زمانی که جنرالموتورز با پلتفرم F و محصول کامارو از زیرمجموعه شورولت در سال 1967 به جنگ بنیانگذار کلاس ماسلهای کوچک یا همان پونی کار (Pony Car)، یعنی فورد ماستنگ رفت، به صورت موازی محصول دیگری را از زیرمجموعه پونتیاک روانه بازار کرد تا کامارو در این نبرد خونین تنها نماند.
”نمونههای T/A از سری مسابقات اتوموبیلرانی گرند توریزمو آمریکایی ترنس اِمریکن (Trans American) برگرفته شده است و برترین، قدرتمندترین و گرانترین نمونههای تولیدی همه فایربردها به شمار میآید.“برادر کامارو، فایربرد (Firebird) به معنای پرنده آتشین نام گرفت و از هر نظر یک سر و گردن بالاتر از کامارو میایستاد که این برتری، قیمت بالاتر این محصول را نیز شامل میشد. از این رو کامارو به عنوان مدلی اقتصادیتر و ارزانقیمتتر و در دسترس همگان ارزیابی شد در حالی که افراد ثروتمندتر و بیکلهتر به سراغ مدل برتر یعنی فایربرد میرفتند تا از مقدار بیشتر خلق و خوی اسپرت و اعتبار برند بهرهمند شوند.
درحالی که نسل اول پونتیاک فایربرد همانند نسل اول کامارو (1967-1969) از ارزش مادی و معنوی بالاتری برخوردار هستند اما این نسل دوم از هر دو خودرو است که از دیدگاه محبوبیت بازاری و آمار فروش نهایی بالاترین رتبه را کسب میکند. البته نباید نقش بازه تولید 11 ساله (1970-1981) نسل دوم را در تیراژ فروش بسیار بالاتر در مقایسه با نسل اول فراموش کرد. پلتفرم F جنرال موتورز (پیشرانه جلو-محرک عقب/FR) تا سال 2002 و تا پایان تولید نسل چهارم فایربرد و کامارو بر خط تولید باقی ماند.
آنچه در ادامه این مقاله از «باما» میخوانید آشنایی با یک دستگاه پونتیاک فایربرد تریم ترنس امریکن مدل 1976 (نسل دوم، فیسلیفت اول) است که در بسیاری از بخشها به صورت رستوماد (Restomod) بازسازی شده است. به منظور درک بهتر بازسازی به شیوه رستوماد توصیه میشود دگر مقاله با عنوان آشنایی با رستومادترین ماستنگ ایران را حتماً مطالعه کنید.
پونتیاک فایربرد مدل 1976
نسل دوم فایربرد درست به موازات نسل دوم کامارو دستخوش تغییرات فنی و البته ظاهری (فیسلیفت) های متعدد شد. با این تفاوت که کامارو تنها دو بار در سالهای 74 و 78 با تغییرات ظاهری عمده رو به رو شد اما این تغییرات برای فایربرد به تعداد سه بار و در سالهای 74، 77 و 79 انجام شد تا تنوع بیشتری در مقایسه با برادر ارزانقیمتتر خود داشته باشد.
پس از اجرای اولین فیسلیفت در سال 74 از دیدگاه بسیاری از علاقهمندان، فایربرد خشونت ظاهری نمای جلو خود را که در مدلهای 70 تا 73 به «پوزه بوفالویی» یا «دماغ کوسهای» مشهور بود، از دست داد. مدلهای 74 و 75 در نمای پشت مشابه با مدلهای 70 تا 73 بودند اما مدل 76 با اعمال تغییرات جزئی در نمای جلوی و عقب همراه هستند، همانند تغییر شکل سپر جلو از نمونه باریک و مجهز به ضربهگیرهای لاستیکی به نمونه تمام فایبرگلس ایرودینامیکتر و تغییرات عمده در نمای پشتی با چراغهای کشیده و بزرگتر مثلثی.
با این حال ابعاد خارجی فایربرد مدل 1976 به ترتیب طول×عرض×ارتفاع برابر با 4999×1854×1260 میلیمتر و فاصله محورهای آن تنها با دو میلیمتر افزایش در مقایسه با نسل اول برابر با 2746 میلیمتر است. اعداد و ارقام ابعاد خارجی نسل دوم به وضوح سخن از رشد چشمگیر نمای خارجی فایربرد میدهد، رشدی که در نسل دوم کامارو نیز مشهود بود. خوشبختانه مدل 76 فایربرد با حفظ یکی از اصلیترین المانهای پونتیاکهای پیشتر از خود، یعنی تک چراغهای گِرد در نمای جلویی، به عقیده نگارنده زیباترین مدل فایربرد پس از سال 1974 است، حتی زیباتر از مدل 77.
نکته جالب دیگر درمورد نسل دوم فایربرد که در تولید کاماروهای نسل دوم نیز پیاده شد عدم ارائه نسخه کانورتیبل (سقف تاشو) بود. تمامی کاماروها و فایربردهای نسل دوم تنها در فرمت هاردتاپ کوپه (کوپه سقف فلزی) به تولید رسیدند. نمونههای سقف تاشو جز در نسل اول ارائه نشدند اما با نزدیکی به پایان تولید نسل سوم فایربرد در سال 1989، نمونههای سقف تاشو بار دیگر به خط تولید بازگشتند.
تریم شناسی پونتیاک فایربرد
نسل دوم پونتیاک در چهار تریم کلی پایه (Base)، اسپری (Esprit)، فرمولا (Formula) و ترنس امریکن معروف به ترنزَم (Trans-Am یا T/A) به تولید رسیدند. بدون نیاز به توضیح، نام نمونههای T/A از سری مسابقات اتوموبیلرانی گرند توریزمو آمریکایی ترنس اِمریکن (Trans American) برگرفته شده است و برترین، قدرتمندترین و گرانترین نمونههای تولیدی همه فایربردها به شمار میآید.
این تریم با کیت ارودینامیک بدنه شامل اسپویلر عقب، کاناردهای چرخهای جلو و عقب، و البته خطکشی و نقاشی عقاب آتشین متفاوت با سایر تریمها که با کد T/A همراه است را شامل میشود. ناگفته نماند که کاپوت مجهز به هواکش شِیکِر (Shaker) نیز یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای ظاهری تریم T/A است. این هواکش از نوع Cold Air Intake یا هوای ورودی خنک است که که مستقیم به پیشرانه متصل بوده و از حفرهای در وسط کاپوت بیرون میآید تا هوای خنک و تازه خارج از محفظه کاپوت را به پیشرانه برساند. به دلیل متصل بودن کل مکانیزم این هواکش به پیشرانه، به هنگام افزایش دور موتور یا تعویض دنده هر دو با یکدیگر تکان میخورند که این تکانهها از سوی سرنشینان قابل رویت است. به همین دلیل به آن لقب شیکر یا لرزاننده را دادهاند. این نوع هواکشها از سوی فورد و کرایسلر با نام مشترک اما طراحیهای متفاوت به کرات اجرا شده است.
همچنین لازم به توضیح است که نام تریم اسپری از واژهای فرانسوی Esprit با تلفظ فرانسوی اِسپقی برگرفته شده است که در زبان انگلیسی با حرف ت (t) ناخوانا به شکل سادهتر اسپری (نزدیک به تلفظ واژه اسپیری، با تلفظ بسیار سبک حرف ی میانی) خوانده میشود. این اولین باری نیست که پونتیاک با انتخاب نامی فرانسوی در طیف محصولات یا تریمهای تولیدی خود دنیا را به دردسر می اندازد. این کلمه در ایران برای سادهتر شدن به اشتباه اسپیریت تلفظ میشود که در حقیقت تلفظ صحیح واژه انگلیسی Sprit به معنای روح /روان است.
ارتقا پونتیاک فایربرد به سبک رستوماد
قدرتمندترین پیشرانه موجود در خط تولید پونتیاک نمونه 455 اینچ مکعبی 7.5 لیتری 8 سیلندر 16 سوپاپ بود که خود پونتیاک طراحی و تولید میکرد و خوشبختانه تا سال 1976 قابل سفارش بود. اما برادر اقتصادیتر فایربرد یعنی کامارو در بهترین حالت از پیشرانه 400 اینچ مکعبی بهره میبرد که در حقیقت رده دوم آپشنی پونتیاک فایربرد مدل 76 بود. به عبارت بهتر، پیشرانههای قابل سفارش برای پونتیاک فایربرد نسل دوم نه تنها متنوعتر بود بلکه توان خروجی آن نیز درحالت کلی بیشتر از شورولت کامارو بود. این رویه برای محصولات لوکس-اسپرت بیوئیک به عنوان یک برند هم رده با پونتیاک در سگمنت لاکچری نیز صادق بود.
پیشرانه مورد استفاده در فایربرد ترنزم مورد بررسی این مقاله از «باما» از نوع 400 اینچ مکعبی 6.6 لیتری 60 درجه V8 پوش راد (OHV) 16 سوپاپ است که با سیستم سوخترسانی کاربراتوری 4 دهانه از برند راچستر مدل کوآدراجِت (رایجترین برند کاربراتور در میان خودروهای آمریکایی V8) توان تولید 185 اسببخار قدرت در دور 3600 و گشتاور 420 نیوتونمتر در دور بسیار کم 1600 را داشت. این اعداد و ارقام نه چندان راضیکننده به دلیل سختگیریهای شدید سازمانهای زیست محیطی فدرال و افزایش چشمگیر قیمت بیمه خودروهای اسپرت و قدرتمند بود که همه خودروسازان آمریکایی را بر آن داشت تا توان خروجی پیشرانههای خود را کاهش داده و از مصرف سوخت و میزان آلایندههای تولیدی خود کم کنند. در نتیجه ضریب تراکم این پیشرانه توانمند به رقم بسیار پایین 7.6:1 کاهش یافت در حالی که اگر تراکم تا نزدیک به 10.5:1 افزایش یابد همین پیشرانه به سادگی توان تولید بیش از 400 اسببخار قدرت را دارد.
اما این پیشرانه نمونه استاندارد تولید شده در سال 1976 نیست. پیشرانه فایربرد ترنزم مورد بررسی با برخی تغییرات رستوماد (تغییرات فنی با تکنولوژی و قطعات مدرن در ظاهری کلاسیک و قدیمی) توانی فراتر از حالت استاندارد تولید میکند. این پیشرانه به سرسیلندرهای آلومینیومی سوپاپ بزرگ، پیستونهای تخت به منظور افزایش ضریب تراکم، میل سوپاپ خشنتر و سیستم سوپاپبندی از نوع رولر (Roller)، پمپ روغن فشار بالا، و هدرزهای بلند، سیستم اگزوز دوبل و منیفولد آلومینیومی بلند مجهز است که با سیستم برق ولتاژ بالا مسابقهای برند MSD سیستم سوخترسانی کاربراتوری برند ادلبراک با دبی 750 فوت مکعب بر دقیقه (CFM) تغذیه می شود.
این پیشرانه پرتوان به منظور تامین توان خنککاری متناسب از پمپ آب قدرتمندتر با رادیاتور 5 لول آلومینیومی بهره میبرد. همچنین برای انتقال نیرو به محور عقب، این خودرو به جعبهدنده 5 سرعته دستی مدرن برند آمریکایی ترمک (Tremec) مجهز است که ضمن افزایش لذت سواری، براساس گفتههای مالک میتواند تا 1200 اسب بخار توان خروجی پیشرانه را متحمل شود. تعداد دندههای کرانویل/پینیون دیفرانسیل این خودرو نیز 41/15 و مجهز به سیستم لغزش محدود (LSD) ملقب به دِف کلاچدار است. همچنین سیستم ترمز این خودرو در هر دو محور از نوع دیسکی است که باعث میشود راننده با اعتماد به نفس بیشتری نیروی تولیدی پیشرانه را به آسفالت منتقل کند.
اعمال تغییرات رستوماد به میزان ناچیز به خارج و داخل پونتیاک فایربرد نیز نفوذ کرده است. نمای داخلی و تودوزی با چرم کاملاً طبیعی پوشیده شده است تا کلاس و لذت سواری با چنینی خودروی محبوبی را یک چند سر و گردن افزایش دهد. نمای خارجی این فایربرد با ترنزمهای دیگر تفاوتی ندارد اما یک آمریکایی تیزبین به سرعت میتواند ریمهای آلومینیومی آلیاژی 15 اینچی طرح اسنوفِلِیک (Snowflake/دانه برف) مدل بالا افترمارکت آن را تشخیص دهد که طراحی آن در حقیقت ویژه ترنزم مدل 1977 است.
ریمهای اسپرت اسنو فلیک برای اولین بار در سال 1977 برای ترنزم آن سال معرفی شدند و در حقیقت جانشین ریمهای اسپرت آلومینیومی آلیاژی هانی کام (Honeycomb/لانه زنبوری) پونتیاک هستند که از سال 1971 تا 1976 بر فایربرد ترنزم عرضه میشد. با این وجود ریمهای اسنوفلیک به کار رفته در این خودرو نمونههای مدرنتر تولید روز این طراحی هستند که اندکی با نمونههای فابریک مدل 77 تفاوت دارند. اگرچه ریمهای اسنوفلیک محبوبترین ریمهای به کار رفته در فایربردهای نسل دوم، حتی محبوبتر از نمونههای مدل بالاتر توربو (1979-1981) هستند، اما به عقیده شخص نگارنده ریمهای هانی کام یا همان لانه زنبوری زیباترین و عضلانیترین ریمهای اسپرت تولید شده برای فایربرد نسل دوم به شمار میآید.
راند نهایی با پونتیاک فایربرد
سلیقه افراد بدون شک در برابر فاکتوری چون زیبایی بسیار متنوع و متفاوت است. با این وجود از دیدگاه نگارنده پونتیاک فایربرد ترنزم مدل 1976، درصورت فراموشی نمونههای 1970-1973، بدون شک زیباترین ترنزم تولیدی پس از سال 1974 است. حال این خودرو که در طی زمان با وسواس و در سلامت ظاهری و فنی کامل نگهداری شده بود با ارتقا به سبک رستوماد نیز مواجه شد تا لذت سواری به مراتب فراتر از نمونه استاندارد خود را به مالک هدیه دهد.
تیراژ تولید نمونههای معمولی ترنزمهای 400CI V8 مدل 1976 (مانند نمونه مورد بررسی) برابر با حدود 37 هزار دستگاه بوده است در حالی که تیراژ نسخههای خاص (Special Edition) و تولید محدود T-Top (سقف دو تکه) تولید شده از همین مدل تنها برابر با 533 دستگاه بوده است که همین میزان تولید برای نسخههای خاص 455CI V8 تنها محدود به 110 دستگاه بود. به همین دلیل چند سالی است که تغییر غیر اصولی اتاق و برش سقف کاماروها و فایربردهای سقف فلزی به منظور تبدیل آنها به نمونههای محبوبتر و خاصتر T-Top رواج یافته است که امری بسیار شنیع و غیر حرفهای است و به شکل غیرقابل باوری از ارزش مادی و معنوی خودرو میکاهد.
اگر احساس میکنید که از دیدگاه مالی جیبتان توان تامین قیمت نجومی و بعضا حبابی چنین خودرو منحصربهفردی را دارد در تفکر خود تجدید نظر کنید. خودروهای اینچنینی مالکی را طلب میکنند که جدا از داشتن علاقه و جیب پر از پول ذهنی مملو از علم خودرو و تاریخچه وابسته به آن داشته باشد تا بتواند از هر ثانیه رانندگی با آن بدون هیچ ترس و نگرانی لذت ببرد.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : شهاب انیسی
منبع : باما