درک واقعیت بازار خودرو در شرایط کنونی کار سادهای نیست. از یکسو بازار به دلیل خبرهای منفی شدیداً ملتهب شده و از سوی دیگر برخی مقامات، از آرامش در پشت پرده قراردادها و همکاریها سخن میگویند.
”شاید پشت ابر سیاه تورم، واقعیتهای دیگری پنهانشدهاند که در خبرها نمیبینیم.“نیمه مرداد قرار است تحریمهای اولیه آمریکا که خودروسازی، طلا و بازار ارز ایران هدف قرارگرفته آغاز شود. سایه سیاه ابر نقدینگی قدرت هر نوع پیشبینی را از مردم و حتی اقتصاددانان گرفته است. در شرایطی که ارزش پول ایران بهشدت کاهشیافته، مردم برای حفظ سرمایه خود به سمت خرید طلا، ارز، خودرو و مسکن هجوم بردند و تورمی کمسابقه (به اعتقاد برخی اقتصاددانان بیسابقه در تاریخ ایران) رقم خورده است. تصور عامه بر این است که اگر حالا خودرو نخرند تا چند ماه دیگر امکان خرید همین خودرو را هم ندارند. شاید این تصور پر بیراه نباشد؛ خبر کاهش تولید خودروهایی مانند رنو در ایران تائید شده، واردات قطعات به مشکل برخورده، بزرگترین شریک خودروسازیمان ایران را ترک کرده و واردات خودرو خارجی ممنوع اعلامشده است.
سوی دیگر ماجرا اظهارنظرهای مسئولانی است که اوضاع را خوب و آرام میدانند یا حداقل وضعیت را خیلی بد نمیبینند. رئیس انجمن خودروسازان میگوید رنو در ایران میماند و مدیرعامل ایدرو بازار را آرام میبیند. نماینده مجلس از امکان عقد قرارداد با رنو تا پیش از تحریمها سخن میگوید. واردکنندگان دست به پیشفروش خودرو میزنند و خودروسازان خودروهایشان را با قیمت خوبی به فروش مشارکتی عرضه میکنند.
در این مقطع، مساله این نیست که کدام سوی ماجرا را باور کنیم. مساله بزرگتر این است که حرفهای مسئولان را بهدقت زیر ذرهبین بگیریم شاید به موضوعی پی ببریم که از آن آگاهی نداریم. شاید پشت ابر سیاه تورم واقعیتهای دیگری پنهانشدهاند که در خبرها نمیبینیم. بهعنوانمثال منصور معظمی، معاون وزیر صنعت اظهار کرده «بازار در آرامش نسبی به سر میبرد و شرکتهای خارجی تاکنون به قراردادهای خود عمل کردهاند و وزارت صنعت با تاکید به خودروسازان، بخش قابلتوجهی از نیازهای آنها را خریداری کرده و تا پایان سال ازنظر تولید مشکلی نخواهیم داشت.»
اینکه بازار در آرامش نسبی است را نمیتوان بهراحتی پذیرفت. بازار وقتی آرام است که 212 هزار تقاضای خرید برای 270 خودروی مزدا وجود نداشته باشد. وقتی حاشیه سود، یا بهعبارتدیگر، تفاوت قیمت بازار و کارخانه چند ده میلیون تومانی وجود داشته باشد یا وقتی خریداران خودروهای خود را سر موعد تحویل نگیرند و فروشندگان هم پاسخگو نباشند، نمیتوان از آرامش در بازار سخن گفت.
البته میتوان به این سخن دل بست که دولت و خودروسازان قطعات موردنیاز برای تولید خودرو تا پایان سال را تامین کردهاند و فعلاً تا چند ماه دیگر تولید با نوسانی نسبی ادامه پیدا کند. حرف دیگر معظمی مبنی بر اینکه «رفتار واقعی شرکتها گاهی با رفتار اجتماعی آنها متفاوت است و هیچکدام از شرکتهایی که با ایران قرارداد دارند علاقهمند به این نیستند که از بازار جذاب و ایمن ایران خارج شوند» امیدوارکننده است. میدانیم که شرکتها برای حفظ ارزش سهام و کاهش درگیریهای حقوقی حرفهایی بزنند و در عمل کار دیگری انجام دهند. حداقل امیدواریم چنین حکمی راجع به شریکهای فرانسویمان صدق کند. میپذیریم که سهم مالکیت پژو از بازار ایران بیش از سهم همین شرکت در کشور فرانسه است و این امتیازی است که نمیخواهد از دست دهد.
شاید ایران در ماههای آینده راه شیلی زمان پینوشه را طی کند و رکودِ تورمی بیستسالهای کشور را بگیرد؛ شاید هم راه بلغارستان سال 97 را برود و از تورم ماهیانه 240 درصدی، به ثبات اقتصادی برسد. اینکه چه آیندهای برای ایران متصور شویم دیگر در دست مردم عادی نیست و به تصمیم نخبگان مملکت بر خواهد گشت.
آنچه غیرقابلپذیرش است صحبتهایی است که بوی سوءاستفاده از شرایط را میدهد. کسانی که به بهانه حمایت از تولید داخل، با اخبار منفی ترس در دل جامعه میاندازند. حرفهایی که با گفتههای مسئولین دولتی در تضاد است. گویی قصدشان ماهی گرفتن از آب گلآلود است. به زبان سادهتر، آزاد کردن جنسهای در گمرک مانده، حذف استانداردهای وضع شده، رفع موانع افزایش قیمت و امثالهم. آنطور که حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور، گفته است: «نمیدانید یا نمیتوانید یا نمیخواهید؟ مردم در هیچیک از این سه مورد شما را نمیبخشند. به امید مردم خیانت نکنید.»
نویسنده : مسلم تقوی
منبع : باما