خیلیها فکر میکنند هر خودرویی که بزرگ باشد، الزاماً یک خودروی خانوادگی است. شاید فاکتور ابعاد برای خانوادهها معیار مهمی باشد ولی یک خودروی خانوادگی واقعی، مدلی است که با خانوادهها دوست باشد. استفاده از آن راحت و ساده باشد. نرم و ایمن باشد. طراحی معقول و ماندگار داشته باشد. آپشنهای کافی و کاربردی داشته باشد. در یک کلام؛ تویوتا پریویا - Previa - باشد.
قبل از هرچیز اجازه بدهید بگوییم که دقیقاً با چه تیپ خودروهایی قرار است، ملاقات کنیم. تویوتا پریویا یک MPV (خودروی چندمنظوره) است. در خیلی از بازارها به این کلاس، مینیون هم میگویند. خلاصه هرچه هست، ون نیست. ونها اغلب برای جابجایی وسایل و نفرات زیاد استفاده میشوند. ولی مینیونها فقط برای خانوادهها هستند. از طرف دیگر، مینیونها را نباید با استیشنها یکی کرد. کلاس Estate یا به قول آلمانیها Wagon همان سدان است که صندوق عقب آن تا سقف کشیده شده.
بگذارید با چند مثال بیشتر توضیح بدهیم. کیا کارنیوال و سایپا کاروان، یکجور مینیون هستند. ولی هیوندای H1، برلیانس H2L، فولکسواگن Transporter، مرسدسبنز Sprinter و تویوتا Hiace ون هستند. بگذریم از این قضایا. امروز از شانس خوبمان با دو تویوتا پریویا برخورد داشتیم. یکی مدل 2003 و دیگری مدل 2008.
تویوتا پریویا از کجا آمد؟
شما در ژاپن با سه جمله تکراری هر روز روبرو میشوید؛ سلام کوه فوجی، ای وای زلزله و بازم تویوتا. محبوبیت این برند در کشور خودش چیزی فراتر از تعصب ناسیونالیستی است. چیزی شبیه افتخار و شهرت. البته اینکه تویوتا خودروی ملیشان است، در این ماجرا بیتاثیر نیست. همیشه به تویوتا فکر میکنند. همیشه از تویوتا حرف میزنند. برایشان خاندان تویودا (موسس برند تویوتا) اهمیت دارد و برایشان شکست یک مدل به مثابه یک تراژدی ملی است.
دلیل این حد از علاقه، ربطی به مردم ژاپن ندارد. درواقع کاری است که تویوتا انجام میدهد. این شرکت به معنی واقعی کلمه به مشتریانش احترام میگذارد. احترام، یعنی آنچه مشتری میخواهد و شاید برایش سخت و هزینهبر باشد را میپذیرد. احترام یعنی اگر اشکالی پیش آمد، نه فقط آن را برطرف میکند بلکه عذرخواهی هم میکند. حالا اینها چه دخلی به تاریخچه تویوتا پریویا داشت؟
دهه 80 میلادی در ژاپن، دهه پادشاهی کوپههای اسپرت بود. مزدا RX-7 میرفت و هوندا CR-X میآمد. هوندا Prelude میرفت و میتسوبیشی Starion میآمد. داریم درباره دورهای صحبت میکنیم که نیسان اسکایلاین R32 یک دنیا را دیوانه خودش کرده بود. اما در ژاپن فقط جوانان نبودند که زندگی میکردند. این وسط خانوادهها از رویکرد خودروسازان حسابی شاکی بودند. تویوتا که دو شاهکار درخشان به اسم MR2 و سلیکا سوپرا را در همین ایام تولید میکرد، به احترام مردمش، سراغ یک دنیای دیگر رفت. یک خودروی کاملاً جدید و دور از اتمسفر پرهیاهوی جوانان.
کار، یکی دو سال قبل از شروع دهه 90 استارت خورد. تمرکز شرکت روی خودرویی بزرگ ولی نه در حد و اندازههای یک شاسیبلند فولسایز بود. چیزی که سوار شدن و پیاده شدن از آن برای بچهها هم راحت باشد. اگرچه شرکت چند سال پیش مدلی به اسم VAN LE را تولید کرده بود ولی این خودرو فقط یک مکعب مستطیل با تعدادی صندلی بود. همین. حتی از اسمش هم میشد فهمید که فلسفه خاصی ندارد. درنهایت سال 1990 بود که Estima یا همان Previa خودمان تولید شد.
حالا ما گفتیم که تویوتا خیلی هوای مردمش را دارد ولی خُب این وسط فروش فوقالعاده دوج Caravan، کرایسلر Town & Country و پلیموث Voyager در بازار آمریکا هم در ایده تولید پریویا بیتاثیر نبود. این خودرو ابتدای دهه 90 آمد و تا به امروز 3 نسل از آن معرفی شده است. اما به نظر عمری طولانی نخواهد داشت، چرا که موفقیت و فروش مدلهای سیینا و آلفارد دیگر مجالی برای تنفس پریویا باقی نگذاشته بودند.
بررسی طراحی تویوتا پریویا
اگرچه این خودرو فقط سه نسل عمر کرد ولی تفاوت در طراحیهای این سه نسل عمیق و فاحش بود. با مدل 2003 شروع میکنیم. نسخههای متعلق به نسل دوم پریویا که طراحیاش امضای همیشگی تویوتا بود. چراغهایی کشیده با زوایای نرم و به دور از هرگونه اضافهکاری. این همان چیزی است که به چشم دوستداران تویوتا خیلی آشنا میآید. کمری XV30 را یادتان میآید؟
یادتان باشد الان برای مایی که لندکروز J300 و ایکستریل را میبینیم، پریویا 2003 قدیمی و ساده است. ولی چهره این خودرو حدود 19 سال پیش خیلی محبوب و جهانی بود. یک متانت و پختگی در طراحی سرتاسریاش به چشم میخورد. این آرامش را در بخش عقب نیز شاهد هستیم. چراغهایی با گوشههای گرد و پسزمینه قرمز و شیوه سنتی اتصال یکپارچه. راستی یک چیز بیربط؛ تویوتا پریویا 2003 از نمای عقب شبیه سانگیانگ کایرون قدیمی نیست؟
از هر دری که خواستید وارد کابین شوید. از درهای متعارف جلویی یا درهایی کشویی جانبی یا در سقفی عقب. وارد شوید تا یکی از عجیبترین طراحیهای داخلی قرن را شاهد باشید. چیدمان کنسول این خودرو بهقدری شوکهکننده است که به بیننده فرصت تصمیمگیری درباره زشت یا زیبا بودن نمیدهد.
پشت فرمان هیچی نیست. عقربهها، آن بالا روی داشبورد درون محفظهای موجدار کشیده شدهاند. سیستم صوتی و دریچههای تهویه مطبوع درون یک بیضی قرار گرفتهاند. تویوتا واقعاً با خودش چه فکر میکرده است؟ اگر فکر میکنید این شعبدهبازی فقط مخصوص مدلهای قدیمی پریویا بوده باید بگوییم که در نسخه 2008 هم شاهد نوع دیگری از غافلگیری هستیم. باز صد رحمت به پشت فرمان مدل 2003. پشت غربیلک این مدل که به معنی واقعی کلمه خالی است. لخت و تخت. اگرچه اوضاع درمجموع منطقیتر به چشم میآید. مثلاً دیگر خبری از آن بیضی جنجالی نیست. حالا سیستم صوتی درون یک پنل درست و حسابی مستطیلی جای گرفته است. اما آن بالا باز هم هنرنمایی تویوتا گل کرده و یک هلال عجیب و غریب تبدیل به محفظه عقربههای مکانیکی شده است.
با این حال تفاوت 5 ساله سن این دو خودرو بهخوبی روی طراحی مدل جدیدتر هم نمایان است. حالا چراغها کمی جسورتر شدهاند. سقف در بخش انتهایی خود کمی شیب پیدا کرده که شرایط آیرودینامیکی را بهتر کند. چراغهای پریویا 2008 دورخیز بزرگ تویوتا برای دوران مدرنیته را نشان میدهد. نیاز به توضیح بیشتر نیست که بگوییم این دو خودرو در اصول، شباهت معناداری دارند.
بررسی آپشنها و تجهیزات تویوتا پریویا
درمورد تویوتا پریویا مدل 2003 باید در نظر داشته باشید که داریم درباره یک محصول 19 ساله صحبت میکنیم. علاوهبراین، پریویا همانطور که گفتیم یک خودروی ساده و کاربردی بود. اما دقت کنید مثلاً ترمز ABS، توزیع نیروی ترمز EBD و ترمز کمکی نشان میدهد که ژاپنیها تا چه اندازه روی ایمنی این خودروی خانوادگی حساس بودهاند. قفل مرکزی، 4 ایربگ، کروز کنترل و سنسور عقب برایش یک دنیا آپشن به حساب میآید.
فکر نکنید اوضاع برای مدل 2008 خیلی رو به راه است. اگرچه تاثیر فناوری 5 سال بعد تا حدودی ملموس بوده است. مثلاً تنظیم و تاشوندگی آینهها در مدل جدیدتر برقی است ولی غیر از دمای آب و روغن، مابقی المانها مکانیکی و آنالوگ هستند.
سیستم صوتی مدل 2003 ساده است و با چیزی که روی لندکروزر اتاق 100 نصب میشد، فرقی نمیکند. اما روی برخی از مدلهای نسخه 2008 سیدی چنجر و USB هم نصب میشد. حتی در تیپهای بالاترش تویوتا شاخ غول را شکست و بلوتوث هم نصب کرده بود. یک نکته جالب درباره این خودروها وجود 6 اسپیکر با قابلیت تنظیم مجزا بود تا سرنشینان عقب هم بینصیب نباشند. در این مدل البته یک نمایشگر مرکزی TFT و یک پنل دیجیتالی برای سیستم تهویه مطبوع نیز در نظر گرفته شده بود.
اما مهمترین بخش کابین این خودروها، صندلیهایشان هستند. هر دو خودرو دارای 3 ردیف صندلی هستند، که نشیمنگاه و پشتی هر کدام به صورت مجزا قابل تنظیم هستند. صندلیهای عقب مدل 2003 به صورت 180درجه برمیگردد و مانند لیموزینها، صندلیها روبهروی هم قرار میگیرند. در مدل 2008 نیز برای راحتی سرنشینان در هر دو ردیف عقب کنسول تعویه شده است.
بررسی مشخصات فنی تویوتا پریویا
شاید عجیب باشد ولی قوای محرکه هر دو خودرو شبیه به هم است. یعنی یک قلب 2.4 لیتری سرزنده و روان. خروجی مدل جدیدتر 168 اسببخار نیرو و 224 نیوتنمتر گشتاور است که عدد کمی برای آن به حساب نمیآید. مدل 2008 مجهز به یک گیربکس اتوماتیک 5 سرعته با تیپترونیک بود. حجم باک آن به طرزی باورنکردنی عدد 75 لیتر را نشان میدهد. البته این برای یک خودروی سنگینوزن 2.4 تنی سایز بزرگ که در هر صد کیلومتر 10 لیتر سوخت مصرف میکند، چیز عجیبی نیست.
برای ما ساختار مستقل سیستم تعلیق در هر دو محور واقعاً جالب بود. با پریویا مدل 2008 میشد صفر تا صد را طی 11.2 ثانیه پیمود و سپس به سرعت نهایی 180 کیلومتر برساعت رسید.
شاید اگر غیر از این خودرو بود، هیچوقت روی ابعاد حساس نمیشدیم. اما باید بدانید که طول، عرض و ارتفاع مدل فوق به ترتیب 4750، 1790 و 1770 میلیمتر شده است. دقت کردید که چقدر عرض و ارتفاع آن زیاد است؟ فاصله 150 میلیمتریاش از سطح زمین نیز نشان میدهد که حرفمان درباره کاربردی بودن درست است.
خروجی مدل 2003 با همان پیشرانه 169 اسببخار قدرت و 225 نیوتنمتر گشتاور ارزیابی شده است. این نسخه هم مصرف ترکیبی 10 لیتری دارد و فارغ از گیربکس سنتی 4 سرعتهاش، شتاب صفر تا صد آن 11 ثانیه و سرعت نهاییاش 185 کیلومتر برساعت ثبت شده است.
از نظر ابعاد هر دو برادر تفاوت چندانی با هم ندارند. چراکه طول، عرض و ارتفاع مدل قدیمیتر 4780، 1790 و 1770 میلیمتر را نشان میدهد. این نشان میدهد که تویوتا از همان ابتدا ترکیب برنده را پیدا کرده بود.
تجربه رانندگی با تویوتا پریویا
وقتی پشت فرمان پریویا 2003 نشستیم همان اول محو کیفیت بالای مونتاژ شدیم. اینکه دنده اتوماتیک کنار فرمان بود هم خودش شوکهکننده بود. این مینیون 19 ساله مثل یک مدل 2022 نرم و آرام استارت خورد و نرم و آرام حرکت کرد. فاصله کوتاه کاپوت با آن شیشه جلوی بزرگ، میدان دید عجیب و غریبی را برای راننده فراهم میکرد. آنقدر فضا دلباز بود که همه سرنشینان میتوانستند راحت و گل و گشاد درون صندلیشان بنشینند. این را وقتی فهمیدیم که با بچههای عکاس و هماهنگی و یکی دو نفر دیگر درون ماشین نشستیم.
تصور تلخ ما از ونها، عذاب موقع سوار و پیاده شدن است. اما در این خودرو مثل آب خوردن در کشویی را باز کنید و بروید و بیایید. طبیعی است که در مدل جدیدتر تاثیر پیشرفت فناوری را بیشتر میبینیم. اما این ماجرا تاثیری روی لذت سواریاش نداشته است. مثلاً ترمزها قویتر و فرمان دقیقتر بود ولی جانمایی صندلیها و فضاسازی مانند مدل قبلی عالی بود. سرنشینان عقب چه فضای پای زیادی داشتند. درست مثل یک لیموزین.
سیستم تعلیق به طرزی تحسینبرانگیز متین و آرامشبخش بود. بگذارید یک چیزی که روی دلمان مانده را بگوییم. الان که این دو خودرو را تست کردهایم، به یک نکته رسیدیم که در خودروهای مدرن امروزی با این همه آپشن و تجهیزات اگر لذت رانندگی را مثل اینها فراهم نکنند، هیچ فایدهای ندارند. شاید کمی اغراقآمیز به نظر بیاید ولی اگر آدم با خانواده و رفقا قصد سفر داشته باشد، فقط باید دست روی همین خودروها بگذارد.
عکاس: محمدرضا اناری
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما