تب داغ وانت سواری همانند بازار پرحرارت جهانی شاسیبلندهای حقیقی (SUVها)، بدون شک از سرزمین پهناور ایالات متحده آمریکا آغاز شد. چند سالی است که این حرارت این تب طولانی به بازار ایران نیز راه یافته است و خریداران ایرانی نیز به سوی بازار وانتها روی آوردهاند. متاسفانه بازار وانتها در ایران پس از انقلاب 1979 (1357) تنها با وانتهای ژاپنی و چینی جایگزین شده است و مدلهای آمریکایی فقط در نمونههای کلاسیک در دسترس هستند که اتفاقاً با گرمی بسیار زیاد از سوی خریداران مواجه میشوند.
”وانتهای سری C/K نسل سوم جنرال موتورز ملقب به کاستوم، بدون شک فراوانترین سری وانتهای کلاسیک آمریکایی موجود در بازار ایران به شمار میآیند.“وانتهای سری C/K نسل سوم جنرال موتورز بدون شک فراوانترین سری وانتهای کلاسیک آمریکایی موجود در بازار ایران به شمار میآیند که در کشور ما به وانتهای کاستوم (Custom) شناخته میشوند که در حقیقت نام یکی از تریمهای تولیدی وانتهای سری C/K و شاسیبلندهای بنا شده بر پلتفرم آنها (بلیزر و جیمی) است. آنچه در ادامه این مقاله از «باما» میخوانید آشنایی با وانت شورولت C10 مدل 1977 تک کابین تک دیفرانسیل (سری C) است که دستخوش تغییرات و ارتقا فنی و ظاهری قابل توجه شده است.
تاریخچه وانتهای سری C/K، پرتیراژترین
وانتهای سری C/K از سال 1960 میلادی جایگزین سری وانتهای تسک فورس (Task Force) شد. سری C/K طیف گستردهای از خودروهای کار و انواع و اقسام وانتها و شاسیهای سایز مختلف را دربر میگیرد اما به دلیل تیراژ تولید بسیار بالاتر در نسخه وانت، سری C/K را بیشتر به عنوان وانت میشناسند.
نام C/K در طیف محصولات تولیدی جنرال موتورز در دو زیرمجموعه شورولت و جیامسی به تولید رسید که حرف C نشان دهنده سری وانتهای تک دیفرانسیل و نام K نشان دهنده سری وانتهای دو دیفرانسیل این دو برند از جنرال موتورز است. ازسوی دیگر کد عددی 10، 20 و ... در کنار دو حرف C/K نشان دهنده کلاس و تواناییهای فنی و بازه وزنی استاندارد قابل حمل از سوی وانت است که هرچه این عدد بالاتر رود، ابعاد وانت و توانایی حمل بار آن افزایش مییابد.
نام سری C/K در انتهای بازه تولید این سری از سال 1987 با نام R/V جایگزین شد. بعدها با ورود نسل جدید سری وانتهای جنرال موتورز با نامهای شورولت سیلورادو و جیامسی سییرا در سال 1999، نام سری C/K و R/V به طور کامل حذف شد.
نسل سوم سری C/K در میان چهار نسل کلی این سری که بین سالهای 1960 تا 1991 بر خط تولید قرار داشتند، طولانیترین بازه تولید را به خود اختصاص میدهد. به این ترتیب که نسل سوم از سال 1973 تا 1991 به مدت 18 سال بر خط تولید قرار داشت.
گلگیرهای عقب شورولت C10، بزرگترین مساله
پیش از آن که به مقوله طراحی نمای خارجی C10 مورد بررسی این مقاله بپردازیم باید اعتراف کنیم که در سیستم طراحی وانتهای قدیمی شورولت و جیامسی دو سبک متمایز طراحی بخش محفظه بار وجود داشت که جمعاً طراحی متمایز پنج مدل مختلف وانت را برای جنرال موتورز ممکن میکرد. نمونه اول نسخه مجهز به محفظه بار شش و نیم فوت (2 متر/دم کوتاه) و نسخه دوم نمونه هشت فوتی (2.4 متر/دم بلند) است.
جدا از ابعاد محفظه بار دو سبک طراحی گلگیرهای عقب برای این کلاس از وانتها موجود بود. نسخه اول از طراحی شسته و رفتهای بهره میگرفت که در آن گلگیرها در بخش محفظه بار کاملاً صاف و مسطح و به موازات پنلهای بدنه و درهای خودرو بود. این سبک طراحی در ایران به "اتاق مهندسی" مشهور است اما در خط تولید شورولت به آن فلیت ساید (Fleetside) و در خط تولید جیامسی وایدساید (Wideside) میگفتند.
طرح دوم نمونه عجیب و غریبتر گلگیرهای بخش محفظه بار است که در قسمت طاق چرخها بیرون زده و در دو طرف طاق چرخ فرورفته است. این طراحی با محفظه باری همراه بود که بیرونزدگی داخلی گلگیرهای عقب در آن لحاظ نشده و در نتیجه فضای محفظه بار ساختار کاملاً مکعب مستطیل و مسطح همراه میشد که طبیعتا از نسخه فلیت ساید کوچکتر بود. این سبک طراحی در ایران به "اتاق تخم مرغی" مشهور است اما در خط تولید شورولت به آن استپ ساید (Stepside) و در خط تولید جیامسی فندرساید (Fenderside) میگفتند.
مالک میتوانست هر دو نسخه مهندسی و تخم مرغی را در دو فرمت طراحی و دو طول مختلف سفارش دهد که در مجموع چهار مدل تولیدی را در بر میگرفت اما نسخه پنجم نسخهای بود که در ایران به نام «جفت چرخ» شناخته میشود. این نسخه که در خط تولید جنرال موتورز دوآلی بزرگ (Big Dooley) نامگذاری شده بود و قابلیت سفارش در دو اتاق مهندسی و تخم مرغی را دارا بود اما تنها در نسخه هشت فوتی (2.4 متری) قابل سفارش بود. محور عقب این مدل به منظور توان حمل بار بیشتر توان دربرگیری 4 تایر (همانند اتوبوس و کامیون) را داشت و به وانت «یک تن» مشهور شد. نسخه دوآلی که نامش به جفت چرخ بودن محور عقب اشاره داشت اولین وانت جفت چرخی بود که به صورت فابریک از سوی شرکت خودروساز به بازار آمریکا معرفی شد و از این رو در کلاس خود اولین بود.
طراحی، وانت بلیزر یا کاستوم؟
شورولت C10 مورد بررسی این مقاله از «باما» با توجه به توصیفهای بیان شده، از نوع دم کوتاه تخم مرغی (استپ ساید) مدل 1977 است. با داشتن محفظه بار کوچکتر، فاصله محورهای خودرو نیز کوتاهتر است. در نتیجه ابعاد نهایی C10 دم کوتاه به ترتیب برابر با 4859×1671×1671 میلیمتر با فاصله محورهای 2984 میلیمتر است. با داشتن طول کلی کمتر از پنج متر، نسخه دم کوتاه به واقع خودرویی کوچک و بسیار خوشفرمان به حساب میآید چرا که طول نسخه دم بلند برابر با 5384 میلیمتر و فاصله محورهای آن برابر با 3340 میلیمتر است. همچنین طراحی بخش محفظه بار به صورت استپ ساید برای خریداران این محصول که از آن به عنوان خودرو کار استفاده نمیکنند بدون شک زیباتر و جذابتر است. در نتیجه جای هیچ تعجب ندارد که نسخه دم کوتاه استپ ساید از نمونه فیلیت ساید در ایران خواهان بیشتری دارد.
نسل سوم سری C/K در مقایسه با نسل دوم دستخوش نوآوریهای بسیاری شد. با اندک تغییر در سبک طراحی خطوط نمای خارجی نسل سوم، جنرال موتورز به این سبک لقب خطوط نرم (Rounded Line) داد که در حقیقت جانشین سبک طراحی خطوط هیجانی (Action Line) نسل دوم بود. با این وجود طراحی اصیل نمای جلو به صورت کاملاً مسطح و مستطیل باعث شد نسل سوم بین رسانههای تخصصی صنعت خودرو و عوام مشتریان به «بدنه جعبهای» یا «بدنه مکعب» شهرت یابد. نسل سوم سری C/K اولین نسل از وانتهای جنرال موتورز بود که طراحی نمای خارجی آن در تونل باد انجام شد تا حداکثر ویژگی ایرودینامیک از طراحی ابتدایی آن استخراج شود.
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، وانتهای سری C/K مسئول تولد بازهای از خودروهای شاسیبلند نیز بودند. دلیل این مهم آن است که پلتفرم سری C/K همواره برای تولید نسخه شاسیبلند کوتاه یعنی شورولت بلیزر (و جیامسی جیمی) و شاسیبلند کشیده یعنی شورولت سابِربِن (Suburban/نسخه چهار در کشیده بلیزر) به کار گرفته شد. به همین دلیل این سری وانتها به صورت عمومی و آماتور «وانت بلیزر» نیز خطاب میشوند. اما نام کاستوم که به عنوان یک واژه بسیار عمومی و کلی برای این دست خودروها به کار گرفته میشود در حقیقت برگرفته از فراوانی واردات تریم کاستوم دیلاکس (Custom Deluxe/در ایران معروف به کاستوم دولوکس) است باعث شد در گذر زمان نام اختصاری کاستوم برای آنها برگزیده شود.
فراوانی تزئینات کرومی در سری C/K چاشنی اصلی کار است که نمونه مورد بررسی ما نیز از آن بیبهره نیست. با وجود تعلق به سال تولید 1977، نمای جلو خودرو به کلی با نسخه چهار چراغ فیسلیفت ارائه شده در سال 1981 و جلو پنجره تمام کرومی افترمارکت جایگزین شده است. در نتیجه خبری از قاب مستطیل دو چراغ بزرگ همانند طراحی بلیزرهای مدل پایین نیست. برخی افراد طرفدار دو آتشه سبک طراحی کلاسیک و فابریک این خودرو و برخی دیگر طالب نسخه فیسلیفت شده چهارچراغ هستند.
طراحی کلی خودرو به واقع بسیار ساده و بینیاز به توصیف اما بسیار چشمگیر و زیبا است. این ترکیب استثنایی در نسل سوم C/K از سوی طراح مطرح و مشهور آمریکایی، بیل میچل قلم زده شد و به سادگی حتی با زیباترین وانتهای ژاپنی تولید روز نیز رقابت میکند. بدنهای شسته رفته، گلگیرهای بسیار بزرگ و برجسته عقب، استفاده فراوان اما منطقی و حرفهای از تریم کرومی در سرتاسر بدنه و چراغهای بیرون زده عقب در کنار دروازه کوچک محفظه بار مخصوص نسخه استپ ساید (و فندرساید) بسیار خودنمایی میکند.
دو المان بارز در نمای خارجی این خودرو وجود دارد که مستقیما از سوی مالک و به صورت غیر فابریک بر خودرو پیادهسازی شده است، اما بسیار عجیب به دل مینشیند. اول استفاده از سیستم روشنایی سقفی شامل پنج چراغ نارنجی کوچک است که استفاده از آنها بر اساس قوانین فدرال آمریکا بر خودروهایی که بیش از دو متر عرض دارند اجباری است اما طبیعتا به صورت استاندارد بر C10 ارائه نشدهاند اما بر نسخههای باریکتر C/K نیز به خوبی جلوه میبخشد. نکته دوم کاهش ارتفاع خودرو و استفاده از ریمهای بسیار کلاسیک و ارزشمند امریکن ریسینگ (American Racing) کرومی با پهنای 8 اینچ در جلو و 10 اینچ در عقب به همراه تایرهای آمریکایی کلاسیک کوپر کبرا (Cooper Cobra) با پهنای بسیار زیاد است که گیرایی و جسارت ظاهر ایستا و در حرکت خودرو را به عرش اعلا میرساند.
طراحی نمای داخلی با توجه به تعلق سری C/K و خانواده جیمی و بلیزر به یک دوره و یک پلتفرم مشخص کاملاً با یکدیگر مشابه است. این شورولت C10 نسخه تک کابین است و با این اوصاف همانند آن است که بخش جلویی کابین بلیزر را با خود به همراه داشته باشد. در نتیجه داشبرد خودرو کاملاً با بلیزرهای تولیدی آن دوران مشترک است که از مجموعه شش نشانگر دایرههای قرار گرفته در تریم طرح آلومینیوم مات به همراه مجموعه کلیدهای کنترلی سیستم تهویه مطبوع و سیستم رادیو پخش فابریک تشکیل شده است.
صندلی جلو از نوع نیمکتی است که قابلیت جای دادن راحت سه سرنشین را فراهم میآورد و از آنجایی که این وانت از کلاس C و از نوع دیفرانسیل عقب است، هیچ اهرم اضافهای برای کنترل گیربکس کمک و دیفرانسیل جلو بر پالانی گیربکس وجود ندارد. در نتیجه سواری برای سه سرنشین در این وانت اسپرت شده لذتبخش خواهد بود.
شاید برای بسیاری از افراد خرید یک وانت که نهایتاً توان جای دادن سه سرنشین را با خود به همراه دارد منطقی جلوه نکند. در نتیجه به سراغ نسخههای دو کابین سری C/K میروند اما باید به این دست علاقهمندان تذکر دهیم که نسخههای دو کابین تنها در نسخههای مجهز به پلتفرم بلند عرضه شده و در نتیجه ابعاد بدنه و فاصله محورها در آنها بسیار بلندتر از نسخه تک کابین دم کوتاه است و از این رو از دیدگاه لذت سواری دنیای منحصر به خود را به همراه دارند اما همانند دم کوتاه تک کابین چابک و تیز نیستند. در هر صورت در تمامی نسخههای C/K آنچه به دنبال آن میگردید نه در ابعاد و فضای کابین بلکه در لذت سواری به عنوان یک وانت اسپرت خلاصه میشود.
مشخصات فنی شورولت C10، بالاتر از یک وانت
با توجه به مدل تولید 1977، انتظار میرود یک شورولت C10 تک محور وارداتی بازار ایران به احتمال قوی به پیشرانه بلوک کوچک 350 اینچ مکعبی 5.7 لیتری و جعبهدنده اتوماتیک سری TH350 سه سرعته مجهز باشد که با توجه به برخی المانهای لو دهنده، احتمالاً در ابتدای کار نیز همین طور بوده است. اما داستان امروز این وانت دوست داشتنی دیگر همانند قبل نیست.
پیشرانه قدیمی بلوک کوچک این خودرو با یک نمونه بلوک بزرگ از نوع 454 اینچ مکعبی 7.4 لیتری جایگزین شده است. نسل سوم C/K در زمان عرضه از کوچکترین پیشرانه 4.1 لیتری I6 تا بزرگترین پیشرانه 7.4 لیتری V8 را در لیست سفارشهای خود به همراه داشت و از این رو جایگزینی پیشرانه قدیمی با قدرتمندترین پیشرانه همان دوران شاید ارتقا چندان خاص و چشمگیری به حساب نیاید. البته لازم به تاکید است که فقط اهل دلهای آمریکایی باز متوجه مفهوم عدد 454 میشود. پیشرانهای که به تولید گشتاور بسیار بسیار زیاد، دود کننده تایر و خرد کننده گیربکس مشهور است.
اما این پیشرانه یک 454 معمولی نیست. این پیشرانه به مجموعه قابل توجهی از قطعات افترمارکت نظیر میلنگ برند ایگل (Eagle)، میلسوپاپ نوع رولر کامپ کم (Comp Cam)، پیستونهای گنبدی سایز 0.40، منیفولد آلومینیومی بلند و سرسیلندرهای آلومینیومی پروکامپ (ProComp) و کاربراتور ادلبراک 750CFM مجهز است که حالا با این تغییرات عمده میتواند گشتاور وحشتناکی را به مجموعه انتقال نیرو وارد کند.
جعبهدنده مچ شده با این ستاپ یک نمونه سه سرعته اتوماتیک با کد شناسایی TH400 است که در ایران به گیربکس 400 مشهور است و از نظر دوام قطعات داخلی بر نسخه TH350 برتری دارد، اما ضریب دندههای یک و دو در آن اندکی سبکتر از 350 است. این جعبهدنده با داشتن دوام و تحمل گشتاور بیشتر در مقایسه با سایر گیربکسهای دوران، بعدها به نسخه پایه سری پیشرفتهتر و بادوامتر 4L بدل شد. البته اگر قرار باشد در همراهی یک پیشرانه 7.4 لیتری ارتقا یافته با آن بدرفتاری کنید، باید بدانید که نه تایرهای آمریکایی عقب دوام کافی خواهند داشت و نه این گیربکس نگون بخت.
زمانی که خودرویی آمریکایی به پیشرانه حجیمتر از 6.0 لیتر مجهز میشود، خواه میخواهد نسخه 383 (6.3 لیتر) باشد یا نمونه 455 (7.5 لیتری)، مالک نه به میزان مصرف سوخت آن اهمیت میدهد و نه به شتاب صفر تا صد کیلومتر برساعت و نه سرعت نهایی آن. در چنین خودروهایی واحد مصرف سوخت در تعداد تایرهای دود شده در ماه و شتاب در میزان لذتی خلاصه میشود که خودرو در هر بار فشرده شدن پدال گاز به مالک هدیه میکند. در صورت تملک چنین خودرویی بهتر است تا جیپ پر پولی داشته باشید چرا که میزان مصرف تایرهای این دست خودروها از میزان مصرف سوخت آنها بسیار هزینه بردارتر خواهد بود.
خوشبختانه سری C/K میتواند به عنوان خودرویی روزمره هم نقش وسیله نقلیه برای تردد دو نفر را بازی کند هم در صورت نیاز میتواند تا 500 کیلوگرم بار را پذیرا باشد. اما اگر میخواهید از آن برای تردد در مسیرهای بیراهه استفاده کنید حتما در پی خرید سری K باشید چرا که سری C دوست خیابان آسفالت است و نه خاکی.
عکاس: محمدرضا اناری
نویسنده : شهاب انیسی
منبع : باما