پزشکان در سال 1971 فهمیدند که اعمال فشار روی مفاصل سینوویال (مفصل ویژهای که امکان حرکت نسبتاً آزاد استخوانها را فراهم میکند) باعث میشود گازهایی که در مایع درونمفصلی بهصورت محلول بودهاند (ازجمله دیاکسید کربن)، قابلیت انحلال خود را بهطور موقت از دست بدهند و یک حباب کوچک تشکیل شود. با یک فشار خارجی، این حبابها متلاشی شده و صدایی شبیه به خُرد شدن و شکستن شنیده میشود. آنچه خواندید توضیح علمی پدیدهای بود به اسم «قولنج شکستن». اتفاقی که انجام دادنش باعث یک احساس خوشایند میشود. گاهی با یک فشار روی نقاط خاص، قولنج شکسته میشود. گاهی هم با یک حرکت حسابشده ورزشی. گاهی هم نشستن پشت فرمان چیزی شبیه به جی ام سی سییرا قولنج آدم را میشکند.
از یک طرف برقیها دارند میآیند. از یک طرف خودرانها. چه گیری کردهایم مایی که هنوز از بنزین دل نکندهایم. شبیه همهچیز هستند غیر از خودرو، رباتهای چهارچرخ، تبلتهایی که راه میروند. شاید تا چند سال آینده باید در ویکیپدیا به بچههایمان نشان بدهیم که «خودروی واقعی» چی بود و چی شد. اما هنوز هم بزرگانی هستند که لجبازانه جلوی این سونامی دیجیتالی مقاومت میکنند.
خودروسازان آمریکایی شاید هر از گاهی برای حفظ بازار، چیزی مانند فورد ماستنگ برقی تولید کنند ولی در کل، بیشتر از دیگران پایبند اصول ساخت «خودروی واقعی» هستند. جی ام سی یکی از همانهاست. غولِ غولسازی که دستش به کم نمیرود. تست و بررسی خودرو امروز ما یکی از همانهایی است که واقعاً حال آدم را خوب میکند. یکی از همانهایی که قولنج آدم را میشکند. دیدار و معاشرت با یکی از نامدارترین پیکاپهای تاریخ؛ سییرا.
جی ام سی سییرا از کجا آمد؟
داستان جی ام سی Sierra نمیتواند از شورولت Silverado جدا باشد. هر دو هم بیارتباط با شورولت C/K نخواهند بود. درواقع سی/کی پاسخ دیرهنگام جنرال موتورز به فورد سری F و دوج سری D (بعدها سری Ram) بود. این پیکاپ که سال 1960 رونمایی شد بهمحض ورود، چالش بزرگی را تجربه کرد. شورولت اساساً برند لوکستر جنرال موتورز بود ولی ذات پیکاپ بودن سی/کی، دست و بال شرکت را برای تجملگرایی میبست. شورولت یک نسل تمام با این دوگانگی سر کرد. تا اینکه سرانجام با آغاز نسل دوم، شرکت مادر راهحل بزرگی پیش رویش گذاشت.
از همان ایام قرار شد سی/کی یک وانت محافظهکار و عملگرا باشد، ولی در عوض لاکچریبازی را بگذارد به عهده برند GMC که همین خودرو را با همین مشخصات فنی به اسم Sierra تولید میکرد. حالا شد یک چیزی. فورد و دوج آچمز شدند. سییرا بخش بزرگی از بازار مشتریان خاص که دوست داشتند پیکاپ غولآسایشان کمی هم شیک و پیک باشد را روی هوا قاپید.
بعد از پایان عمر سی/کی، همین استراتژی ادامه پیدا کرد. شورولت جانشین جدید را به اسم Silverado نامگذاری کرد و طبق تجربه قبلی، خط تولید موازی هم با همان اسم قبلی یعنی جی ام سی سییرا به راه افتاد؛ اما یک تفاوت بزرگ وجود داشت. جنرالموتورز بعد از توقف تولید شورولت سی/کی، برای اولینبار جی ام سی سییرا را بهعنوان یک نسل مستقل رونمایی کرد؛ یعنی وقتی نسل اول سیلورادو رونمایی شد، سییرا نسل دوم خودش را تجربه کرد. قاتی پاتی شد؟ ولش کنید اصلاً.
حالا غیر از فورد سری F و دوج Ram، تویوتا تاندرا و نیسان تیتان هم به لیست رقبا اضافه شده بودند. رقبایی که نمیدانستند باید کجای دروازه بایستند که گل نخورند. سیلورادو کارگری قابلاتکا و با ویژگیهای جوانپسندانه بود و سییرا اشرافزادهای فخرفروش با لباسی پرزرق و برق. این تقسیم وظیفه تا امروز هم ادامه پیدا کرد. تکرار داستان آشنای شورولت تاهو و جی ام سی یوکان؛ یعنی چهارمین نسل سیلورادو و همزمان، پنجمین نسل سییرا. امروز سراغ مدل 2020 این جِمس (مخفف جی ام سی) جاهطلب رفتهایم.
بررسی طراحی جی ام سی سییرا
بزرگ و بزرگتر. این فلسفه خودروسازان آمریکایی است. جی ام سی بهعنوان یکی از قدیمیترین برندهای این کشور هم قاعدتاً از این فلسفه تبعیت میکند. در این خودرو، اول از همه آن جلوپنجره عریض و طویل به چشم میخورد. ایدهای که خیلی از پیکاپهای چینی تازهوارد دوست دارند آن را اجرا کنند ولی خُب درنهایت فقط موفق میشوند فونت برند خودشان را بزرگتر کنند. هواکش افقی زیر درب کاپوت، هماهنگی جالبی با میلههای روی جلوپنجره دارد که به بالانس بصری کمک کرده. در نهایت هم لوگوی همیشگی GMC با رنگ استاندارد.
گفتن این جمله خیلی سخت است ولی راستش حالت چراغهای جلوی سییرا چرا ما را به یاد فورد F150 جدید میاندازد. دستکم آن LED نور روزش که چنین حسی را القا میکند. برجستگی و اغراق در سرتاسر نمای جلو موج میزند. این همان جلوهای است که دوست داریم و باید باشد.
محل قرارگیری مهشکن و آن دو هوک قرمز روی سپر، ازجمله ریزهکاری هنرمندانه جی ام سی روی مدل 2020 هستند. در نمای جانبی باید اعتراف کنیم که انتظار آینههای بزرگتری داشتیم. حتی فکر میکردیم گلگیرها هم مثل سایر هموطنان با زیادهروی، پُف کنند و از بدنه بیرون بزنند. این رفتار خاضعانه در نمای پشتی هم دیده میشود. جایی که چراغهای بهاصطلاح معمولی جای گرفتهاند. البته خدایی ایده دو اگزوز روی یک پیکاپ بد نبوده است. البته قابلیت پله شدن درب قسمت بار موسوم به MultiPro در این محصول هم دیده میشود که دسترسی به این قسمت را آسان میکند.
اگر کمی با دنیای جمسبازها آشنا باشید بهخوبی میفهمید که این شرکت یک تعصب عجیبی در طراحی فضای داخلی خودروهایش دارد. دیدید مثلاً جلوپنجره بامو و آلفارومئو تبدیل به امضایشان شده، فرمان خودروهای جی ام سی هم بهنوعی یک سنت طراحی است؛ یعنی شما اگر داخل کنیون، یوکان و حتی آکادیا هم باشید، احساس غریبگی نمیکنید. داریم درباره یک غربیلک بینهایت ساده صحبت میکنیم که نشانهای از طرز تفکر شرکت دارد. درواقع فرمان خودرو قسمتی است که بیشترین تماس و برخورد را با راننده دارد. همان نقطه تلاقی سنت و مدرنیته که سییرا با استادی تمام تعریفش کرده.
هیچ دقت کردید، فریم کروم دور لوگوی GMC روی فرمان عیناً همان چیزی است که در جلوپنجره هم به چشم میخورد؟ اینجا همهچیز با شابلون جی ام سی طراحی شده. هندسه، هندسهای است که جی ام سی میپسندد و مشتریانش. به محل قرارگیری دریچه تهویه مطبوع سمت چپ نگاه کنید. به طور حتم این را تا حالا ندیده بودید. حتی دستگیرههای در هم ساختاری تکراری و مشابه با سایر قسمتها دارند. دکمه تنظیم چراغها جایی تعبیه شده که اصلاً انتظارش را نداشتیم. یا مثلاً دکمه ترمز پارک را آن پایین نگاه کنید. عجیبتر از آن، محل قرارگیری دکمه استارت است. چرا و چگونه آخه؟
الگوی زوایا، به زیبایی در نمایشگر پشت فرمان هم دیده میشود. ترکیبی از عقربههای مکانیکی و المانهای دیجیتالی. کنسول وسط هم برای خودش عالمی دارد. دکمه یعنی این. درشت و واضح. جدا از هم و مستقل. عضلانی بودن که فقط به گلگیر و کاپوت برآمده نیست. سمت راست کنسول کشیده این خودرو یکی از خاصترین جلوههای طراحی داخلی دیده میشود. دو محفظه داشبورد روی هم. فضای باکس زیرآرنجی خودش به اندازه صندوق پراید هاچبک جا دارد.
بررسی تجهیزات و آپشنهای جی ام سی سییرا
به دنبال آپشنهای عجیب و غریب نباشید. هیولاها با فانتزیها فرق دارند. اینجا همهچیز با معیار سختکوشی و تحمل فشار سنگین اندازهگیری میشود. مثلاً در این خودرو تجهیزات ویژهای برای Tow کردن (بکسل کردن) انواع و اقسام وسیله و تریلر در نظر گرفته شده است. قلابهایی با بازوهای هیدرولیکی و حسگرهای الکترونیکی. شیبسنج و ارتفاعسنج. یک دوربین ویژه مشاهده نمای بیرونی که 15 زاویه مختلف را نشان میدهد. اینها برای آمریکاییهایی که از اینور تا آنور کشورشان بیش از 4500 کیلومتر است و خودش یک ماه رمضون طول میکشد، الزامی است. وقتی یک تریلر یا کاروان را پشت سییرا میبندید، کنترلکنندههای هوشمند میزان لرزش، نوسان و انحراف جسم اضافی متصلشده به خودرو را نیز محدود میکنند. حتی قرار نیست پشت فرمانش فقط احساس راحتی بکنید. جی ام سی میگوید شما باید خیلی خیلی راحت باشید. به همین دلیل است که روکش صندلی از آن چرمها دارد که تا سالها بوی گاو میدهد.
از دیگر تجهیزات استاندارد این خودرو میتوان به تنظیم 10 جهته صندلی ردیف جلو، سوکت 12 ولت در ردیف جلو و عقب، خروجی 120 ولت در کنسول مرکزی و عقب، پورت USB، شارژر بیسیم، نمایشگر لمسی 8 اینچی، پشتیبانی از اپل کارپلی و اندروید اتو، وایفای با سرعت LTE، رادیو ماهوارهای و سیستم صوتی از برند حرفهای Bose نام برد. نگران نباشید. دوربین 360 درجه، ترمز اضطراری اتوماتیک، سنسور برخورد از جلو، هشدار خروج از خط و دستیار حفظ خودرو بین خطوط و نوربالای اتوماتیک هم روی سییرا 2020 دیده میشود.
بررسی مشخصات فنی جی ام سی سییرا
وقتی قلب 6.2 لیتری داشته باشی دیگر نیازی به توربوشارژر و سوپرشارژر و این چیزها نداری. چونکه خیلی راحت و بیدردسر 420 اسببخار نیرو و 624 نیوتنمتر گشتاور به دست میآید. قاعدتاً کسی با این حجم از خروجی نمیرود پشت این وانت کیسه سیمان بار بزند. قدرت بالا نمادی از فخرفروشی و ابهت است. قدرتی که باید به یک پیکاپ 5.8 متری بیاید. قدرتی که باید جوابگوی وزن 2.5 تنی آن باشد.
کاری به این نداریم که جی ام سی با نصب یک باک 91 لیتری تمام تلاشهای جهانی برای بهینهسازی مصرف سوخت را زیر سؤال برده. مهم این است که سییرا در حضور جعبهدنده 10 سرعتهاش، میتواند صفر تا صد را در 5.8 ثانیه بپیماید و بعد از آن به سرعت 213 کیلومتر در ساعتی برسد. اگر هنوز معجزه L87 (کد پیشرانه این خودرو) را درک نکردهاید باید بگوییم که سییرا میتواند 400 متر را در 14 ثانیه طی کند.
برای درگسترهای آمریکایی زمان پیمایش مسیر یک کیلومتری هم اهمیت دارد که این خودرو آن را در 26 ثانیه طی میکند. غلبه بر قوانین فیزیک برای این مکعب مستطیل پرهیبت هزینه هم دارد. باید با مصرف سوخت حدود 17 لیتری آن کنار بیایید. هرچه باشد شما دارید با یک پیکاپ HD سر و کله میزنید. البته این HD با آن HD که تصور میکنید فرق دارد. در دنیای پیکاپهای آمریکایی HD مخفف Heavy Duty است که به سختی میتوان آن را «مخصوص کار سنگین» ترجمه کرد.
تجربه رانندگی با جی ام سی سییرا
باشکوه و پرابهت. این همان چیزی است که پشت فرمان سییرا احساس میکنید. اینکه تمام زمین و زمان مثل مورچه زیر پایتان هستند، حس عجیبی است. رانندگی با این خودرو دستکمی از راندن ولوو FH (به قول رفقا اف هاش) نداشت. آدم روش نمیشود پشت این وانت، بار بگذارد. اگرچه که شرکت میگوید طول، عرض و ارتفاع فضای بار به ترتیب 1776، 1286 و 569 میلیمتر است. شما اگر تا یک تن هم روی این خودرو سوار کنید، جی ام سی تضمین داده کوچکترین تغییری در لذت سواری آن ایجاد نمیشود. البته ما نفر داریم روی نیسان آبی تا 3 تن هم پرتغال بار میزند و آخ هم نمیگوید.
وقتی استارت میزنید و آرام آرام حرکت میکنید، سیستم هوشمند مدیریت قوای محرکه در ابتدا معادل 3.1 لیتر از ظرفیت پیشرانه را در اختیارتان قرار میدهد. بعد که بیشتر پدال گاز را فشار دادید تازه 6.2 لیتر را به پایتان میریزد. اصلاً به ما چه. بیدار کردن اژدهای 420 اسببخاریاش جَنَم میخواهد که در آن لحظه ما نداشتیم. ما حتی نتوانستیم مثل آدمیزاد یک پارک دوبل بزنیم با این بزرگوار. حالا شما بگو صدتا دوربین، مگه میشه این سازه 6 متری 60 هزار دلاری را بین دو تا پراید قرار بدی؟ همینطوری نصف ماشین از خط ممتد وسط جاده بیرون میزند. والا به ما گفتند که بعد از مدتی عیار ابعاد سییرا دستمان میآید. دروغ چرا بعد از یک ساعت و نیم فقط فهمیدیم چطور نباید موتوری بیچاره را زیر رینگهای 20 اینچیاش لِه کنیم. سییرا اصلاً و ابداً به درد شهر نمیخورد. آن هم شهری مثل تهران. وقتی دارید در خیابان دور دور میکنید، خودتان تبدیل به یکی از عوامل ترافیک میشوید. ولی خُب، خوبیاش این است که اگر جایی گیر کردید، میگذارید دندهسنگین و از روی جدول با ارتفاع نیم متر هم رد میشوید.
خیلی فرصت نشد که با این خودرو از آن کارهای دیوانهوار انجام بدهیم ولی در همین ملاقات کوتاهمدت هم فهمیدیم که جی ام سی توانسته صلابت را در دنیای آهن و فولاد معنی کند. فهمیدیم که سییرا، جان سینای دنیای پیکاپهاست. قولنجتان شکست؟
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما