اصالت اکتسابی نیست. یاددادنی و یادگرفتنی هم نیست. اصالت به حرف نیست. اصالت را باید پیدا کرد. باید کشف کرد. یک خودروی اصیل، الزاماً یک خودروی گرانقیمت نیست. حتی برخلاف تصور هر خودرویی که قدیمی باشد هم نمیتواند یک خودروی اصیل به حساب بیاید. تعریف اصالت در دنیای خودرو، تعریف مکتوبی نیست. قانونی ندارد. دستورالعملی ندارد. خودروی اصیل را باید حس کرد. خودروی اصیل بالقوه اصیل است. خودش، خودش را تعریف میکند. کافی است نگاهش کنید. واقعاً نگاهش کنید.
”اگر آمریکاییباز نیستید، نمیتوانید قضاوت درستی از این محصول داشته باشید. این خودرو معیارهای متعارف خودروبازی را تغییر داده است.“ببینید امروز با چه چیزی برگشتهایم. یکی از همان اصیلهای درست و حسابی. یکی از همانهایی که ناخودآگاه به احترامش میایستیم و کلاه از سر برمیداریم. لینکن کانتیننتال مدل 1979. وقتی از اصالت حرف میزنیم، داریم درباره همچین چیزی حرف میزنیم.
لینکن کانتیننتال از کجا آمد؟
تاریخچه را که از یک خودروی کلاسیک بگیریم، گویی همهچیزش را گرفتهایم. پی بردن به کیفیت اصالت این خودرو بدون بررسی اصل و نسبش معنایی ندارد. پس به اول داستان میرویم. یعنی سال 1977. دوره، دوره گرد و خاک غولهای آمریکایی است. شورولت با سیلورادو C10، اسببخار روی اسببخار میگذارد. دوج با پاورواگن، رکورد حمل بیشترین بار را برای خودش جابجا میکند. فورد با F150 سری رنجر هوس مسابقات تپهنوردی کرده است. بقیه هم سرشان به کار خودشان گرم است. پلایموث هنوز با چراغهای دایرهای Volare درگیر است. کرایسلر هنوز نمیداند Cordoba اسپرت است یا خانوادگی. بیوک تصمیمی برای تغییر Electra نگرفته است. پونتیاک با TransAm کار دیگری غیر از دلبری از جوانان ندارد. اولدزموبیل هم که هیچ، Cutlass را میبرد و میآورد. این وسط فقط مانده لینکن که دارد ساز دیگری میزند. آن هم چه سازی.
چهارمین نسل از Continental سری موسوم به Mark وارد بازی میشود. چیزی که کانتیبازها به آن Mark V میگویند. بله خودمان میدانیم که V در زبان یونانی به معنی عدد پنج است ولی چیزی که باید بدانید این است که اولین نسل این لینکن با نام Mark II شروع شد. چرا و چگونهاش بماند برای بعد. این خودرو طویلترین محصول وقت شرکت فورد و دار و دستهاش بود. قطعاً این را که دیگر میدانستید لینکن یکی از زیرمجموعههای فورد است. کانتی Mark V پرفروشترین عضو خانواده هفت نفره خود شد. این را آمار فروش حدود 228 هزار دستگاهیاش میگوید.
طراحی لینکن کانتیننتال
هیچ فکر کردهاید چطور با دیدن یک خودرو احساس لوکس بودن میکنید. یعنی چه چیزی در این خودروها وجود دارد که باعث میشود چهرهای تجملی پیدا کنند؟
اصولی وجود دارد که میتوان برای پاسخ به این سوالها به آن استناد کرد. مارک وی کاملاً به این اصول پایبند است. اول از همه، خودروهای لوکس بدنهای بزرگ و کشیده دارند. بازی زوایا و شیطنت در خطوط روی بدنه دیده نمیشود. نوارهای براق کروم نقش ویژهای در طراحی بدنه آنها ایفا میکنند. داخل کابین هم که دیگر مشخص است. استفاده از متریال گرانقیمت مثل چرم و چوب و اینها. یادتان باشد این استانداردها برای خودرویی است که بیش از 40 سال از عمرش میگذرد.
لینکن کانتیننتال مارک وی مثل یک موزه است. یک گالری هنری. به راحتی از کنار جزئیات فریبنده این خودرو عبور نکنید. تردیدی نیست که هیچ برند و هیچ خودروی دیگری نتوانسته مفهوم چراغ مخفی را در محصولاتش مانند لینکن آن هم این مدل، تعریف کند. حتی بعد از باز شدن پنل پوششی، چشمان دایرهای پرابهت آن خودنمایی میکند. تعبیه چراغهای راهنما در انتهای لبه بیرونی گلگیرها، ایدهای فوقالعاده بوده است. آن روزها طبق یک قانون نانوشته هر خودرویی اجازه نصب ضربهگیر روی سپر جلویش را نداشت. جلوپنجره مارک وی بیننده را به یاد رولزرویس فانتوم میاندازد. لینکن به قدری روی این قسمت وسواس داشت که برجستگی روی کاپوت را منحصراً به امتداد آن تخصیص داد.
در نمای کناری با یک شاهکار روبرو هستیم. این خودرو در سال 1979 مجهز به چراغ خطر و راهنمای جانبی بود. اتحادیه اروپا چند سالی است که این نوع چراغها را اجباری کرده. بعضی از گلگیرها عضلانی و توپُر هستند اما بعضی دیگر از گلگیرها مثل آنچه اینجا میبینیم مثل یک سایهبان بهکلی روی چرخ را میگیرند. رکاب صیقلی در امتداد سپر براق کشیده شده است. یکی از ریزهکاریهای محشر این خودرو سه دریچه هوای کنار در است. هماهنگی معناداری بین شکل دستگیره و فریم آینه وجود دارد. البته اجازه بدهید به این نکته اشاره کنیم که قاب آینه واقعاً فلزی است. روی ستون انتهایی چیزی را میبینیم که از ابتدا داریم دربارهاش صحبت میکنیم. آن پنجره بیضیشکل اشاره مستقیمی به اولین نماد وسایل نقلیه تجملی دنیا دارد؛ کالسکههای چوبی.
در نمای عقب هم فکر میکنیم دیگر نیازی به توضیح نیست. حالا اگر هر خودروی دیگری محل قرارگیری زاپاس را از بدنه بیرون میزد، یک فاجعه به بار میآمد. ولی اعتراف میکنیم که کانتی به طرزی استادانه از این تهدید یک فرصت ساخته است. همان تکنیک تعبیه چراغ روی لبه بیرونی که در جلو دیدیم، در عقب هم مشاهده میشود. این یعنی طراح خودش را قربانی عامهپسندی (که اغلب به نمای روبرویی توجه میکنند) نکرده است.
داخل کابین لینکن کانتیننتال که خودش غوغایی است. جشنوارهای از چوب و چرم. هارمونی چشمنوازی از چیدمان اصولی قطعات با هندسه ساده. اصرار لینکن بر استفاده از اشکال مربع و مستطیل بیجا نبوده است. چراکه این فرم را در سرتاسر طراحی بیرونی هم میبینیم.
این از شانس خوب ما بوده که با یکی از خاصترین ویرایشهای مارک وی ملاقات داشتهایم. خودرویی که به آن نسخه Cartier میگویند که اشاره به مایه بیشتر اشرافیت دارد. این را هم بدانید بد نیست که تیپهای دیگری به اسم Givenchy، Bill Blass و Pucci هم موجود بود. این کارهها میدانند که این اسامی برندهای معروف مد و فشن هستند.
به جای بهرهگیری از آبکاری کروم، اینجا ورقهای واقعی آلومینیوم دیده میشود. ترکیب دکمهها و کلیدها به رنگ نقرهای و اغلب از جنس فلز هستند. چوب قهوهای و چرم سفید را سالها بعد میباخ در ارابههای فوق لوکس خود استفاده کرد.
تجهیزات و آپشنهای لینکن کانتیننتال
تا قبل از کانتی مارک وی، بیوک ریگال و کادیلاک الدورادو برای خودشان مدعیان آپشن بودند. اما بعد از اینکه لینکن نسل جدید این خود را معرفی کرد، بازی عوض شد. داریم درباره فولآپشنترین خودروی وقت بازار آمریکا صحبت میکنیم. خودرویی که میتوان میزان نور سیستم روشنایی آن را به صورت دستی کم و زیاد کرد. آن طرفتر، یک ساعت عقربهای شیک و مجلل هم تعبیه شده است. در ایامی که فناوری دیجیتال تازه در حال توسعه بود، در این خودرو مجموعهای از چراغهای هشداردهنده تعبیه شده بود. چراغهایی برای هشدار نبستن کمربند ایمنی، باز بودن درها، فعال بودن ترمز پایی، افزایش دمای پیشرانه، کاهش سطح روغن و البته هشدار مربوط به سیستم برق. به زیبایی هرچه تمامتر عقربه مکانیکی دور موتور با همان فریم و قاب ساعت عقربهای طراحی شده است. بین این دو محفظه نشانگر وضعیت جعبهدنده دیده میشود.
سیستم تهویه مطبوع اگرچه کارکردی ابتدایی دارد ولی با اهمیتی بالا در محلی مهم جانمایی شده است. جایی که فندک قرار داده شده، همان جایی است که خودروهای امروزی دکمه استارت/استاپ پیشرانه را قرار میدهند. در اقدامی دوستداشتنی، لینکن هم درجه مربوط به میزان سوخت را تعبیه کرده و درست به همان شکل و فرم، بخشی به منظور هشدار کاهش مصرف سوخت. میشد این هشدار را با یک چراغ نارنجی یا قرمز هم به نمایش گذاشت ولی شرکت به احترام مشتریاش وقت بیشتری گذاشته است.
میرسیم به سیستم صوتی. جایی که یک پخش دو موج (AM و FM) با باندهایی که در نوع خودشان قدرتمند بودند، به چشم میخورد. این سیستم به قدری در زمان خودش پیشرو بوده که هنوز هم لوگوی فورد روی آن دیده میشود.
در روزهایی که هنوز هم برخی از خودروها با آینه دستی تولید میشوند، 41 سال پیش کانتی آینههای برقی داشت. نه فقط آینهها، که شیشهها و صندلیاش هم برقی بودند. در این خودرو برای اینکه شخصیت بااصالت حفظ شود، صندلیها با فاصله از درها قرار داده شدهاند. به همین دلیل است که محل اتصال کمربند ایمنی با سایر خودروها تفاوت دارد.
مشخصات فنی لینکن کانتیننتال
تویوتا لندکروز با آن هیبت و جبروت تقریباً 5 متر طول دارد. مرسدسبنز S کلاس جدید با آن یال و کوپالش حدوداً 5.1 متر است. چیزی که امروز میبینید از سپر عقب تا سپر جلو 5.9 متر طول دارد. میدانید این یعنی چی؟ یعنی چیزی در مایههای مینیبوس هیوندای Chorus.
این خودرو در بازار آمریکا با فلسفه «هرچه بزرگتر، بهتر» هم خودروی خیلی بزرگی به حساب میآمد. فاصله بین دو محور مارک وی خودش با کمی ارفاق به اندازه یک رنو 5 است. عرض این حتی از بوگاتی ویرون هم بیشتر است. این بیپروایی در ابعاد، طبیعتاً وزن سرسامآوری را هم در پی داشته است. کانتی مدل 1979 با آن قد و قواره و با وزن خالص بیشتر از 2000 کیلوگرمی اگر به هر جنبدهای میزد، دردم از صفحه روزگار محوش میکرد. تازه اگر مایعات استاندارد و سرنشین را حساب کنید که عدد سر به فلک میزند.
معیار و خطکش پیشرانه خوب در دهه 70 قدرت نبود. آن زمان حجم و بزرگی پیشرانه بود که ملاک اعتبار بود. درون سینه این خودرو یک بلوک سنگین 6.6 لیتری با آرایش سنتی 8 سیلندر V شکل دیده میشود. حالا تصور نکنید چون حجم پیشرانه مارک وی بیشتر از لامبورگینی اونتادور بوده پس باید قدرت وحشتناکی هم داشته باشد. خروجی این خودرو به زحمت 160 اسببخار آن هم در دور موتور 3400 دور در دقیقه میشد. البته یادمان نرود که این پیشرانه درون جسم سنگینی گرفتار شده و نای نفس کشیدن ندارد. اگرچه گشتاور 427 نیوتنمتریاش کمی اوضاع شتابگیری را بهتر کرده و این عدد بالای گشتاور به دلیل فضای بیشتر احتراق بوده است.
برای مشتریان چنین خودروهایی در آن زمان، هرگز بحث قدرت و سرعت مطرح نبوده است. همینقدر که وسیله نقلیه فوق لوکسشان بتواند خرامان خرامان در جادهها حرکت کند و چشم رقبا را از کاسه دربیاورد، برایشان کافی بود. با این حال بد نیست بدانید که این لینکن به لطف جعبهدنده 3 سرعته اتوماتیک و انتقال قدرت سنتی RWD سرعت نهایی 175 کیلومتر برساعتی را تجربه میکرد.
برای صنعتی که راحت 2 تن آهن و فولاد را روی هم جوش میداد، اساساً مصرف سوخت نباید معنایی داشته باشد. این خودرو بنزین را مصرف نمیکند، حقیقتاً آتش میزند. تباه میکند. به همین خاطر بوده که شرکت یک باک 95 لیتری آن پایین قرار داده است.
تجربه رانندگی با لینکن کانتیننتال
شبیه هیچکدام. این اولین چیزی است که درست چند ثانیه بعد از حرکت با این خودرو تجربه میکنید. صدای پیشرانه، صدای یک کارخانه اسببخارسازی است. شما پشت فرمان نمینشینید، لم میدهید. این حالتی است که باید داشته باشید تا با ماهیت اصیل آن ارتباط برقرار کنید. وقتی به جلو نگاه میکنید، گویی تا فرسخها آنسوتر فقط کاپوت است که دیده میشود. وقتی وارد کوچه میشوید، عقب خودرو تازه از سر چهارراه رد میشود.
فرمان به طرزی باورنکردنی نرم است. وزن سنگین خودرو مانع از شیطنت بیمورد کمکفنرها میشود و این یعنی اتاق بدون توجه به پستی بلندهای زیر چرخ، ثابت و مستحکم است. حرکت در شهری مثل تهران با این خودرو ماجرا دارد. اولاً که باید قید جای پارک مناسب را بزنید. ثانیاً اینقدر جماعت با تعجب به شما نگاه میکنند که معذب میشوید.
ترمزگیری با این خودرو در سرعتهای نسبتاً بالا هم کیفیت مطلوبی ندارد. البته که بارها گفتیم نیازی به سرعتگیری با چنین خودرویی ندارید. شاید کانتی مارک وی در شتابگیری عملکردی مانند سوپراسپرتها نداشته باشد ولی گشتاور خیرهکنندهاش در سربالاییها مثل دستی از غیب میآید و خودرو را بدون هیچ افتی به جلو میکشد.
اینکه میگوییم لینکن فوق شتاب خوبی ندارد به این معنی نیست که راه نمیرود. منظور این بود برای مایی که شتاب صفر تا صد زیر 7 ثانیه به چشممان نمیآید، رکورد 12 ثانیهای این خودرو خیلی چالشبرانگیز نیست. برای رسیدن به این عدد باید جعبهدنده را از حالت اتوماتیک نرمال به دندههای درگیرانه سنگینتر یعنی 1 و 2 تغییر دهید. البته در این حالت از بین رفتن تایرها روی شاخش است.
اگر آمریکاییباز نیستید، نمیتوانید قضاوت درستی از این محصول داشته باشید. این خودرو معیارهای متعارف خودروبازی را تغییر داده است. اگر با فانتزیهایی مثل جای پارک و مصرف سوخت و USB و سنسور عقب و اینها خود را گرفتار کردهاید، بهتر است در اسرع وقت در یکی از پیشفروشهای سایپا شرکت کنید!
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما