هلو انجیری. قند فریمان. خرمای پیارم. نبات یزد. عسل طالقان. پاستیل خرسی. نوتلا فندقی. بگو دیابت. تهدیگ ماکارونی. سیبزمینی سرخشده با دیپ چدار. چلوکباب با دوغ و ریحون. عامل اصلی انسداد عروق کرونر. جمع همه خوبیها و خوب همه جمعها. چطور یک ماشین اینقدر جیگر و تودلبرو میشود؟
اصلاً حضرت سعدی در یک بیت، بهترین مقدمه را برای ب ام و 528i فرموده بودند:
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟
از «خوب بودن» صحبت کردیم. توصیف ظاهراً سادهای که درعینحال برای رسیدن به آن باید جان کند و خون دل خورد. در دنیای خودرو، خوب بودن حتی در ظاهر هم کار سادهای نیست. اینکه چطور خودروی خوبی بسازی، دنیایی از خلاقیت و زحمت را میطلبد. از آن سختتر این است که خوب بمانی و خوب ادامه بدهی. ب ام و سری 5 از آنهایی است که به استناد شواهد تاریخی خوب شروع کرد، بر اساس مشاهدات خوب ادامه داد و طبق پیشبینیها خوب هم خواهد ماند. خیلی خوبِ خوبِ خوب!
ب ام و سری پنج F10 از کجا آمد؟
جهان ب ام و، جهان پدیدههای خارقالعاده است. مدیریت توسعه در این ابرشرکت خودروساز، دیدگاهی انتزاعی به آینده دارد. به همین دلیل است که باواریاییها به موفقیت نمیرسند، موفقیت را به سمت خودشان میکشند. مثالش همین نسخه سری 5. فکرش را بکنید ولی فقط یک سال از تولید نسل پنجم (E60) گذشته بود که کار روی نسل ششم (F10) آغاز شد.
شاید مدیران و مهندسان ب ام و در زمره نخبگان صنعت خودرو باشند، ولی راستش را بخواهید فکر میکنیم دلیل اصلی این عجله و شتابزدگی، فروش خیرهکننده نسل پنجم سری 5 بوده باشد. سدان محبوبی که هم رقبا را به چالش کشید و هم شرکتش را. اینکه کار روی نسل ششم از 5 سال قبل آغاز شده بود نشان میدهد که ب ام و برای یک جهش ساختارشکن، در حال دورخیز است.
سری 5 بیشتر از آنکه برادر بزرگتر سری 3 باشد، برادر کوچکتر سری 7 است. چی شد؟ یعنی تمرکز اصلیاش روی لوکستر بودن است تا اسپرتتر بودن. به همین دلیل بوده که طراحی اولیه، خودش یک سال (از 2005 تا 2006) طول کشید. نه فقط طراحی بلکه شرکت میخواست فرزند جدیدش آنقدر نسبت به قبلی متفاوت و مدرن باشد، که به محض رونمایی همه خاطرات خوش گذشته به فراموشی سپرده شود.
بیچاره سری 5 نسل پنجم. یک سال از تولیدش گذشته بود که مادرش به فکر فرزند جدیدی افتاد. یک سال هم از پایان تولیدش مانده بود که مادرش فرزند جدید را به دنیا آورد (2009)؛ اما نسل 6 یا همان F10 آمد و بازی طوفانی جدیدی شروع شد. سدان فریبندهای که به محض حضور، رقبایش در دم غلاف کردند. با F10 بود که فولکس واگن پاسات، مرسدس E کلاس، آئودی A6 و لکسوس ES همگی بعد از حضور این محصول حساب کار دستشان آمد. این نسل هنوزم که هنوزه با فروش بیش از 2 میلیون دستگاه، در بین کل خانواده سری 5 بیرقیب است.
در بازار ایران هم سری 5 نسل 6 شگفتیساز بود. بدون شک بخش عمدهای از این موفقیت را باید مدیون طراحی، آپشنها و مشخصات فنیاش تلقی کنیم ولی خُب این سری خوششانس هم بوده. چون درست در ایامی وارد بازار شد که قانون ممنوعیت واردات خودروها با حجم موتور بیش از 2500 سیسی وضع شده بود و عملاً سایر آلمانیهای همرده از گردونه رقابت بیرون رانده شدند. شانس دیگر سری 5 نسخه F10 این بود که اصلیترین رقیبش یعنی مرسدس بنز E کلاس هم دیر وارد رقابت شد و هم اینکه در فاز رقابت نیز چندان قدرتمند عمل نکرد.
بررسی طراحی ب ام و 528i F10
هنوز هم وقتی به طراحی افسانهای E60 نگاه میکنیم، مسحور هنر جادوگری کریس بنگل میشویم. فکر میکنید ب ام و خودش نمیدانست که سری 5 نسل قبلی، چه بر سر روح و روان مشتریان آورده؟ هفتهها و ماهها در ساختمان FIZ (مرکز تحقیق و خلاقیت) فقط جلسات گفتگو برگزار شد. حتی قبل از آنکه اولین رندرها و اسکچها کشیده شوند، مدیران، مهندسان و طراحان دور هم نشستند، قهوه خوردند و فقط حرف زدند. حرف زدند تا بفهمند چه باید کرد.
در طوفان فکری همین جلسات بود که فلسفه طراحی نسل 6 به وجود آمد. در این جلسات مشخص شد که زبان بصری این خودرو باید چگونه باشد. در نهایت نتیجه آن شد که میبینیم. سری 5 جدید با بدنهای عضلانی. یک ایده شوکهکننده. سدان نیمه لوکس شرکت ناگهان یک پله بالا پریده بود و با چهرهای سنگین و اندامی ورزیده رونمایی شد.
ب ام و سری 5 نسل 6 یا همان F10 علیرغم فراینده پیچیده قبل از طراحیاش، به محض مواجه، سریع به دل مینشیند. نه اینکه آرام و متین باشد. اتفاقاً جسارت از چشمانش میبارد. این خودرو مثل یک مبارز MMA است که درست در وسط مسابقه از رینگ بیرون آمده تا با طرفدارانش یک قهوه روبوستا 70 درصد بخورد. انقلاب در طراحی ضمن رعایت سنتها، غیرممکنی است که ب ام و آن را ممکن کرده است.
بیایید دورتادور 528i بگردیم و طراحیاش را واکاوی کنیم. آن حالت عضلانی که پیشتر اشاره کردیم، اول از همه با چراغهایی درشت تفسیر میشود. این سبک طراحی سالها بعد با «سری 2» به تکامل رسید. به لبهای که روی لامپهای دوبل دایرهای چراغها قرار گرفته دقت کنید. چقدر برای بیننده عشوه و قمیش میآیند. جلوپنجره این خودرو یادگار آخرین روزهایی بود که ب ام و هنوز به فکر ساخت جلوپنجرههایی به ارتفاع برج میلاد نیفتاده بود.
اندام توپُر نسل جدید در نمای جانبی بیشتر خودنمایی میکند. به خصوص در قوس درهای عقب و انحنای روی گلگیرهای جلو؛ اما مهمترین توصیف عضلانی بودن سری 5 جدید در قسمت Quarter Glass (همان لچکی عقب) به چشم میآید. جایی که به جای نصب یک شیشه مثلثی کوچک حالا با یک پنجره تقریباً بزرگ مواجه هستیم.
اما به نظر ما زبان اصلی F10 در قسمت عقب و طبیعتاً روی چراغهای این بخش جلوهگری میکند. با حذف سبک طراحی «بنگل بات» یعنی کشیده شدن کاسهچراغها به سمت گلگیر عقب، حالا نمای پشتی نیز شخصیت مستقل خود را پیدا کرده است. اتمسفر حجیمی که در جلو و کنارهها دیده میشود در نمای عقبی نیز به درستی و دقت تکرار شده است.
ب ام و معمولاً سعی میکند در کابین خودروهایش به جای آنکه روی طراحی متمرکز شود، روی فناوری و مدرنیته زوم کند؛ یعنی تقریباً یک حس و حال همیشگی را نسل به نسل منتقل میکند ولی با چاشنی فناوری. در این بین استثنا هم داریم iX و i8 از نظر طراحی انتزاعی واقعاً زبانزد هستند.
بنابراین اگر احساس میکنید کابین ب ام و 528i طراحی ویژهای ندارد، دنبال تقصیرکار نگردید. این شگرد شرکت است. استراتژی که به لطف آن باعث میشود هر طیفی از مشتریان قدیمی و جدید با اغلب مدلها احساس نزدیکی و دوستی کنند. با این حال این استراتژی همیشه هم موردپسند نیست و گاهی شرکت را به طراحی «پیرمردی» محکوم میکنند.
بررسی تجهیزات و آپشنهای ب ام و 528i F10
ب ام و 528i تقریباً شش سال (از 2011 تا 2016) در بازار ایران بهصورت صفر کیلومتر وارد شد. در این مدت یک فیسلیفت را هم تجربه کرد. طبیعتاً در این مدت مدلهای مختلف با تریمها و سطوح متفاوتی از آپشنها و تجهیزات به دست مشتریان رسیدند. معروفترین آنها تیپهای «اسپرت لاین» و «لاکچری لاین» هستند. تفاوت سنگینی بین نسخه قبل و بعد فیسلیفت وجود ندارد. بهروزرسانی چراغ LED جلو، تغییر نمایشگر و عقربههای پشت فرمان ازجمله مهمترین تفاوت مدل قبل و بعد فیسلیفت هستند.
دیگر تفاوتها در تیپهای وارداتی مربوط میشود به حالتهای رانندگی که حسب مدل یا 4 حالته هستند یا 5 حالته. این همان مدلی است که نمایشگاهداران با اصطلاح «5 کلید» همه ما را زخمی کردند. 5 کلید اشاره به مدلی دارد که کنار فرمان سمت چپ، 5 دکمه رادار جلو، رادار نقطه کور، رادار تغییر لاین، دوربین دید در شب و نمایشگر HUD وجود داشت.
کروز کنترل تطبیقپذیر، رادار تشخیص عابر پیاده و سیستم فنربندی هوشمند در همه نسخههای 528i وجود ندارد ولی در عوض پدال شیفتر پشت فرمان و سیستم صوتی حیرتانگیز Harman Kardon با 16 اسپیکر بهصورت استاندارد روی همه مدلها تعبیه شده است. نمایشگر استاندارد 528i سایزی 9.2 اینچی دارد، ولی در نسخههای سفارشی میتوان نمایشگر 10.2 اینچی هم سفارش داد.
کلاً تجهیزات و آپشنهای خاص این خودرو در بین مدلهای مختلف پخش است، به زحمت میتوان یک فولآپشن را پیدا کرد که همه آنها را یکجا داشته باشد. از نوربالای خودکار و ترمز اضطراری گرفته تا چراغ چرخشی و گرمکن و سردکن فرمان و صندلی. تازه کیت M که خودش دنیایی است. چرم ناپا میخواهید یا چرم مرینو؟ تریم چوب با داشبورد چرمی یا تریم سرامیکی با سقف جیر؟
بررسی مشخصات فنی ب ام و 528i F10
این خودرو به قویترین عضو خانواده پیشرانههای N20 مجهز است. این بلوک روی تمام مدلهای ب ام و که پسوند 28 دارند نصب شده. از Z4 sDrive28i و X3 xDrive28i گرفته تا 428i و حتی 328i GT.
پیشرانه 2 لیتری توربوشارژی که در کمال فروتنی میتواند 241 اسببخار قدرت و 350 نیوتنمتر گشتاور تولید کند. اتصال این خروجی به جعبهدنده فوقالعاده 8 سرعته اتوماتیک و سپس چفت شدن به چرخهای متحرک عقب باعث شده است تا شتاب صفر تا صد آن تقریباً 6 ثانیه شود.
ب ام و امروز ما با طول، عرض و ارتفاع 4899، 1860 و 1464 میلیمتر وزنی فقط 1.6 تنی دارد که هنر مهندسی آلمانی را به رخ تمام دنیا میکشد. مصرف این خودرو به صورت میانگین 6.5 لیتر در هر 100 کیلومتر است؛ یعنی از رانا هم کمتر.
راند نهایی با ب ام و 528i F10
ما کلاً هروقت که یک ب ام و را تست کردیم یا ملاقاتی با آن داشتیم، از خود بیخود شدیم. خدا را شکر یکی دو تا هم نبوده. از 325 E46 رؤیایی و 650 گرنکوپه کمیاب گرفته تا 730Li اشرافزاده و 328i GT مشکلپسندان. از X3 و X4 حریفکُش گرفته تا X5 و X7 نفسکِش. از 530 G30 و 428i کروک دَدی پولدارها گرفته تا آن i8 فضایی.
بعضیها را میدانی تست کردیم و با بعضیها فقط یک دور زدیم. چرا دروغ با بعضیهایشان فقط اجازه عکس گرفتن داشتیم؛ اما واقعاً دنیایی که درون 528i تجربه کردیم متفاوت و منحصربهفرد بود. الزاماً قویترین و پرآپشنترین ب ام و نبود که میزبانش بودیم. ولی حقیقتاً «خوبترین» باوارایی بود که در بخش تست و بررسی خودرو سراغش رفته بودیم.
عکاس: عرفان اسلامپناه
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما