میگویند شانس دیدن یکی از محصولات فوق لوکس بنتلی در ایران از بیسو، فوتون، هنتنگ و لوکسژن هم بیشتر است. خودروهایی که از زمین و زمان و در و دیوار میگفتند که میآیند ولی نیامدند. در مقابل بنتلی، این غریبه خودخواهِ مغرورِ انگلیسی نگفت که میآید ولی در رنگهای مختلف آمد و حتی پلاک ملی هم شد.
”این یکی از 710 دستگاه بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز تولیدشده در نسل اولش است. 710 دستگاه که شامل مدلهای روباز و مسقف که با این حساب، مدل فوق خاصتر هم میشود.“خیلی عجیب است که بنتلی حتی در کشورهای ثروتمند هم خودروی پررنگ و پر رفت و آمدی نیست؛ اما به طرزی عجیب در ایران خیلیها با آن خاطره دارند. از آن مدل کانتیننتال GT سفید که ماشین عروس شد گرفته تا آن مدل GTC مشکی که تصادف کرد و صاحبش را کشت. قرمزش را دیدیم، قهوهایاش را دیدیم، نقرهایاش را هم دیدیم. حتی آن مدل آجری که میگویند پلاک شده را هم دیدیم. روبازش را دیدیم، کوپهاش را هم دیدیم. 2009 را دیدیم، 2013 را دیدیم، 2017 را هم دیدیم. خلاصه که همه رقم بنتلی را دیده بودیم غیر از این یکی. اشتباه نکنید. قیافهاش شبیه کانتیننتال جیتی است ولی خدا رو شکر که نیست. نام اصلیاش کانتیننتال سوپراسپرتز (SuperSports) است. فقط همین را دربارهاش بدانید کافی است: وقتی عرضه شد، سریعترین و قویترین بنتلی تاریخ بود.
بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز از کجا آمد؟
حکایت کانتیننتال، حکایت امروز و دیروز نیست. داریم درباره خودرویی صحبت میکنیم که سال 1952 رونمایی شده بود. بنتلی زمانی این خودرو را تولید کرد که مالکیت رولزرویس را هم در دست داشت. این یعنی تا دهه 70 که رولزرویس به دولت انگلستان واگذار شد، بنتلی سازنده و کانتی لوکسترین خودروی دنیا بود. تولید مدل اولیه آن تا 13 سال ادامه پیدا کرد ولی ناگهان تا 20 سال بعد خبری از آن نشد. اگرچه کانتیننتال تا سال 2002 توسط بنتلی تولید شد ولی کل شرکت را چهار سال قبلترش فولکسواگن خریده بود. آلمانها با روال سنتی تولید انگلیسی این خودرو مخالف بودند و به همین دلیل سبک خود را از سال 2003 روی آن اعمال کردند.
اینجا جایی بود که مدل جدید با اسم Continental GT وارد بازی شد. بنتلی که اساساً مسیری متفاوت نسبت به رولزرویس را در پیش میگیرد، عقیده دارد خودروهایش علاوه بر لوکسگرایی باید روح اسپرت هم داشته باشند. این فلسفه نسخه استاندارد جیتی را به GT Speed تبدیل کرد ولی سال 2009 بنتلی به ضرب و زور آلمانها مجبور شد باز هم چیزی سریعتری و قویتر بسازد. این شد که رکورددار سرعت و قدرت تا آن روز بنتلی در قامت مدل کانتیننتال سوپراسپرتز پدیدار شد.
بررسی طراحی بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز
استفاده از یک چراغ دایرهای در طراحی جلوی خودروها چیز عجیبی نیست. پورشه 911، مینی ماینر، مرسدسبنز G کلاس، هامر و البته فولکسواگن بیتل بهترین مثالهای این سبک هستند؛ اما دو چراغ دایرهای مجزا سبک خاصی است که همه از پس آن برنمیآیند. در واقع از نظر مهندسی طراحی خودرو، استفاده از دو چراغ دایرهای مجزا در جلو جسارت بالایی میطلبد. مثلاً دوج چلنجر، بامو 2002، مرسدسبنز E کلاس W210، تویوتا اسکایلاین کلاسیک و البته همین بنتلی کانتیننتال به زیبایی آن را به نمایش گذاشتهاند ولی وقتی این چراغها روی لکسوس GS مدل 98، تویوتا سلیکا 94 و پلایموث Fury مدل 1959 اجرا شد، به طرز مضحکی فاجعهآمیز از آب درآمد. البته اسکار این هنرنمایی به کیا اوپیروس تعلق میگیرد.
تفاوت اصلی نمای اصلی این خودرو نسبت به کانتی جیتی تریم مشکی چراغها، هواکشهای بزرگتر و البته دو دمپر روی کاپوت موجدار آن است. نه بنتلی و نه فولکسواگن بهعنوان مالک، علاقهای به دنیای ماسلها (خودروهای عضلانی) ندارند ولی کاملاً مشهود است که سوپراسپرتز با گلگیرهایی برآمده، سقفی کوتاه، درهای یک تکه بزرگ و شیب ملایم شیشه و ستون عقب بهنوعی حال و هوای عضلانیها به سرشان زده است.
چراغهای عقب این خودرو فقط برای مخاطب خاص طراحی شده است. چراغهایی که قرار است یاد و خاطره مدل دوستداشتنی Arnage (بخوانید آرنِیج) را برای طرفداران قدیمی زنده نگه دارد. طراحی این خودرو یک سادگی دیوانهکننده دارد. شما چیز پیچیدهای پیدا نمیکنید. انگار یک حریر ابریشمی روی مخمل زربافت کشیده شده است.
داخل کابین نشوید که اگر شوید باید سر به کوه و بیابان بگذارید. اینجا معلوم نیست یک جت شخصی است یا یک خودروی مخصوص درگ؟ مگر میشود کابین یک خودرو صد در صد لوکس و هم صدر در صد اسپرت باشد؟ بعد، تازه لوکس از نظر بنتلی با لوکس از نظر مرسدسبنز فرق دارد. خلاصه که بنتلی با کنار هم قرار دادنتریم چرم دستدوز و روکش فیبر کربن، صنعتی و سنتی را قاطی کرده و یک «ترکیبی» حسابی ساخته است.
این خودرو را افرادی نمیخرند که تمام دار و ندارشان همین بنتلی است. رابطه برقرار کردن با حس تشریفاتی این خودرو مخصوص افرادی است که چشمشان از دیدن زرق و برق فِیک پر است. آنها یک چیز اصیل میخواهند. یک اثر هنری. یک مینیاتور آوانگارد. زبان بصری بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز چه در داخل و چه در خارج، زبان بریل است. باید چشم بسته هم آن را بفهمید.
تجهیزات و امکانات بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز
میدانید تعریف آپشن، تجهیزات و امکانات در این خودروها با آنچه در خودروهای دیگر مطرح میشود، تفاوت دارد. آپشن در این بنتلی یعنی ساعت لوکس آنالوگ دستساز BREITLING؛ یعنی قابلیت انتخاب 25 رنگ بیرونی و 10 رنگ کابین توسط مشتری. همان چیزهایی که خیلی از خودروهای مدعی لوکسگرایی به آن میبالند کانتی فوق هم دارد ولی آنقدر برایش پیش پا افتاده است حتی در سایتش هم به آن اشاره نکرده. چیزهایی مثل گرمکن صندلی و آینه، خم شدن آینههای جانبی هنگام دنده عقب، سیستم صوتی 12 بانده با قدرت 300 وات، ترمز اضطراری، نور بالا خودکار و تهویه مطبوع چندگانه.
وقتی با بنتلی درباره چرم حرف میزنید، غیر از چرم طبیعی چیز دیگری به زبان نیاورید. میدانید دستدوز یعنی چه؟ یعنی واقعاً یک نفر مینشیند فرمان آن را با دست میدوز. کابین این خودرو شامل 5 متر مکعب تریم چوب و فیبر کربن است.
خودروی گران باید آپشن گران هم داشته باشد. تا جایی حتی برای صدای بمتر اگزوزها هم باید پول بیشتری پرداخت کنید. در کانتیننتال سوپراسپرتز به دلیل ذات مسابقهای بودن خودرو، صندلیهای استاندارد عقب حذف شدهاند که برای تعبیه دوباره آنها باید پول بدهید. جالب آنکه سیستم صوتی این خودرو در آن سوی آبها بیمه میشود که البته آن هم پول جداگانهای دارد.
مشخصات فنی بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز
کانتیننتال جیتی لوکس-اسپرتِ نداری نبود که فکر کنید بنتلی مجبور به تقویتش شده است. این خودرو مجهز به یکی از عجیبترین پیشرانههای دنیا است. قوای محرکهای 6 لیتری با آرایش 12 سیلندر W شکل که از نظر مهندسی تا حدودی شبیه پیشرانه 8 لیتری 16 سیلندر W شکل بوگاتیها است. کانتی جیتی به لطف دو توربوشارژر میتوانست 552 اسببخار قدرت را در دور موتور 6000 rpm و 650 نیوتنمتر گشتاور را در 1700 rpm تولید کند؛ اما همانطور که گفتیم بنتلی به جیتی راضی نشد.
مدل سوپراسپرتز با همین قوای محرکه توانست به 621 اسببخار قدرت و 800 نیوتنمتر گشتاور دست پیدا کند. نکته جالب اینجاست که حداکثر دور موتور قدرت و گشتاور روی اعداد قبلی ثابت مانده است. بازده این پیشرانه به لطف سیلندرهای قطور و زاویه مرکزی 15 درجه میان آنها 104 اسببخار به ازای هر لیتر از حجم موتور است. این یعنی تقریباً برابر با لامبورگینی اوراکان LP570 ویرایش سوپرلگرا.
بنتلی از آنها نیست که الکی سراغ اسمهای عجیب و غریبی مثل سوپراسپرتز برای خودنمایی برود. داریم درباره یک غول 2.4 تنی صحبت میکنیم که صفر تا صد را در 4.2 ثانیه میپیماید. تازه شتاب صفر تا 160 کیلومتر در ساعتش هم 8.6 ثانیه میشود. این شتابگیری خیرهکننده را بگذارید به حساب جعبهدنده فوق سریع 6 سرعته و البته سیستم انتقال قدرت 2 محوره آن. با در نظر گرفتن سرعت نهایی 325 کیلومتر برساعتیاش تنها پورشههای موجود در کشور هستند که میتوانند پا به پای آن بیایند.
کسی که بنتلی سوار میشود نباید از مصرف سوخت وحشتناکش هراسی داشته باشد. چراکه این مدل از کانتی در هر 100 کیلومتر پیمایش شهری بیش از 25 لیتر بنزین مصرف میکند. البته مصرف میانگین آن زیر 17 لیتر اعلام شده که البته آن هم خیلی آش دهنسوزی نیست. این را هم بگوییم و تمام که تایرهای استاندارد این خودرو 275.35 میلیمتری 20 اینچی هستند.
تجربه رانندگی با بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز
این یکی از 710 دستگاه بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز تولیدشده در نسل اولش است. 710 دستگاه که شامل مدلهای روباز و مسقف که با این حساب، مدل فوق خاصتر هم میشود. این را گفتیم که بدانید قرار است سوار چه اعجوبهای شویم.
میخواهیم از اول شروع کنیم؛ یعنی خیلی اول. سوئیچ بنتلی از نظر قیافه چیزی نیست که انتظارش را داشته باشید. نه مثل فانتزیهای این دوره زمانه که نمایشگر دارند و چشمک میزنند. یک چیز سادهای مثل سوئیچ ضامندار سمند. ولی خُب البته سنگینتر و شیکتر. میگویند آن لوگوی بزرگ بنتلی روی سوئیچ از نقره واقعی است. ندید بدید نیستیم ولی باز کردنش یک حال عجیبی داشت. انگار یک شوفر نامرئی کنار شما ایستاده و در را برای شما باز میکند. این شوفر نامرئی در حقیقت همان بازوی هیدرولیکی درها است که در زبان عامه بازار به آن وکیوم میگویند.
در بسته میشود. احساس تکیه دادن به صندلیاش مثل نشستن بچهها روی پای پدرها است؛ با آرامش و با اعتماد به نفس. تا اینجا همهچیز آرام و منطقی بود. سوئیچ سمند و شوفر نامرئی و بغل پدرها. به طرزی عجیب سوئیچ این خودروی از سمت چپ فرمان وارد کنسول میشود و استارت. ناگهان یک بمب صوتی منفجر میشود. صدایی مثل غلغل کردن مذاب در دهانه آتشفشان. یک چیز پرابهت و ترسناک. این اوپرای باشکوه دونوازی پیشرانه و اگزوز بنتلی سوپراسپرتز است.
دستهدندهاش حس اهرم ناوهای جنگی را میدهد. خوب میفهمید که یک نیروگاه قوی دارد یک بدن سنگین را میکشد. حتی با حرکتی آرام، زیر تایر صدای خرد شدن سنگ و آسفالت میآید. این خاصیت همه لوکسهای اصیل است که دوست دارید با آن با آرامش رفتار کنید. وقتی در خیابان راه میروید گویی دارید از ارتش پیادهنظام دیگر خودروها سان میبینید. ناغافل پا را که بیش از حد روی گاز فشار دهید، پوست و گوشت شما میماند و استخوانهایتان با بنتلی میرود. جدی فکر نمیکنید که اینها رؤیاپردازی است؟ بابا مزدا 3 با 150 اسببخار قدرت شما را به صندلی میخ میکند. نه؟ هیوندای جنسیس کوپه را که قبول دارید؟ این کرهای با 300 اسببخار قدرت زمین و زمان را به هم میدوزد. بعد فکر میکنید 620 اسببخار شوخی است؟
مجله Car Advise میگوید این خودرو هم جواب رانندگان حرفهای را میدهد و هم حرفهایتر را. منظورش را متوجه شدید؟ یعنی اگر آماتور هستید فقط دور دور کنید و بس. با این حال حیف است که تا اینجا آمدهایم و کمی دور موتور را تا Red Line نرسانیم. در خیابانی صاف این فرصت طلایی پیدا میشود.
تمام سیستمهای پایداری و کنترل کشش محض اطمینان روشن است، معکوس و گاز شدید. همهچیز اطراف شما در همین چند ثانیه کش میآید و تیره میشود. تا پا را سریع از روی گاز برمیدارید ECU بنتلی میفهمد که شما ترسیدهاید و با خفهکن الکترونیکی پیش از آنکه ترمز کنید، دور موتور را پایین میکشد. دیگر ببخشید که نشد با این خودروی 200 هزار دلاری برایتان دریفت بکشیم، درگ بیندازیم و دونات درست کنیم.
راند نهایی با بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز
بیایید فرض کنیم الان در «خارج» هستیم. جایی که این رقبا برایش شاخ و شانه میکشند؛ استونمارتین DB9، فراری GTC4 Lusso و مرسدسبنز S63 AMG کوپه. دیوانههایی که مانند خودش بینهایت لوکس و بینهایت اسپرت هستند. بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز حتی در خارج هم آنقدر ماجراجو است که دیگر با رولزرویس Wraith مقایسه نمیشود.
بنتلی خوب میداند که در حال حاضر رولزرویس و مرسدس-میباخ از نظر اشرافیت و تجملگرایی فقط با خودشان رقابت میکنند. بنابراین چیزی را عرضه میکند که نه آنها بلکه هیچ شرکتی دیگر توانش را نداشته باشد؛ یعنی هنرِ قدرت و شاید هم قدرتِ هنر.
این خودرو هم مثل تمام دیگر گذرموقتها باید بالاخره روزی از این کشور خارج شود. وقتی که ایران را به سمت خانهاش ترک کرد حتماً برای دوستانش تعریف خواهد کرد یک روز در تهران یک چیز سفید به اسم پژو پارس کفخواب قصد داشت از آن سبقت بگیرد!
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما