برند جگوار یکی از قدیمیترین خودروسازان بریتانیایی است که حضور امروزه خود در میان سایر برندهای شناخته شده خودروساز را تا حدود زیادی به شانس مدیون است. این برند از آغاز خودروسازی تا همین امروز بارها و بارها فراز و نشیبهای بسیاری را به سمت قلههای موفقیت و درههای ورشکستگی طی کرده است. این در حالی است که با نگاهی به تاریخچه این برند و محصولاتی که از خط تولید آن خارج شدهاند، به سادگی در مییابیم که بیش از نیمی از محصولات جگوار محصولات خاص، لوکس یا به نحوی عملکردمحور بودند و از این رو آنچه بازار جهانی با این برند کرد کمی از انصاف خارج است.
آنچه در ادامه این مقاله از «باما» میخوانید آشنایی با جگوار Mark X (مارک 10) سالون (saloon/به معنای سدان) مدل 1966 است که بر اساس گفتهها تنها دو نمونه از آن در کشور موجود است. این خودرو نیز همانند بیشتر محصولات جگوار در نوع خود منحصربهفرد و پیشتاز به شمار میآمد و آشنایی با تاریخچه و ویژگیهای آن خالی از لطف نیست.
طراحی جگوار مارک 10 سالون
مارک 10 (Mark X) همانطور که از نامش بر میآید جانشین رسمی مارک 9 (Mark IX) جگوار بود و از سال 1961 تا 1970 بر خط تولید قرار گرفت. از دیدگاه طراحی نمای خارجی، این سدان لوکس بریتانیایی قدم بزرگ جگوار برای خروج از عصر وینتج به عصر مدرنتر کلاسیک در آغاز دهه 1960 میلادی به شمار میآید. تنها با یک نگاه کوتاه به سرعت میتوان درک کرد که بدنه قوسدار و نرمتر مارک 10 در مقایسه با بدنه جعبهایتر مارک 9، نوید از ورود جگوار به دوران مدرنیته خودروسازی میدهد.
این خودرو با داشتن ابعاد خارجی برابر با 5131×1938×1384 میلیمتر و فاصله محورهای 3048 میلیمتری برای رقابت مستقیم با خودروسازان آمریکایی و نفوذ به حوزه لوکسپسندانی چون دیپلماتها و سلبرتیهای آمریکایی در بازار بزرگ آمریکای شمالی ساخته شد. با این حال جگوار مارک 10 بدون شک همانند کشتیهای خیابانی آمریکاییها با طولی نزدیک یا حتی بیشتر از 6 متر، خودرویی دیو پیکر جلوه نمیکند، اما نباید از یاد برد که بریتانیا جزیرهای کوچک با خیابانهای شهری بسیار باریک و فرهنگی کاملاً متفاوت است که تنها خودروهای ریز جثه و کمحجم را هضم میکند و از این رو هر خودرویی فراتر از 5 متر طول برای آنها همانند یک کشتی چرخدار در خیابانهای آسفالت شده به حساب میآید.
نمای جلو جگوار با امضای چهار چراغ و جلوپنجره کرومی جهانی شد. چهار چراغ دوار که از مارک 10 به بعد به نماد بینالمللی جگوار در سایر مدلهای تولیدی حداقل تا سال 2010 تبدیل شد. جگوار مارک 10 با وجود داشتن طراحی بسیار مینیمالیستی از پیچیدگیهای ظریفی بهره میبرد که در جای جای بدنه خودرو موج زده و زیبایی و استایل بینظیر آن را رقم میزند. چراغهای جلو در قاب قوسدار گلگیرها و کاپوت قرار گرفته و خط برجسته شانهها در کنار خطوط برجسته کاپوت رویه بسیار نرم و روانی را در طی خودرو به نمایش میگذارد که معمولاً با طراحی سبک قوطی نوشابهای (Coke Bottle Design) شناخته میشود.
نمای داخلی جگوار مارک 10 نیز در نوع خود منحصربهفرد است. اولین چیزی که در نمای داخلی این خودرو جلب توجه میکند فضای بسیار جادار کابین حتی در ریف عقب است که با طیف قابل توجهی از آپشنهای درخور توجه زمان همراه میشود. مارک 10 آخرین خودرو ساخت جگوار بود که در آن تا این اندازه از چوب واقعی برای تزئین تریمهای داخلی استفاده کرد. هرچند استفاده از چوب در جگوار مارک 10 کمی عجیب جلوه میکند چرا که چوبهای به کار رفته در این خودرو بیشتر جاهایی به کار فته است که با استانداردهای امروزی صنعت خودرو مغایرت دارد.
اول آن که تمام سطح داشبرد پوشیده از چوب است. به اندازهای که شاید بهتر باشد بگوییم که داشبرد جگوار مارک 10 از جنس چوب ساخته شده است. حجم عمده چوبهای به کار رفته در تریم این خودرو پس از داشبرد با قاب کامل شیشههای جانبی از هر دو طرف دنبال شده و به میزهای بزرگ قرار گرفته در پشت صندلیهای جلو می رسد که فضا و لوازم کافی و مناسب برای شخصیت مهم قرار گرفته در صندلی عقب را فراهم میآورد. جدا از بخشهای نام برده شده تقریباً در جای دیگر از نمای داخلی نمیتوان قطعه چوبی یافت اما در عوض باقی نمای داخلی از چرم پوشیده شده است تا در کنار چوب، جلوه لوکسگرایی خودرو تا سرحد امکان کامل شود.
زیباترین بخش نمای داخلی جگوار مارک 10 داشبرد وینتج و بسیار سنتی آن است که جزء از قوانین کلاسیک و ماندگار جگوار تبعیت نمیکند. دو نشانگر بزرگ سرعت و دور موتور همانند نمونههای به کار رفته در محصولات پرفورمنس محور جگوار نظیر E تایپ (E Type) کاملاً خوانا و شکیل به همراه چهار نشانگر دوار کوچکتر شامل دمای آب، حجم سوخت، فشار روغن و ولتاژ باتری بر زمینه داشبرد به همراه شش کلید کنترلی از نوع کلنگی (روشن و خاموش به سمت بالا و پایین) در کنار مغزی اصلی سوئیچ و استارتر دکمهای خودرو بسیار فشرده، مختصر و مفید گرد هم آمدهاند که به نوعی یادآور هواپیماهای سیستمهای کنترلی تکملخ نظامی آن دوران هستند.
مشخصههای فنی جگوار مارک 10
جگوار مارک 10 در طی بازه ده ساله تولید خود با دو پیشرانه شش سیلندر دو میل سوپاپ (DOHC) سری XK جگوار به حجم 3.8 لیتر و 4.2 لیتر عرضه شد که نمونه اول در سالهای ابتدایی تا سال 1965 در بازار حضور داشت تا اینکه نمونه ارتقا یافته 4.2 لیتری معروف جگوار از سال 1964 به بعد به خط تولید پیوست تا با قدرت و گشتاور بیشتر پذیرای وزن قابل توجه 1.9 تنی این سدان لوکس باشد.
پیشرانههای ارائه شده از سوی جگوار در آن دوران با سیستم سوخترسانی سه کاربراتور US و دو ضریب تراکم 8:1 و 9:1 به بازار عرضه میشدند که از سوی مالک قابل انتخاب بودند. پیشرانه 4.2 لیتری شش سیلندر با ضریب تراکم 8:1 (8 به 1) قادر به تولید 255 اسببخار قدرت و 373 نیوتونمتر گشتاور بود. طبیعتاً نسخه دارای ضریب تراکم احتراق بالاتر 9:1 (9 به 1) میتوانست قدرت و گشتاور بالاتری برابر با 266 اسببخار و 384 نیوتونمتر را تولید کند.
جعبهدندههای ارائه شده برای این سدان بزرگ دو نمونه دستی 4 سرعته، دستی 5 سرعته به همراه اوور درایو (OD/ ضریب سبکتر از 1 به 1) و 3 سرعته اتوماتیک به بازار عرضه شد. از آن جایی که بازار هدف این خودرو بریتانیایی بازار آمریکای شمالی بود، بیشتر نمونههای تولیدی به جعبهدنده اتوماتیک 3 سرعته مجهز هستند که نمونه مورد معرفی ما نیز از همین نسخه است.
جگوار مارک 10 اولین سدانی بود که در محور عقب خود از سیستم تعلیق مستقل IRS (معروف به محور سه تکه) به طراحی ویلیام هینز، مدیر فنی و سر مهندس شرکت جگوار بهره برد. این سیستم تعلیق پیشتر در خودروهای عملکرد محور جگوار نظیر E تایپ استفاده شده بود اما برای سازگاری با عرض بسیار بیشتر مارک 10 مورد بازنگری و تغییرات فنی قرار گرفت. از ویژگیهای فنی درخور توجه این محور مستقل میتوان به استفاده از سیستم ترمز درونی قرار گرفته بر خروجیهای دیفرانسیل و سوار بر ساختار محور (به جای قرارگیری در توپی پشت چرخها) اشاره کرد. این سیستم ضمن راحتتر کردن فرایند تعویض لنت و کاهش هزینههای نگهداری، به افزایش قدرت نیروی ترمز و کاهش وزن تعلیق نشده چرخهای عقب به منظور بهبود فرمانپذیری کمک شایانی کرد. این سیستم تعلیق تا سالهای طولانی و تا پایان تولید سری XJ در سال 1996 در محصولات جگوار استفاده شد. پیچیدگیهای فنی و هزینه بالاتر طراحی و تولید از نقطه ضعف این این محورها به حساب میآید. به همین دلیل چنین محورهایی (با این طراحی سیستم ترمز) صرفاً در معدود خودروهای عملکرد محور یا خودروهای توانمند و گرانقیمت عملیاتی چون هامر H1 به کار رفته است. در عوض برای سیستم تعلیق جلو از نمونه سادهتر اما قدرتمند و استوار جناغی دوبل استفاده شده که از دیدگاه طراحی مشترک با بیشتر خودورهای آمریکایی است و در سالیان دراز توان و استقامت خود را اثبات کرده.
متاسفانه جگوار در طی سالها تنها از دو سری پیشرانههای I6 (شش سیلندر خطی) یا V12 (حاصل از پیوند دو پیشرانه I6) در محصولات خود استفاده کرد و مدت زمان زیادی طی شد تا پیشرانههای متعادلتر V8 به لیست قلبهای تپنده ناوگان جگوار افزوده شد. از این رو جگوارها همواره با رابطه کاملاً مستقیم با پیشرانههای ارائه شده برای آنها ارزشگذاری میشوند. با این وجود پیشرانه 4.2 لیتری ضریب تراکم 9:1 در کنار جعبهدنده 3 سرعته اتوماتیک این خودرو را قادر میسازد تا در 10.3 ثانیه به تندی 100 کیلومتر برساعت دست یابد و درگ یک چهارم مایل (402 متر) را در حدود 18 ثانیه به پایان برساند در حالی که مصرف سوخت میانگین برابر با 20 لیتر در هر 100 کیلومتر را از خود به جای میگذارد که برای وزن 1.9 تنی آن و پیشرانهای که جای بسیاری برای قویتر بودن داشت، چندان دور از انتظار نیست.
جگوار 420G
جگوار مارک 10 برای ورود به نمایشگاه خودرو لندن در سال 1966 با تغییر نام و تغییر بسیار جزئی ظاهری مواجه شد. نام جدید مارک 10 به 420G تغییر پیدا کرد که تفاوت آن با مارک 10 تنها در خط کرومی اضافه عمودی در جلو پنجره، راهنماهای اضافه سر گلگیرها و نوار کرومی روی بدنه خلاصه میشود. تفاوتهای جزئی ظاهری به نمای داخلی نیز سرایت کرد و ساعت کوچک آنالوگ داخل نشانگر دور موتور به مرکز داشبرد انتقال یافت. این مدل درست همانند مارک 10 به مدت 5 سال بر خط تولید قرار گرفت اما نتوانست به اندازه مارک 10 محبوب باشد و در نتیجه فروش آن به کمتر از یک سوم حجم فروش مارک 10 کاهش پیدا کرد که در ادامه به بررسی دلیل آن خواهیم پرداخت.
راند نهایی با جگوار مارک 10
همانطور که در اول این مقاله بیان شد، برند جگوار در طی تاریخ بنا به دلایل مختلفی همواره در بالا و پایینهای بسیار قرار داشت و بارها به مرز ورشکستگی نزدیک شد. مارک 10 تا پیش از ورود افسانهایترین جگوار تاریخ، مدل XJ220 در سال 1992 با عرض 2009 میلیمتر (بدون در نظر گرفتن عرض آینهها)، پهن ترین محصول جگوار به حساب میآمد. همانطور که مدیر وقت جگوار در سال 1972 اعتراف کرد، مارک 10 بیش از اندازه پهن و غول پیکر بود و از این رو در بازار بریتانیا با استقبال چندانی مواجه نشد. از طرف دیگر جگوار تصمیم گرفت تا مارک 10 را با تولید سری XJ در سال 1968 به عنوان جانشین مشابه اما کوچکتر مارک 10 احیا کند. همین مهم باعث شد خریداران بیشتری به سمت XJ های کوچکتر و چالاکتر روی بیاورند و مارک 10 تنها به عنوان سدان پهن پیکر و لوکس ویژه کاربریهای خاص درباری و سلطنتی باقی بماند. بدون شک حضور XJ در بازار مهمترین عامل سقوط 420G (مارک 10 سابق) و توقف همیشگی آن در بازار جهانی در سال 1970 بود. اگرچه مارک 10 پس از 10 سال تولید با خط تولید وداع کرد اما خوشبختانه المانهای اصلی طراحی این خودرو به اندازهای ماندگار بود که تا سال 2010 با کمترین میزان تغییر بر بیشتر محصولات جگوار پیاده شد تا یادآور سنت دیرین جگوار و بلندپروازیهای این برند در دوره وینتج و کلاسیک باشد.
بر اساس ادعای مالک از این مارک 10 تنها دو نمونه در ایران وجود دارد که یک نمونه آن در موزه نگهداری میشود و نمونه دیگر خودرو مورد بررسی «باما» است که به منظور بهبود ظاهر نقاشی شده و باقی خودرو کاملاً فابریک نگهداری شده است. جدا از نادر بودن ان خودر در بازار خودرویی کشور، تیراژ جهانی تولید مارک 10 های مجهز به پیشرانه 4.2 لیتری تنها برابر با 5137 دستگاه است که تعداد بسیار محدودی به حساب میآید. مجموع تیراژ مارک 10 های 3.8 و 4.2 لیتری در کنار 420G های تولید شده در این بازه ده ساله کمتر از 25 هزار دستگاه برآورد میشود. فارق از آن که قیمت نمونههای استثنایی مارک 10 میتواند در موارد خاص و نادر به بیش از 100 هزار دلار برسد، اهمیت و ارزش این خود در تاریخچه و هویت اصلی برند جگوار، تلاش این برند برای عبور از دوره وینتج به دوران کلاسیک و البته شکلدهی زبان طراحی جگوار تا دهه اول قرن بیست و یکم خلاصه میشود که در جای جای ظاهر و باطن مارک 10 نقش بسته است.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : شهاب انیسی
منبع : باما