد و سومی هم هیوندای سانتافه است که رکورد بیشترین واردات را از آن خود کرده. پیکان سال 1383 فاتحهاش خوانده شد. پراید هم که قرار است سال 1399 به خواب ابدی فرو برود؛ اما هیوندای سانتافه همچنان به راه خود ادامه میدهد؛ البته نه در ایران.
”قبل از سواری با هیوندای سانتافه یادتان باشد که نه شما آلیس هستید و نه سانتافه، سرزمین عجایب. انتظار عجیب و غریبی از آن نداشته باشید. مثل اکثر خودروهای امروزی استارت میخورد و مثل بقیه همکلاسانش راه میرود. “آخرین مدل هیوندای سانتافه نسخه 2017 بود و دیگر اثری از هیچ مدل جدیدی نیست. واردات ممنوع شد و امیدی نیست که به این زودیها رفع ممنوعیت شود. هر اتفاقی هم که بیفتد هیوندای سانتافه محبوبترین خودروی وارداتی بازار ایران است و خواهد ماند. این کرهای به تنهایی کاری کرد که بقیه شاسیبلندها برای مقام دوم بجنگند. حالا رمز این موفقیت چیست؟ چرا این موفقیت با هیوندای توسان تکرار نشد؟ چرا چینیها که ارزانتر هم بودند اینطور نشدند؟ سانتافه چه دارد که اینطوری شده؟ امروز قرار است بفهمیم مهره مار این خودرو چیست؟
هیوندای سانتافه از کجا آمد؟
اولین شاسیبلند شرکت، چیزی نبود که هیوندای بخواهد به راحتی از کنار آن بگذرد. کرهایها چند سالی بود که با سوناتا توانسته بودند به دروازههای غرب به ویژه آمریکا برسند. تولید خودروی باکیفیت و ارزانقیمت نام هیوندای را سر زبانها انداخته بود؛ اما هدف بعدی یعنی ورود به دنیای شاسیبلندها سخت نشان میداد. آنها میدانستند که بازار شاسیبلندهای ارزانقیمت آمریکا در انحصار فورد و شورولت است. سال 2000 هم به لحاظ ورود به قرن 21 زمان مناسبی برای استارت این ماجراجویی بزرگ بود.
کرهایها خوب فهمیدند برای موفقیت در آمریکا باید کمی ناز و عشوه کنند. به همین دلیل اولین خودرو قدبلند خود را Santa Fe نامگذاری کردند که اشاره به شهری به همین نام در ایالت نیومکزیکو داشت. هیوندای سانتافه در همان گام اولش محبوب نشان داد چراکه در تمام 6 سال تولید نسل اول تقریباً هر دو سال یکبار فیسلیفت داشت. هیوندای فرصتی برای آزمون و خطا نداشت و به همین دلیل هرچه بود و نبود را برای نسل دوم روی میز ریخت.
شاسیبلند جدید شرکت به طرزی خیرهکننده زیبا و چشمنواز شده بود. نخستین تجربه ایرانیها با سانتافه با همین مدل بود خودرویی که برای اولینبار توانست در خاک آمریکا تولید شود. 11 مدل پیشرانه بنزینی و دیزلی با قابلیت انتخاب 5 نوع جعبهدنده و دهها تریم آپشن و تجهیزات چیزی نبود که هر شرکتی برای مشتریانش ارائه دهد. هیوندای میدانست که پر و بال گرفتن در بازار آمریکا ولو با هزینه گزاف برایشان اعتبار میآورد. به همین دلیل حتی در برههای برای توسعه سیستمهای الکترونیک و صوتی خود سراغ LG و Infinity هم رفت.
نسل سوم که دیگر هیچی؛ یک افتخار به تمام معنا. برای اولینبار هیوندای سانتافه در دو کلاس LWD (محور عریض) و Sport تولید شد که البته مدل اسپرت به ایران آمد. این را هم بدانید که هیوندای چهارمین نسل از این خودرو را نیز تولید کرده است.
هیوندای سانتافه از 2017 تا 2007 یعنی 10 سال تمام در بازار خودروهای وارداتی ایران یکهتازی کرد. آمارهای ضد و نقیض حاکی از آن است که طی این یک دهه چیزی بیش از 60 هزار دستگاه سانتافه وارد کشور شد. خودروهای کرهای به طور متوسط 30 درصد بازار وارداتیها را به خود اختصاص داده بودند. سهم سانتافه بهتنهایی حدود 20 درصد بود.
طراحی خارجی و داخلی هیوندای سانتافه DM
یکی از اصلیترین دلایل محبوبیت و موفقیت هیوندای سانتافه، چهرهاش است. به خصوص همین مدل 2017 که واقعاً یک چیز دیگر از آب درآمده. هیوندای چیزی ساخته که کاملاً باب دندان مشتری ایرانی است. پت پهن، پر زرق و برق تا حدودی خشن و البته کمی هم فضایی. این چیزی است که روی سر و دست برده میشود. نمیشود گفت هیوندای سانتافه خودروی اخمالو یا جسور است، بهتر آنکه بگوییم جدی و دقیق.
هرچقدر که روی برندهای اروپایی و ژاپنی متعصب باشیم باز هم نباید این کرهای را تخریب کنیم. طراحیاش واقعاً نشان میدهد که به بلوغ بصری رسیده. بیانصاف نباشید. ریزهکاریهای روی جلوپنجره و مهشکن به ویژه نوار LED نور روز چشمنواز است. فقط یک چیزی؛ مجموعه چراغ جلوی این خودرو الکی پیچیده و شلوغ است. قاب و فریمی است که از اینور رفته آنور، ولی چرا؟ هیوندای چهار پنج سال است که تازه فهمیده سنت در طراحی یعنی چه. بنابراین خیلی برایش مهم نیست که بین طراحی چراغهای جلو و عقب یک بالانس ایجاد کند.
دیگر دلیل محبوبیت و موفقیت هیوندای سانتافه، طراحی داخلیاش است. اگر چهرهاش برای شما جذابیتی نداشت و در شما هیچ احساسی را به جوش نیاورد، پس حتماً با کابین آن رابطه برقرار میکنید. باز هم شاهد آن هستیم که هیوندای سانتافه چیزی ارائه داده که ایدهآل ما شده. حالا خودمانیم دیگر، ما عاشق کابینهای شلوغ و پلوغ، پر از کلید و پیچ، نور مخفی، تریم براق، دکمههای رنگی پنگی و از این بزک دوزکها هستیم. هیوندای سانتافه استاد همین بزک دوزک بازیها است.
روی کنسول و داشبورد دیگر جای خالی نیست که دکمهای، پیچی، چراغی چیزی نباشد. این خودرو مثل عروسی است که اینقدر آرایش کرده که چهره واقعی خودش معلوم نیست. طراحی کابین این خودرو هم زیر یک مشت آپشن دهان پرکن پنهان شده. دوستان کرهای میدانستند که صدها کیلومتر آنسوتر کسانی هستند که از بچگی دوست داشتند خلبان شوند و این علاقه را حالا با خودرویشان تجربه میکنند.
تجهیزات و امکانات هیوندای سانتافه DM
آب دستتان است بگذارید زمین و این چند جمله را گوش کنید. گفتیم که نسل سوم سانتافه سال 2012 وارد بازارهای جهانی شد. ولی حضورش در ایران به حول و حوش سال 2014 برمیگردد. چهره اصلی خودرو در تمام این مدت تغییر نکرد. در 2016 بود که فیسلیفت روی آن اعمال شد و سپرهای جلو و عقب، مهشکنها، فریم چراغها، جلوپنجره تغییر کرد. حالا نکته اینجاست که درست همان موقع که این فیسلیفت به صورت وارداتی و توسط شرکت آسانموتور راهی ایران میشد، طبق یک سری از توافقات خاص عرضه آن در شرکت کرمانموتور هم استارت خورد.
ابتدا قرار بود هیوندای سانتافه در ایران تولید شود ولی طبق قوانین شرکت تولیدکننده این اجازه را دارد که تعدادی از محصولات را هم وارد کند. پس چی شد؟ یک سری سانتافه 2016 و 2017 آسانموتوری داریم که به وارداتی مشهور است و یک سری سانتافه 2016 و 2017 کرمانموتوری که به آن شرکتی میگویند.
تنوع مدلهای عرضه شده توسط کرمانموتور چندان نیست. تفاوتها فقط شامل پدال شیفتر و دوربین 360 درجه میشود؛ اما تفاوت میخواهید، ماشاالله به هیوندای سانتافههای آسانموتور. فول و نیمه فول در این سری سانتافهها معنا ندارد. گاه یک مدل همهچیز دارد غیر از سردکن، گاه سردکن دارد ولی ترمز پارک ندارد، گاهی 10 اسپیکر است ولی نمایشگر 8 اینچی ندارد، گاهی آن را دارد ولی 8 اسپیکر است؛ اما اگر میخواهید یک روش طلایی برای کشف تفاوت سانتافه آسانموتوری و کرمانموتوری کافی است بدانید که حتی در مدلهای فول کرمانموتور نیز آپشن موسوم به 4 رادار یعنی سنسور نقطه کور، هشدار ماندن در لاین، پیشگیری از تصادف در جلو و پیشگیری تصادف در عقب وجود ندارد. خلاصه که در قسمت چپ سانتافههای فول کرمان 5 دکمه میبینید و در سانتافههای فول آسان 7 دکمه. این داستان 5 کلید و 7 کلید از اینجا آب میخورد.
از این قضایا بگذریم و برویم سر اصل ماجرا. لیست کردن تمام آپشنهای این خودرو با توجه به تمام دلایل گفته شده واقعاً عقلانی نیست. پس اجازه بدهید به مهمترین آیتمهای آن اشاره کنیم. کنترل حرکت در سربالایی و سرپایینی، اتو پارک (آپشن)، ترمز پارک برقی (آپشن)، اتوهلد (آپشن)، چراغشور، نمایشگر 4.2 اینچی صفحه کیلومتر، صندلی راننده و سرنشین جلو با تنظیم 6 حالته برقی و خروجی 12 ولت. مراقب باشید که برخی از سانتافهها چیزهایی که فکر میکنید محال است نداشته باشد را واقعاً ندارند. مثلاً بعضی مدلها سقف پانوراما، صندوق برقی و حتی ایربگ پردهای و زانویی را هم در لیست آپشنهای خریدنی قرار دادهاند.
مشخصات فنی هیوندای سانتافه DM
اگر نمیدانید، بدانید که هیوندای سانتافههای جدید موجود در بازار ایران با دو نوع پیشرانه عرضه میشود. مدلهای MPi و GDi.
تقریباً از اواخر 2015 به بعد اغلب سانتافههای وارداتی GDi بودند و در نسخههای قبلیاش MPi. دقت کنید هیچیک از این دو نوع مجهز به توربوشارژر نیستند. اینها نوعی از بهینهسازی پاشش سوخت و احتراق پیشرانه هستند که با افزایش راندمان کمی قدرت خروجی را نسبت به پیشرانههای استاندارد افزایش میدهند. فناوری MPi اشاره به تزریق چندنقطهای سوخت دارد و GDi مربوط به پیشرانههایی با تزریق مستقیم است. حالا اینکه دقیقاً چطور کار میکنند بماند برای بعد. فقط همین مهم است که پیشرانههای قدیمی 177 اسببخار قدرت تولید میکردند و این جدیدها 188 اسببخار البته با حفظ همان حجم ثابت 2.4 لیتر. کیا اسپورتیج با همین پیشرانه 7 اسببخار ضعیفتر است اما سورنتو دقیقاً همین میزان قدرت تولید میکند.
در بین خارجیها هم مثالهای جالب پیدا میشود. جیپ رنگید با همین حجم به زور 180 اسببخار قدرت فراهم میکند. حتی نسل جدید هوندا CR-V با پیشرانهای مشابه 4 اسببخار ضعیفتر از آب درآمده است. حالا از شانس خوب ما هیوندای سانتافه تست شده همان GDi قویتر است. این خودرو با قدرتی نزدیک به 190 اسببخار و وزنی حدود 1.6 تن نباید شتاب 12 ثانیهای داشته باشد. این نه تقصیر پیشرانه است و نه به دلیل وزن بالا. اشکال همیشگی تمام سانتافهها جعبهدندهشان است. اینکه هیوندای و کیا به عنوان شرکای تجاری میآیند و از چندتا پیشرانه مشخص صد جور محصول تولید میکنند، ایرادی ندارد؛ اما اینکه صدجور محصول را با یک جعبهدنده تولید کنند که دیگر خیلی زور دارد.
این خودروی 4.7 متری تناسب خوبی را از نظر ابعاد با عرض و ارتفاع 1.8 متریاش ایجاد کرده است. به نظر میرسد که کرهایها نسبت به مصرف سوخت این خودرو خیلی مطمئن بودهاند چراکه برخلاف مدلهای قبلی دیگر خبری از یک باک 75 لیتری نیست و ظرفیت آن را 10 لیتر کاهش دادهاند. هیوندای سانتافههای معمولی بازار با رینگهای 18 اینچی هستند اما مدل سفارشی 19 اینچی با تایرهای 235.55 میلیمتری نیز در دسترس است.
تجربه رانندگی با هیوندای سانتافه DM
قبل از سواری با هیوندای سانتافه یادتان باشد که نه شما آلیس هستید و نه سانتافه، سرزمین عجایب. انتظار عجیب و غریبی از آن نداشته باشید. مثل اکثر خودروهای امروزی استارت میخورد و مثل بقیه همکلاسانش راه میرود.
میدانید، این توقع زیادی از سانتافه است که باعث بروز حواشی میشود. خیلیها فکر میکنند شاسیبلند محبوب کرهایها پادشاه جاده است و آسفالت را به آتش میکشد. ولی والا و بلا اینطور نیست. اتفاقاً خیلی هم خرامان و دامنکشان راه میرود. نه اینکه خودروی تنبلی باشد ولی نمیشود گفت که تیز و بز است. با این حال انصافاً تعویض دندههای معقولی دارد و فرق بین حرکت در مسیر مستقیم و حرکت با سرنشین کامل در سربالایی را میفهمد. اگر هیوندای سانتافه MPi دارید خیلی سرخورده نباشید چون 10 اسببخار واقعاً در عمل چندان تفاوتی با GDi ندارد. البته بحث مصرف سوخت جداست. تغییر مُدهای رانندگی با سانتافه واقعاً حس میشود؛ اما درمجموع رانندگی با آن حس اطمینان بخشی دارد.
چیزی آزاردهندهای در این خودرو پیدا نمیکنید. ترمزهایش گوش به فرمان و فرمانش دقیق است. سیستم تعلیق رؤیایی نیست ولی در سفرهای طولانی شما را نابود نمیکند. صندلیهایش شاید چرم گاومیش دستدوز نباشند ولی کاملاً دربر گیرنده هستند. فاصله مناسب ردیف دوم با ردیف اول آنقدری هست که روی آنها لم بدهید و راننده را از برخورد زانوهایتان عصبی نکنید. البته شرایط ردیف سوم فرق دارد. خداییش هم قرار نیست برای دو نفر آخری میز غذا تدارک دیده شده باشد. همینکه بچههای فامیل را سوار میکنید باید خدا را شکر کرد.
تا اینجا هرچه گفتیم ادبیات چند مرد میانسال چهل و خوردهای ساله بود. هیوندای سانتافه خودروی جوانپسندی است ولی به درد کارهای جوانپسندانه نمیخورد. انتقال قدرتش به گونهای نیست که از پس تیزفرمانی ناگهانی شما بربیاید. ترمزهایش خوب هستند ولی وقتی داغ شوند صد رحمت به چوب خشک. جعبهدندهاش 6 سرعته است ولی آنقدر با آن معکوس بازی نکنید که بالاخره یک جایی شما را میکارد. شاید دو دیفرانسیل باشید ولی توزیع نیروی وزن در یک خودروی خانوادگی با یک شاسیبلند آفرود فرق دارد. به همین دلیل سختترین کاری که با این خودرو باید انجام دهید رفتن روی سرعتگیر خیابانها است.
راند نهایی با هیوندای سانتافه DM
صحبت کردن درباره هیتلر در آلمان راحتتر است تا حرف زدن درباره هیوندای سانتافه در ایران؛ یعنی تعصب به قدری روی این خودرو زیاد است که آنهایی هم که هیوندای سانتافه ندارند ازش تعریف میکنند. اوضاع تا جایی وخیم است که حتی آنهایی هم که اصلاً خودرو ندارند سنگ سانتافه را به سینه میزنند. البته این خودرو کم منتقد هم ندارد. مشتریان رقیب هموطن و شریک یعنی کیا هم که اصلاً نمیخواهند سر به تن هیوندای سانتافه باشد؛ اما اصلیترین مخالفان این خودرو ژاپنیسوارها هستند. افرادی که هیوندای سانتافه برایشان مثل برج زهر مار است. به قول این گروه، سانتافه خیلی گولزنک است. نه اینکه فِیک یا جعلی باشد. درباره یک فریب دوستداشتنی صحبت میکنیم. یک تله شیرین. این مهره مار سانتافه است؛ به عبارت دیگر بیرونش به درونش نمیخورد.
جدول کامل مشخصات فنی و آپشنهای هیوندای سانتافه DM
فارغ از اینکه کدام گروه راست میگوید، آنچه مهم است، موفقیت این خودرو در بازار است. هیوندای سانتافه مثل نقل و نبات میفروشد. حالا شاید این یک سال اخیر مسائل اقتصادی کاری کرده که قیمتش افزایش پیدا کند و ناگهان قیمتش فضایی شود ولی هنوز هم بازار دست دوم خوبی دارد. اگرچه مثل یکی دو سال قبل برایش سر و دست نمیشکنند ولی هنوز هم یکی از بهترین رُندهای بازار است و به قول نمایشگاههای مثل باقلوا خریده میشود.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما