در اینکه انتظار نداشتیم مرسدسبنز E کلاس را با 2 در و سقف جمعشونده ببینیم، شکی نیست. خودروی تاریخسازی که همیشه در کنار بامو سری 5 و آئودی A6 مثلث عشقی سدانهای لوکس-خانوادگی را تشکیل میدهند. ولی حالا چند سالی است که اشتوتگارتیها هوس تلفیق تیپها به سرشان زده است. قبلاً C200 کابریولت را از نزدیک دیدیم و حالا هم E کلاس روباز.
”در این خودرو یک چیز را باید از همان ابتدا تعریف کنید. اینکه قرار است با سقف بسته برانید یا با سقف باز. چراکه به طرزی باورنکردنی شخصیت آن در هر دو حال فرق میکند.“انصافاً اوضاع آنقدر هم که فکر میکنید فاجعهبار نیست. بالاخره هرچه باشد استاد خودش بهتر از همه بلد است چطور دلبری کند.
مرسدسبنز E کلاس کابریولت از کجا آمد؟
اگر فکر میکنید E کلاس کابریولت چیزی است که همین چند سال اخیر راهی بازار شده، در اشتباهید. شرکت از همان اولش هم به چنین چیزی فکر میکرد. واقعاً همان اولش؛ یعنی نسل اول با کد معروف W124. این خودرو درواقع نخستین عضو خانواده جدید E کلاسهای مرسدسبنز بود. سدان رؤیایی که سال 1984 راهی بازار شد؛ اما مدل مدنظر ما یکی دو سال بعد به میدان آمد. مدلی که قبل از همه به دست اروپاییها رسید. بعد ژاپن و آخر از همه در بازار آمریکا عرضه شد.
مرسدس با این تکنیک میخواست شکست احتمالی مدل روباز را تا پیش از عرضه در بزرگترین بازار خودروی آن روزها بررسی کند. اگرچه تولید 6 هزار و 343 دستگاه از اولین E کلاس کروک رکورد بدی به حساب نمیآمد ولی این در مقابل تک مدلی مانند 230E با فروش 374 هزار و 422 دستگاهی عملاً محو میشد.
پروژه مدلهای روباز این کلاس تا 14 سال بعد کنار گذاشته شد. حالا به نسل چهارم رسیدهایم. اینکه بگوییم فیل مرسدس یا هندوستان کرده بود، خیلی درست نیست. راستش را بخواهید شرکت تا حدودی مجبور به این کار شده بود. سال 2009 که نسل جدید E کلاس آمد، خداحافظی با کوپه رؤیایی CLK حتمی شده بود. مرسدس برنامهای برای تولید نسل جدید آن را نداشت ولی این را هم نگفته بود که برنامهای برای تولید جانشین آن را هم ندارد.
مسیر طوری برای شرکت پیش رفت که دوباره به سمت تولید E کلاس روباز برود. هم فال و هم تماشا. هم یک مدل خاطرهانگیز را زنده کرد و هم جای خالی مدلی دیگر را پر کرد.
بررسی طراحی مرسدسبنز E250 کابریولت
نسل چهارم E کلاس تلاش تحسینبرانگیز مرسدسبنز برای ادامه زبان طراحی بود که از نسل دوم آغاز شده بود که بارزترین امضای آن چراغهای دو تکه بود. اوج هنر نسل جدید این بود که دست از ساختار دایرهای کشید و به سمت چراغهای دوتکه تیز رفت؛ اما فیسلیفت سال 2014 مثل باران اسیدی بود. همه چیز را شست و برد. حالا دیگر خبری از آن چراغها نیست.
شرکت روی مدل روباز برخلاف خیلیها دیگر که همهچیز را ثابت نگه میدارند و فقط سقف را متحرک میکنند، بازی دوستداشتنی را با فریم چراغهای جلو و عقب انجام داده است. برشهای زیبای LED درون کاسه چراغها چه در روز و چه درب شب خیرهکننده هستند.
در قیاس با مدل سدان، به وضوح میتوان بزرگترین شدن دریچههای هوا را مشاهده کرد. دلیل هم دارد؛ قاعدتاً مصرفکننده این خودرو جوانترها هستند و این حجمدهی اشاره مستقیمی به اسپرتگرایی دارد. حتی در جلوپنجره نیز به جای توری و یا ساختار دو میله از فقط یک نوار استفاده شده است.
برخلاف SL که از سقف هاردتاپ استفاده میکرد، مرسدس شدیداً اصرار داشت که E کلاس روباز به صورت سافتتاپ باشد. در این مدل سقف پارچهای قرمز یک بینظمی منظم را شکل داده است. وقتی سقف خودرو بسته است، نمای انتهایی حس و حال مرسدسبنزهای آنتیک را میدهد.
رینگهای مشکی که تمام فضای زیر گلگیر را پر کردهاند باز هم سیگنال قابلیتهای جادهای آن را یادآور میشوند. در Track عقب (فاصله عرضی دو چرخ عقب) میتوان افزایش سایز قابل توجهی را مشاهده کرد. نیازی به متر نیست. تفاوت گلگیرهای برجسته در پشت و گلگیر صاف جلو همهچیز را مشخص میکند.
داخل اتاق بازی با رنگ قرمز شدت بیشتری میگیرد. از صندلیها گرفته تا رودریها. حالا ما قصد دخالت نداریم ولی خیلی خوب میشد اگر یک تاچ قرمز هم روی داشبورد میگذاشتند.
بررسی آپشنها و تجهیزات مرسدسبنز E250 کابریولت
با احتساب معیارهای امروزی میتوان مرسدسبنز E250 کابریولت را یک خودروی «فولآپشن» به حساب آورد. پس اجازه بدهید به مهمترین تجهیزات آن اشاره کنیم.
داریم درباره خودرویی صحبت میکنیم که یکی از معدود نمونههایی در بازار ایران است که سیستم پایش و هشدار خوابآلودگی راننده را دارد. این سیستم چهار پارامتر تغییر سیگنالهای قلب و مغز، تغییر زاویه سر و سرعت پلک زدنها، تغییر رفتارهای فیزیولوژیکی راننده و دست آخر تغییر زاویه فرمان و انحراف از مسیر مستقیم و عرضی خودرو را بررسی میکند. البته به نظر میرسد با توجه به سال ساخت این خودرو تنها دو آیتم آخری در این خودرو تعبیه شده باشند.
این را هم بگوییم که مرسدسبنز E250 کابریولت خیلی هم آش دهنسوزی نیست. در این آلمانی چند آپشن مهم هم وجود ندارد. مثلاً رادار تصادف جلو و عقب چیزی است که جای خالیاش در آن حس میشود. یا اینکه مرسدس فوق سیستم کنترل حرکت در سرپایینی ندارد. انصافاً این ویژگی اغلب در خودروهای شاسیبلند استفاده میشود و در چنین خودرویی کارایی ندارد.
سیستم صوتی 14 بانده 610 واتی مرسدس ما که از برند هارمن کاردون انتخاب شده وقتی سقف خودرو جمع باشد، یک کنسرت سیار را در خیابان به راه میاندازد. اگرچه همه مدلهای موجود نمایشگر 7 اینچی دارند ولی مانیتور عقب تنها در برخی از مدلهای سفارشی دیده میشوند.
ست دوربینهای E250 تکمیلِ تکمیل است. عقب، جلو و دو طرف که یک 360 درجه درست و حسابی را تشکیل میدهند. وقتی خودرویی سیستم نمایش اطلاعات روی شیشه جلو یا همان HUD را دارد به طور حتم پیشرانه بیاعصابی هم دارد.
تعداد ایربگها عدد 9 را نشان میدهد. در حالی که انتظار داشتیم پکیج ایربگهای آن 10 تایی باشند. نمیدانیم چرا شرکت خساست به خرج داده و ایربگ زانویی سرنشین جلو را حذف کرده است. البته برای اینکه شاگرد ناراحت نشود همان صندلی 12 حالته برقی با مموری راننده را هم برایش در نظر گرفته است.
گرمکن و سردکن برای خودرویی که سقف ندارد در تابستان و زمستان خیلی الزامی است. غیر از این اگر برایتان سؤال پیش آمده در روزهای سرد چطور میتوان با سقف باز حرکت کرد باید بگوییم که دریچههای مخصوص پشت صندلی برای چنین مواقعی تعبیه شدهاند.
غیر از سیستم خوابآلودگی، این مرسدس یک چیز دیگر هم دارد که برای ایرانیها آخرت آپشن به حساب میآید؛ ماساژور. آخر از همه نباید از امضای خاص مرسدس یعنی ساعت آنالوگ آن چشمپوشی کرد. اگر هنوز هم دنبال سانروف روی این خودرو میگردید، بیزحمت همین الان سایت را ببندید و آخرین قسمت برنامه عمو پورنگ را دانلود کنید.
بررسی مشخصات فنی مرسدسبنز E250 کابریولت
قبلاً تاکید کردیم که مرسدسبنز E250 کابریولت یک محصول لوکس با خواص اسپرت است. به همین خاطر از پیشرانه آن انتظارات عجیب و غریب نداشته باشید. همین که مثل آقاها از 2 لیتر حجم 211 اسببخار قدرت و 350 نیوتنمتر گشتاور بیرون میکشد، خودش خیلی است. البته که در این میان یک توربوشارژر ملایم هم بیتأثیر نبوده است. این را هم بگوییم که در برخی منابع قدرت آن 208 اسببخار اعلام شده بود. شما به خاطر 3 اسب معامله را به هم نزنید.
برای این خودرو ثبت رکورد صفر تا صد 7.5 ثانیهای را باید به فال نیک گرفت. سرعت نهاییاش هم همان عدد همیشگی 250 کیلومتر برساعت است. مرسدس فوق آخرین خاطرات خوش ما با پکیج 7G ترونیک بود. چراکه بعد از آن شاهد استفاده گستردهتری از 9G ترونیک هستیم. اشاره به مصرف سوخت پایین یک نوع توهین برای خاندان مرسدسبنز به حساب میآید. مهندسی شرکت خیلی بالاتر از آن است که بخواهیم به مصرف سوخت 6.5 لیتری آن بنازیم.
این خودرو با طول، عرض و ارتفاع 4704، 1788 و 1397 میلیمتری نشان داده که هم به اندازه مفهوم لوکسگرایی بزرگ است و هم از نظر مفهوم جمعوجوری. در حالی که اغلب خودروهای همکلاس از فاصله محوری 2700 میلیمتری بین اکسل جلو و عقب بهره میبرند، در این خودرو فاصله محوری 2761 میلیمتر را نشان میدهد. همان 61 میلیمتر ناقابل تأثیر بسزایی در ابعاد داخل اتاق و نزدیک بودن بلوک موتور به پوسته گیربکس دارد. باید اعتراف کنیم که اصلاً پیشبینی نمیکردیم که E250 با تایرهای 19 اینچی عرضه شود.
ترکیب این مشخصات نشان میدهد که مرسدس بیتابِ بیتاب است.
تجربه رانندگی با مرسدسبنز E250 کابریولت
اصلاً برند و مدل و سالش اهمیتی ندارد، رانندگی با خودروهای روباز حس و حال دیگری دارند. رها شدن از محدودیت سقف و ستون و وصل شدن به هوای آزاد تجربه منحصربهفردی است. اگرچه با این اوضاع و احوال آلودگی هوا همان بهتر که سقف بسته باشد. بگذریم.
وقتی استارت میزنیم یک بازوی الکترونیکی کمربند ایمنی را به سمت شما میآورد. در جریان هستید که این تیپ خودروها ستون B ندارند و کمربند باید از نقطه دیگری به بدنه وصل شود.
یک نکته خیلی جالب همین اول کاری نظر ما را جلب کرد و آن هم دسته دنده E250 بود. درست مثل ماسلهای کلاسیک آمریکایی، این اهرم پشت فرمان تعبیه شده است. اگرچه فکر میکردیم انتخاب دندهها توسط ماوس صورت بگیرد ولی این اهرم دایرهای وظیفه کنترل آپشنهای خودرو را بر عهده داشت.
قدم بعدی پیش از حرکت بازی با اصل ماجرا یعنی سقف متحرک بود. باز و بسته شدن سقف یک چیزی حدود 20 ثانیه زمان میبرد. هنوز هم این پروسه برای کسانی که روی صندلی عقب نشستهاند ترسناک است. حجم صندوق عقب با اینکه بخشی از آن توسط محفظه سقف اشغال شده ولی باز هم فضای قابل قبولی دارد.
هرچه میخواستیم ببینیم را دیدیم و حالا بیایید سر کار خودمان برگردیم؛ رانندگی. مرسدسبنز E250 کابریولت بیتردید بهعنوان یکی از جدیدترین روبازهای بازار ایران سواری باکیفیتی از خود به نمایش میگذارد. با اینکه چیزی غیر از این را انتظار نداشتیم ولی به نظر میرسد که برگ برنده اصلی این خودرو رینگهای عریضش باشد. پایداری این آلمانی 1.8 تنی قابل تحسین است. ولی این را هم در نظر بگیریم که رینگ بزرگ، تایر فاق کوتاه را به همراه دارد. این اتفاق شاید در کشورهای غربی اصلاً به چشم نیاید ولی با این اوضاع خیابانهای ما هم ترس از تاب برداشتن رینگ را داریم و هم باید کوبیدنهای پیاپی را تحمل کنیم.
مرسدس به وضوح روی صندلی این مدل وسواس به خرج داده است. فرقی نمیکند که قد و وزنتان چقدر است، صندلی این خودرو کاملاً شما را در آغوش میگیرد.
در حالت کامفورت به معنی واقعی کلمه به لذت عمیق رانندگی و بهتر از آن به مفهوم اصیل مرسدسبنز دست پیدا میکنید. ولی وقتی به مود اسپرت میرویم باید کمی بیشتر حواسجمع باشیم. هرچه باشد بیش از 200 اسببخار قدرت با کمترین کنترل دارد توسط محور عقب تخلیه میشود.
بعضی چیزها را باید در این خودرو طبیعی بدانیم. چون داریم با فرزند یکی از نوابغ مهندسی رانندگی میکنیم. مثلاً اینکه در بدترین شرایط ترمزگیری بهویژه در سرعت بالا و هنگام پیچیدن، میزان ترمزگیری روی هر چهار چرخ متفاوت است برای تولیدات مرسدس خیلی عجیب نیست. یا در مثالی دیگر کنترل دائم سیستم تعلیق هوشمند روی مانورهای عرضی است. این قشنگترین کلمهای بود که میشد برای لایی کشیدن استفاده کرد.
آدم احساس میکند مرسدسبنز E250 کابریولت یک تفاوت عمیق با نسخه کوپه خود دارد. در حالی که غیر از افزایش وزن (به دلیل مسائل ایمنی) چیزی تغییر نکرده است.
در این خودرو یک چیز را باید از همان ابتدا تعریف کنید. اینکه قرار است با سقف بسته برانید یا با سقف باز. چراکه به طرزی باورنکردنی شخصیت آن در هر دو حال فرق میکند. وقتی سقف بسته است تلاش E کلاس برای تبدیل شدن به یک S کلاس نصفه و نیمه را میبینیم ولی وقتی به صورت روباز حرکت میکنید یاد و خاطره CLK زنده میشود.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما