حواستان کجاست؟ اصلاً متوجه شدید که این F-Type سری R است؟ اصلاً متوجه شدید که داریم با یکی از قویترین V8 های سوپرشارژ دنیا ملاقات میکنیم؟ البته حق هم دارید که اینطور باشید. رنگ این جگوار اصلاً هوش و حواسی باقی نمیگذارد. پوششی خاص برای خودرویی خاص. البته به معنای زیباتر شدن آن نیست. خیلیها این اقدام را یک اغراق بیشازاندازه در طراحی بیرونی قلمداد کردهاند و خیلیهای دیگر آن را ابزاری برای بیشتر دیده شدن مینامند. هرچه هست قرار ملاقات امروز با تنها جگوار از این سری در کشور است.
جگوار F-Type از کجا آمد؟
بعید به نظر میرسید که خودرویی بتواند محبوبیت و موفقیت E-Type کانورتیبل را تکرار کند؛ اما اقبال بینظیر نسخه روباز XJ-S در سال 1982 نشان داد که جگوار نهتنها در تولید مدلهای لوکس-اسپرت کوپه تبحر دارد بلکه فروش خیرهکننده مدلهای روبازش نیز اتفاقی نبوده است. سال 1986 برنامه ساخت یک کانورتیبل جدید روی میز مدیران آمد. حتی کانسپت آن با نام XJ42 نیز رونمایی شد. دو سال بعد پروژه وارد فاز اجرایی و توسعه مهندسی شد ولی درست در زمانی که فورد مالکیت جگوار را به دست گرفت این پروژه به فراموشی سپرده شد. مالک آمریکایی شرکت عقیده داشت به جای سرمایهگذاری روی یک محصول کاملاً جدید باید روی توسعه فیسلیفت همان XJ-S قدیم متمرکز بود؛ اما فورد آنقدرها که نشان میداد، بیمنطق و عجول نبود. تمام مطالعات متوقفشده پروژه XJ42 بعدها در آستونمارتین DB7 و جگوار XK8 استفاده شد. با این حال رویای یک مدل روباز لوکس-اسپرت همچنان با جگوار همراه بود.
سال 2000 اولین کانسپت قرن 21 شرکت F-Type نام گرفت. خودرویی که عملاً نشان میداد برای رویارویی آتی با پورشه باکستر تولید شده است. سایه سیاه بحران مالی بار دیگر گریبان این پروژه را گرفت و فورد و جگوار تصمیم گرفتند به دلیل هزینههای بالای تولید از یک سو و خرج و برج تیم فرمول یک در آن زمان، تولید نسخه نهایی را معلق کنند به همین دلیل سال 2002 پرونده اف تایپ هم از میز شرکت به بایگانی فرستاده شد.
نزدیک به یک دهه خبری از این پروژه نبود تا اینکه در 2011 کانسپتی جدید به اسم C-X16 در فرانکفورت معرفی شد. محصولی که به وضوح نشان میداد جگوار اینبار بهشدت روی آن جدی است چراکه از طراحی آن اینگونه برمیآمد که تولید ویرایش نهایی نزدیک است. همینطور هم شد. شرکت دو سال بعد پروژه اف تایپ را از سر گرفت و مدل تولیدی در فستیوال ساندنس لندن پردهبرداری شد. نکته جالب اینجاست که برخلاف اغلب مدلهای مشابه، این نسخه کانورتیبل بود که ابتدا وارد میدان شد و سپس مدل کوپه. پدیدهای که بهروشنی سالها آیندهنگری و اشتیاق جگوار را نشان میداد.
بررسی طراحی جگوار F-Type
بیایید از جایی که دوست داریم شروع کنیم؛ رنگ. پوشش خاص این خودرو کاور میرور کروم هفترنگ نام دارد. پوششی منحصربهفرد که بر حسب میزان نور محیط و زاویه دید، بازتاب خاصی را برای چشم ناظر منعکس میکند. ترکیب تقریباً پیچیدهای که از فناوری Iridescence یا رنگینتابی استفاده میکند. علت پدید آمدن رنگینتابی، شکستهای چندگانه نور در ماده شفاف یا نیمهشفاف است. چیزی مانند انعکاس روی حباب صابون. بچههای نید فور اسپیدباز خوب یادشان میآید که این رنگ برای اولینبار در نسخه Carbon اجرا شده بود.
تردیدی نیست که جگوار F-Type پرچمدار ساختارشکنی در شرکت بوده است. حالا تمام سبد فروش جگوار هرکدام گوشهای از المانهای طراحی این خودرو را به ارث بردهاند. از XE و XF گرفته تا E-Pace و F-Pace. تأثیر عمیق سبک طراحی جلوی این خودرو را نمیتوان منکر شد. سبکی که به دور از هرگونه پیچیدگی که حرف خود را تمام و کمال به چشم و گوش مخاطبش میرساند.
با گذشت از دوران جگوارهای اسپرتی که با چراغهای دایرهای ساخته میشدند، F-Type زبان متفاوتی را به کل شرکت تحمیل کرد. چراغهایی خمار و عبوس که آن پایین با هواکشهایی شبیه آرواره ترسیم خوبی از یک چهره خشن شده است. البته شرکت با زیرکی هرچه تمامتر هنوز الگوی بیضیشکل جلوپنجره را فراموش نکرده است.
با این حال اگر راستش را بخواهید، امضای اصلی این خودرو در پشتش است. چیزی شبیه هیچکدام. طرحی که حتی الگویش را پیشتر ندیده بودیم. این هندسه فقط به جگوار میآید و فقط روی F-Type جلوه دارد. فریم بسیار باریک چراغها با دو دایره بیرونآمده، حقیقتاً چشمنواز و پرابهت است. فقط ببینید که شرکت چگونه در سادگی محض چنین سبک دلربایی را ایجاد کرده است. نوار LED چه در چراغهای جلو و چه چراغها عقب، نواری باریک و تنها بهمنظور تکمیل کردن ریزهکاریها است. البته در سری R است که میتوان اگزوزهای دوبل و دیفیوزرهای بزرگ را مشاهده کرد.
جگوار F-Type در همین مدل روباز نیز رفتاری کنترلشده داشته است. نبود سقف، تصویری لخت و ناقص از آن به نمایش نمیگذارد و حتی بسته بودن سقفش هم زائد و اضافهای را تداعی نمیکند.
داخل کابین همهچیز منطبق با حال و هوای بیرونی است. یک جسارت توام با وقار. مثلاً مرکز دایرهای فرمان میتوانست مثل رقبای آمریکایی با هزار برجستگی باشد ولی نیست. یا مثلاً روی کنسول دکمهها با بلندپروازی طراحی نشدهاند. با این حال شرکت نمیخواهد که مشتریانش هم از سادگی زیادی دلزده شوند. به همین دلیل پنل اصلی از فیبر کربن و دستگیرهها از آلومینیوم هستند. دوخت روی داشبورد همخوانی معناداری با صندلیهای مسابقهای آن دارد. وقتی یک خودروساز با اصالت پای کار باشد، یعنی همهچیز با منطق جلو میرود.
بررسی آپشنها و تجهیزات جگوار F-Type
مانند تمام اسپرتهای واقعی، فلسفه مینیمالیستی در بخش آپشنهای جگوار F-Type نیز به چشم میخورد؛ یعنی در این خودرو فقط تجهیزاتی نصب شده که نیاز است. به این دلیل که تمرکز اصلی روی بحث قدرت مانور و توان عملکردی لحاظ شده است. ولی با این حال F-Type آپشنهای استانداردی مثل سیستم کنترل پایداری و کنترل کشش دارد.
بیکلاسی است اگر بخواهیم درباره دوربین عقب، سنسور پارک و صندلی برقی آن حرف بزنیم. یا مثلاً اینکه بگوییم این خودرو مجهز به سیستم ورود و استارت بدون کلید است؛ اما شاید در این میان جذابترین و عامهپسندترین آپشن جگوار F-Type سیستم صوتی Maridian 10 بانده آن باشد که 380 وات قدرت دارد.
علیرغم ظاهر ترسناک و پیشرانه غرانش، شرکت روی آن سیستم استارت/استاپ نیز نصب کرده که در مواقع غیرضروری اقدام به غیرفعال کردن موقت پیشرانه میکند. همین کار باعث کاهش 5 درصدی مصرف سوخت میشود. یکی از امکانات حیرتانگیز این خودرو سیستم اگزوز فعال آن است که در دور موتورهای بالاتر از 3000 rpm با باز کردن دریچههای خاصی، توان صوتیاش را افزایش میدهد.
نمیشود به راحتی از سقف این خودرو عبور کرد. در سقف متحرک این خودرو کمترین میزان فلز استفاده شده تا همچنان مرکز ثقل شاسی پایین بماند. استفاده از پوشش کِولار اقدامی رایج برای ساخت سقفهای جمعشونده است. پوششی بسیار مقاوم که در لباسهای ضدگلوله نیز دیده میشود؛ اما ایراد کولار (Kevlar) وزن سنگین، ضخامت بالا و البته مشکلات مربوط به عایق رطوبت و گرما است. در جگوار F-Type کانورتیبل، سقف جمعشونده از جنس تینزولت (Thinsulate) است. پوششی مدرن و نوظهور که علیرغم وزن پایینتر و نازکی بیشتر، عملکردی فوقالعاده در بحث رطوبت و حفظ دمای زیر خود به نمایش میگذارد.
بررسی مشخصات فنی جگوار F-Type
شاید باورکردنی نباشد ولی شاسی یکپارچه آلومینیومی این خودرو توسط فرایند میخپرچ و چسبهای مخصوص مونتاژ شده است. پدیدهای بسیار پیچیده که در نهایت تبدیل عایقی استثنایی برای لرزش و نویز اضافی شده است. از آنجایی که پیشرانههای سوپرشارژ براساس ماهیت فنی خود تکانههای بیشتری نسبت به توربوشارژها دارند، شرکت سراغ یک سینی اضافی بین محفظه پیشرانه و محفظه سرنشین رفته است. جثه کوچک و وزن نهچندان بالای این خودرو جگوار را مجبور به ابداع فناوری دسته موتورهای مخصوص کرد. شاید مُدهای رانندگی در این خودرو مانند اسپرتهای متعارف بازار باشد ولی آن زیر سیستم تعلیق با فنربندیهای هوشمندی میبینیم که برای کنترل 25 حالت رانندگی برنامهریزی شدهاند.
فرض کنید یک روز پیشرانه کِشنده ولوو FH12 را از سینهاش دربیاورند و بگذارند روی شاسیبلند XC90. به نظر عجیب میآید؟ این درست همان کاری است که JLR (اتحاد جگوار-لندروور) کرده است. پیشرانهای که روی این خودروی 4.5 متری 1.6 تنی نصب شده همان چیزی است که روی لندرور دیفندر و رنجرور اسپرت SVR هم نصب میشود. داریم درباره یک نیروگاه 5 لیتری هشت سیلندر V شکل صحبت میکنیم که به سبک اعیان و از ما بهتران سوپرشارژر دارد. البته در نظر داشته باشید که جگوار F-Type امروز ما نسخه R است و قدرتش کمی از نسخههای استاندارد بالاتر نشان میدهد. 542 اسببخار قدرت و 680 نیوتنمتر گشتاور اعداد و ارقامی نیستند که بتوان به راحتی با آن کنار آمد.
اتصال این خروجی به یک جعبهدنده 8 سرعته اتوماتیک که خودش به محور عقب متصل شده برایش شتاب صفر تا صد 4.2 ثانیهای و سرعت نهایی 300 کیلومتر برساعتی را به ارمغان آورده است. جگوار F-Type سری R در آیتم شتاب صفر تا 200 هم درخشان ظاهر شده و با ثبت رکورد 12.4 ثانیهای بالاتر از آلپینا B6 قرار میگیرد. پیمایش 1000 متری با این خودرو 12.2 ثانیه طول میکشد؛ یعنی سریعتر از استونمارتین ونتیج و حتی پورشه 911 سری GT3 RS.
شاید دیسک ترمزهای 380 میلیمتری در این خودرو اتفاق خاصی نباشند ولی این سایز دقیقاً همان چیزی است که برمبو برای مدلهای سفارشی پورشه 911 در نظر میگیرد.
تجربه رانندگی با جگوار F-Type
یک سوپراسپرت روباز با این همه توانایی قطعاً برای هرگونه عملیات فیزیکی آمادگی دارد. جگوار اگر با این محصولش به قصد خراش دادن آسفالت نیامده باشد دیگر به چه قصدی آمده؟ حتی دستگیره عجیب در هم میگوید که با یک محصول خاص طرف هستیم.
صندلیهای جگوار F-Type شبیه هیچ سوپراسپرت دیگری نیست؛ یعنی راستش را بخواهید زیادی راحت هستند. این همان روی پنهان لوکسگرایانهای است که به خوبی در کنار خواص قدرتی پنهان شده است. وقتی استارت میزنیم قشنگ متوجه میشویم که یک پیشرانه خشمگین دارد نفس میکشد. طنین دلهرهآور آن پیشرانه حجیم سوپرشارژ فقط و فقط باید با چنین مدل روبازی شنیده شود.
انگار جگوار F-Type اصلاً حرکت متین سرش نمیشود. از همان ابتدا نشان میدهد که پلنگ آمریکایی (معنی نام جگوار) به درد حیوان خانگی نمیخورد. در خودروهای روباز به دلیل حذف سازه مربوط به سقف، وزن شاسی به طرز نامتعارفی کاهش پیدا میکند. به همین دلیل است که شرکتها مجبور هستند تا با استحکام و مهاربندی دوباره شاسی، وزن از دسترفته را بهمنظور بالانس پایداری جبران کنند.
در این خودرو 54 درصد وزن خودرو روی محور جلو است و از آنجایی که پیشرانه سنگین و پوسته بزرگ جعبهدنده نیز در همین جا قرار دارد، یک بینظمی دوستداشتنی ایجاد شده است؛ یعنی محور محرک عقب در حال هول دادن دماغه سنگین جلویی است. این پدیده برای آنهایی که علاقهای به تیزفرمانی یا سرعت بالا ندارند، سَم است؛ اما برای کسانی که هراسی از پیچیدنهای برقآسا ندارند یک معجزه به حساب میآید.
به دست آوردن سبک رانندگی با جگوار F-Type سری R قلق خودش را دارد که البته زودتر از تصور یاد میگیرید. احساس واژگونی چیزی است که مدام در دورهای اول به راننده القا میشود ولی جگوار به صراحت اعلام کرده است که شاسی این خودرو قابلیت تحمل فشار جانبی تا 0.98 واحد G در پیچی به قطر حدود 90 متر را دارد. البته این را هم بگوییم که رام کردن این نسخه واقعاً بلدی میخواهد. چراکه شرکت برای افرادی که بدنشان تحمل این حجم از هیجان را ندارد یک نمونه AWD هم آماده کرده است. کنترل هوشمند پایداری، انتقال قدرت و البته فرمانپذیری درست مثل یک مربی آموزش رانندگی رفتار میکند. جایی احساس میکنید کار از کار گذشته و محور عقب فرار کرده، مربی میآید با آرامش همهچیز را به حالت اولش درمیآورد.
حتی یک تست ساده با جگوار F-Type هم کلی ماجرا دارد. صدای اگزوز رگباریاش آبرویی برای شما نمیگذارد. وقتی سقف باز است خودتان هم به اندازه دیگران از این کنسرت هوی متال فیض میبرید ولی وقتی سقف بسته میشود، انگار روی عرشه یک ناو هواپیمابر هستید. نزدیک بودن فواصل ضرایب دندهها کاری کرده است که در هر زاویه و شیبی بهترین کشش را به دست بیاورید. با این حال نباید از اکسیر سوپرشارژ هم غافل شد که مثل چسب قطرهای دور موتور را بالا نگه میدارد.
حالا که تازه لِم جگوار F-Type دستمان آمده، آن روی لذتبخش و مفرحش خودنمایی میکند. معلوم نیست شما جگوار را رام کردهاید یا او قلب پلنگ به شما پیوند زده است. هرچه هست، هیجان این خودرو به قدری تازه و زنده است که دوست ندارید این سرخوشی تمام شود.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما