تیونینگ خودرو نامی آشنا برای همه ماست، چیزی که سر در بسیاری از مغازهها و شاید روی بدنه و شیشه عقب برخی خودروهای مسابقات سرعت آزادی میبینیم. چیزی که از لغت Tuning برمیآید ایجاد تغییراتی در خودرو برای ایجاد افزایش قدرت مانور و بهبود توان پیشرانه است. اما این اصطلاح مختصر به این شیوه دستکاریها نمانده و در گوشه کنار دنیا در گردهماییهای خودرویی علاوه بر پیشرانههای پرقدرت، سیستمهای صوتی پرطنین مشغول خودنمایی هستند، اینجا شاید لازم باشد برای ایجاد تمایز بین این دو، اصطلاح Custom (کاستوم) را در کنار تیونینگ خودرو استقاده کنیم که در عمل به معنای خارج کردن خودرو از حالت کارخانه با دلایلی به جزء افزایش مانورپذیری و توان خودروست.
با هم چرخ کوتاهی در تاریخ میزنیم تا ببینیم این دنیای جذاب دستکاری کردن خودرو ریشه در کجا دارد.
دهه 30 قرن بیستم
به پیش از جنگ جهانی دوم میرویم، در دنیایی که خودرویی با 50 اسببخار برای خودش پادشاهی میکرد. خودروهای این دهه شاسی و بدنه جدا داشتند و چرخها بیرون بدنه نصب میشدند. در آمریکای شمالی، جنوب شهر کالیفرنیا، عاشقان سرعت شروع به دستکاری فوردهای مدل A کردند و با حذف گلگیرها، شیشهی جلو، سقف متحرک، کاپوت و سپرها وزن خودرو را کاهش میدادند حتی گاهاً پیشرانه خودروهای باری را روی آنها نصب میکردند. این تغییرات کوچک که حسابی پرطرفدار شده بود همه گیر شد تا پای مکانیکهای بسیاری را به این داستان باز کرد.
تا اینجا همه تغییرات برای افزایش قدرت پیشرانه انجام میشد و با پیشرفت دستکاریها همانند نصب کاربراتورهای بیشتر، سرسیلندرهای قدرتمند با هواکشهای مستقیم (horn intakes) و اگزوزهای دو طرفه برای خروج راحتتر دود احتراق، توانست قدرت بالاتری نسبت به نمونههای کارخانه برای خودروها کسب کنند.
تغییر ارتفاع خودروهای سواری هم ریشه در همین دوران دارد، مشتاقان سرعت برای افزایش فرمانپذیری و کاهش زاویه گرفتن شاسی سر پیچها شاهفنر خودروها را کوتاه میکردند یا با داغ کردن شاهفنر ارتفاع خودرو را تا حد ممکن پایین میآوردند. عموماً کاهش ارتفاع جلوی خودروهایشان را بیشتر از تعلیف عقب میپسندیدند و اینگونه بود که یک سبک خودروهای دستکاری شده برای عاشقان سرعت در دهه 30 به وجود آمد، «هاتراد» .
عشق سرعتها زیادتر میشوند
بعد از به دنیا آمدن هاترادها مسابقات سرعت هم بیشتر شد و به دلیل اینکه مسابقات بدون قوانین خاصی برگزار میشد و اکثراً ظاهر خیابانی داشت، آمار کشتهها و مجروحین افزایش چشمگیری پیدا کرد تا جایی که این هاترادهای جذاب به عنوان تهدیدی برای جامعه شناخته شدند و از جانب جامعه و دولت فشاری برای حذف کلی این پدیده یا افزایش کنترل روی آنها ایجاد شد. اما این باعث ایجاد مسابقات زیرزمینی شد و غیر علنی بودن فعالیتها آمار کشتهها و مجروحین را حتی بالاتر هم برد.
سرانجام در سال 1937 با شکل گرفتن اتحادیه زمانگیری (Timing Association)، افزایش دقت زمانگیری همراه با اعمال نظارت روی هاترادها و مسابقات، باعث شد تا این مسابقات به صورت قانونی و با نظم و امنیت بیشتری دنبال شود. در عین حال در سال 1941 با نشر مجله THROTTLE در مورد اخبار، نتایج مسابقات و همچنین مسائل ایمنی خودروها به تعداد علاقمندان افزوده شد.
حتی جنگ هم جلودارشان نبود
در سال 1941 ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم به طبع پیشرفت هاترادها را کندتر کرد اما بعد از پایان جنگ نه تنها این سرگرمی فراموش نشد، بلکه با ورود صنعتگران و سازندگانی که در طی جنگ کارکشتهتر از پیش شده بودند شاهد استخوان ترکاندن بیسابقه این اسباببازیهای خطرناک بودیم. در عین حال فرودگاههایی که پس از جنگ خالی مانده بودند در اختیار آنان قرار میگرفت و تعداد مسابقات افزایش روزافزونی داشت.
رواج مسابقات سرعت در دریاچه نمک جنوب شهر کالیفرنیا و افزایش دوباره کشتهها و زخمیها باز هم خطرات مسابقات را نمایان کرد. ولی در اولین گردهمایی هاترادها در سال 1948 با حضور بیش از 10.000 بازدیدکننده، جوانب مثبت این معقوله بر همه بیشتر نمایان شد، بازدیدکنندگان متحیر از توانایی استادکاران و مهندسان در ساخت و ایمنی شده بودند. این همایش تا جایی زبانزد شد که مجله هاتراد (HOT ROD MAG) به شمار 300 هزار خواننده رسید.
پس از این هجوم مردم، دو اتحادیه مشغول نظارت به وضع این قلدرهای جاده شدند، یکی همان اتحادیه زمانگیری جنوب کالیفرنیا (SCTA) و دیگری اتحادیه ملی هاترادها (NHRA)، این دو اتحادیه با به وجود آوردن مسابقات شتابگیری در خط مستقیم (همان چیزی که امروزه به عنوان درگ شناخته میشود) باعث شدند تا شهروندان کمتر شاهد مسابقات خیابانی باشند و امنیت را به شهرها بازگردانند. اما این مسابقات دستکاری کردن خودروها را کاملاً تغییر داد، برخی به دنبال افزایش سرعت بودند و برخی مشغول افزایش زیباییهای ظاهری با اغراق در عناصر ظاهری خودروهای مسابقه، گروه دوم سازندگان خودروهای کاستوم بودند.
ارابههای سربی، خودروهای کاستوم
حوالی سال 1950 با تغییر فرم بدنه خودروها و به بازار آمدن خودروهای با طراحی 3 جعبهای (Three box Design) تعداد هاترادها کمتر شد و سازندگان خودروهای کاستوم با تغییرات ساده از قبیل تعویض حلقه دور چراغ، تعویض سپر و جلوپنجره، کروم کردن زههای جانبی تا تغییراتی در فرم اتاق مثل بریدن و کوتاه کردن ارتفاع بدنه، کوتاه کردن سقف، بریدن و ایجاد کانالهایی در کف خودرو برای فرو رفتن بیشتر شاسی در بدنه (به منظور کاهش ارتفاع نهایی خودرو و پنهان کردن بالای چرخها در گلیر)، بالههای بلند روی چراغهای عقب و در نهایت ریختن سرب در کف خودرو برای نرمتر کردن سواری کاملاً از دستکاریهایی که هاترادها همراه داشتند دور شده بودند و خودروهایی برای زیبایی خلق میکردند. نقش و نگارهای معروفی مثل شعله روی بدنه، اِسکالوپ، و پیناسترایپ بازماندگان دوره خودروهای کاستوم دهه 50 هستند.
سازندگان هاتراد هم بیکار نبودند، در این دهه که اوج رقابتشان با سازندگان کاستوم بود شاهد نصب سوپرشارژر روی پیشرانههای 8 سیلندر و تعلیقهای مستقل عقب (تعلیق عقب مدلهای جگوار آن سالها) بودیم. در عین حال نامهای بزرگی در تولید محصولات تقویت پیشرانه به میان آمدند، از جمله Edelbrock برای سیستمهای مکش و Harman برای سیستم جرقهزنی.
قلچماقها از راه میرسند
اواخر دهه شصت همراه با به میان آمدن «ماسلکار» ها (بخوانید خودروهای قلچماق) بود. در این دوره با بهبود بازدهی پیشرانهها و افزایش توان و گشتاور مرزهای سرعت جابجا شد و دستکاری خودروها به منظور بهبود شتاب در خط مستقیم شامل حذف کلیه موارد کابین و نصب رولر بار و همچنین نصب سوپرشارژرهایی مهیب با سیستمهای مکش غولآسا بود که گاهاً منجر به بریدن بخشی از کاپوت میشد.
در این دوره سنت قدیم CHOP SHOP (کوتاه کردن ارتفاع سقف کابین) برای بهبود آیرودینامیک ادامه یافت. خودروهای کاستوم جای خود را به LOWRIDER ها (همان کف خواب) دادند و با نصب سیستمهای پنوماتیک ارتفاع سواری روز به روز کاهش مییافت!
هاترادها اما از میان نرفتند و نوع جدیدی از آنها به نام STREETROD به میان آمدند که برای رانندگی در شهر بهبود یافته بودند و همچنین برخی از سازندگان RATROD را ابداع کردند که بدون ایجاد تغییر در بدنه زنگزده مدلهای دهه 30 و 40، تغییرات مورد نظر را روی شاسی اعمال میکردند که با نصب پیشرانه کرومکاری شده تناقض چشمنوازی را ارائه میکردند.
بحران سوخت و وارداتیهای ارزان
اوسط و اواخر دهه 70 با افزایش محدودیتهای مصرف سوخت برای خودروهای سواری، دیگر برای قلچماقها توانی نمانده بود تا تایرهایشان را دود کنند. در این زمان بود که واردات خودروهای ژاپنی در تمامی دنیا به صورت شخصی و یا دولتی شدت گرفت. این خودروها با هزینه بسیار کمتری از نمونههای آمریکایی قابل خریداری بود و به علت دسترسی مناسب و تنوع قطعات، دنیای تیونینگ خودرو را دستخوش تغییر کرد.
از آن روزه تا به حال تیونینگ خودرو تبدیل به بازار جذابی برای همگان شده که میبینیم برخی از شرکتهای خودروسازی فروش مدلهای تیونینگ شده خودروهایشان را به صورت موازی پیش میبرند و گاهاً شرکتهای نامداری برای تیونینگ خودرو تاسیس شده است.
در عین حال اقسام گوناگون و عجیبی از تیونینگ شکل گرفته که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- EURO STYLE (استایل اروپایی): نصب چرخهای کوچک و کاهش شدید ارتفاع، حذف تمامی زههای اطراف و برچسبها برای نمایش بیشتر خطوط بدنه
- JDM (سبک ژاپنی): برای خودروهای ژاپنی که هیچ قطعه پیشرانه و بدنه استاندارد کارخانه در آنها پیدا نمیکنید!
- DUB: چرخهای بزرگ و اغراق شده با فاقهای بسیار نازک و سیستم صوتی چندین هزار وات
- SLAB: این دستکاریها حوالی 1980 و در هیوستون آمریکا شکل گرفتند. رینگهایی شبیه چرخ ارابههای مسابقات روم باستان دارند و رنگهای متالیکی که روی لایه اصلی رنگ، لایهای براق شامل رنگدانههایی نیمه شفاف پاشیده میشود تا رنگ متالیک چندین برابر خودنمایی کند (CANDY PAINT). و البته سیستم صوتی گوش خراش!
- STANCED (ارتفاعخورده): کاهش ارتفاع استاتیک یا پنوماتیک اغراق شده، تا اندازهای که چرخها با زاویه زیر بدنه جا شوند و گاهاً گلگیرها خمیدگی بیشتر و در نتیجه ارتفاع کمتری پیدا کنند.
- SLEEPER: خودرویی با ظاهر کاملاً استاندارد اما پیشرانه تا دندان مسلح
و اقسام بیشمار دیگر، چه آنان که در هند و پاکستان دیده میشود و چه خودروهای مسابقات رالی، دریفت و درگ.