شاید خودروهای ایتالیایی مهندسی بینقص ژرمنها را نداشته باشند، از نظر دوام به ژاپنیها نرسند و نتوانند مثل آمریکاییها خودرویی قلچماق تولید کنند، اما هر جا صحبت از شور و حال و عشق میان انسان و خودرو به میان آید هیچ برندی جای سوپراسپرتهای ایتالیایی را نخواهد گرفت. در واقع چیزی که محصولات این کشور را از رقبا جدا میکند، روحی است که در کالبد آنها دمیده شده. البته مشکل اینجاست که خودروهای اسپرت ایتالیایی، به دلیل پیچیدگی فرایند تولید و تیراژ پایین عرضه، معمولاً قیمتهای بالاتری نسبت به رقبا دارند و این قضیه حتی در مورد خودروهای اسپرت کوچک و سبکوزنی مثل میهمان امروز ما نیز صدق میکند. حال تصور کنید این خودروهای گرانقیمتی که حتی در خود ایتالیا هم از دسترس عموم مردم خارج هستند در شرایط خاص کشور ما چه وضعیتی خواهند داشت! طبیعتاً با توجه به قوانین گمرک، تحریمها و کاهش ارزش ریال، حتی دیدن این سوپراستارها در خیابانهای ما به مقداری شانس نیاز دارد چه برسد به اینکه بخواهیم با آنها همراه شده و از نزدیک با ویژگیهایشان آشنا شویم؛ اما به لطف دو نفر از مالکین خوش ذوق، امروز این مهم اتفاق افتاد و گروه بررسی «باما» موفق شد نه یک عدد بلکه دو دستگاه از معدود آلفارومئوهای 4C وارد شده به کشور را مورد تست و بررسی قرار دهد. محصولی که با طراحی کمنظیر و ویژگیهای منحصربهفرد خود توانست یک بار دیگر نام آلفارومئو را بر سر زبانها بیندازد و به همه ثابت کند که پس از گذشت یک صده، آلفا همچنان به معیارها و اصالت اصلی خود پایبند است. آنچه در ادامه خواهید خواند چکیدهای از آزمایش و بررسی این خودروی منحصربهفرد است.
بررسی طراحی ظاهری آلفارومئو 4C
درست است که در این سطح قیمتی ماشین بد قیافه نداریم و همه محصولات این رنج، در نوع خودشان جذاب هستند؛ اما 4C حتی در میان این زیبارویان هم مثل گوهری ناب میدرخشد و با طراحی شورانگیز ایتالیایی، چشمان هر بینندهای را نوازش میدهد. گویا طراحان آلفارومئو به جای صنعتگری، کیمیاگری کردهاند زیرا علم طراحی صنعتی به خودی خود قادر نیست از آهن و فیبر کربن و کامپوزیت، همچین تندیس زیبایی خلق نماید. یکی از نکات جالب طراحی 4C، در ترکیب هوشمندانه پارادوکسها نهفته شده. مثلاً اینجا هنر با صنعت، ظرافت با خشونت و سنت با مدرنیته در هم آمیخته شدهاند و این تلفیق هنرمندانه به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است.
در قسمت جلو، تمامی خطوط توجهات را به سمت جلوپنجره اصیل آلفارومئو جلب میکنند و گویا 4C میخواهد با این کار گذشته پر افتخار سازندهاش را به رخ بکشد. اما در کنار این جلوپنجره سنتی، سپر و چراغهای مدرن به ما یادآوری میکنند که با یک خودروی مد روز طرف هستیم. هواکشهای اطراف سپر و قوس شیشه جلو هم جدا از بحثهای کاربردی و آیرودینامیکی توانستهاند ظاهر خودرو را مسابقهایتر از قبل نشان بدهند.
در نمای جانبی هم همه چیز رنگ و بوی هیجان و خلاقیت دارد. از خطوط جذاب کناری و حالت خاص ستون انتهایی گرفته تا فرم پیچیده و عضلانی گلگیر عقب، همه و همه با دقت و ظرافتی مثالزدنی سر جای خود قرار گرفتهاند تا پیکر این کوچولوی زیبا، بدون نقص از کار درآید. هواکشهای نسبتاً بزرگ روی گلگیر عقب هم ضمن القاء حس سرعت و هیجان، به ما اعلام میکنند که با یک خودروی اسپرت موتور وسط سر و کار داریم.
اما نکته تحسینبرانگیز اینجاست که این خطوط جذاب صرفاً جنبه زیبایی ندارند، بلکه همزمان با هدایت صحیح جریان هوا به کاهش ضریب درگ و خنککاری بهتر پیشرانه و ترمزها نیز یاری میرسانند.
راستی از رینگهای بزرگ و خوشاستایل 4C هم غافل نشویم. البته ممکن است اندازه این رینگهای دو سایز که در جلو 18 و عقب 19 اینچی هستند زیر یک سدان بزرگ، عادی به نظر برسند اما ارتفاع کم و ابعاد کوچک بدنه و گلگیرهای کوتاه 4C باعث شدهاند که چرخها حتی بزرگتر از آنچه که هستند دیده شوند و حالتی فانتزی به نیمرخ ماشین ببخشند. شاید یکی دیگر از رازهای زیبایی 4C همین نسبتهای غیر معمول و ساختارشکنانه باشد.
اما نگاهی هم به قسمت عقب بیندازیم. جایی که دیگر نمیشود شباهتهای میان 4C و جد بزرگش Tipo 33 را نادیده گرفت زیرا در این زاویه چراغهای گرد و شکل و شمایل صندوق و سپرها همه چیز را آشکار میکنند. البته 4C در این بخش به نوادگان انزو فراری هم شباهت دارد؛ هرچند با توجه به اینکه در حال حاضر آلفارومئو و فراری هر دو زیر مجموعه فیات هستند، این شباهتهای ژنتیکی تا حدودی طبیعی به نظر میرسد. حتی شاید برایتان جالب باشد که بدانید این محصول، در خط تولید دیگر زیرمجوعه فیات یعنی مازراتی تولید میشود و گویا پدرخوانده از همه اعضای خانواده برای بهتر شدن فرزندش یاری گرفته است.
بررسی کابین آلفارومئو 4C
با دیدن ظاهر فریبنده آلفارومئو 4C برای داخلش هم رویاپردازی کرده بودیم اما متاسفانه با ورود به داخل کابین، تمامی رویاهایمان نقش بر آب شدند. حتماً میدانید آلفارومئو قصد داشته این محصول را مشابه خودروهای مسابقه سبک وزن طراحی کند و حالا با دیدن طراحی داخلی متوجه میشویم که بیشترین آسیب این پروسه سبکسازی متوجه کابین شده است. در حقیقت با نشستن داخل این محصول هیچ نشانهای از یک خودروی میلیاردی دیده نمیشود و 4C مشابه خودروهای مسابقه، از نظر امکانات رفاهی و تزئینات در فقر مطلق به سر میبرد. البته اگر کیفیت کابین مناسب بود میتوانستیم با این سادگی مفرط کنار بیاییم اما متاسفانه در این خصوص هم خبر خوبی برای طرفداران آلفارومئو نداریم.
اصلاً بیایید فرض کنیم که کیفیت پایین متریال داخلی و نبود نمایشگر و محفظه داشبورد و... همگی در راستای کاهش وزن بودهاند؛ قبول! اینکه طراحی کلی داشبورد هم به دلیل یکپارچه بودن «مشابه خودروهای مسابقه» محدودیتهایی داشته را قبول داریم! اما چه توجیهی برای طراحی کسالتآور دریچههای تهویه یا کلیدهای ایرکاندیشن وجود دارد؟! یعنی در کشوری که مهد طراحی خودرو است، ساخت کنسول و ادواتی زیباتر ممکن نبود؟!
از نظر جاداری هم 4C شرایط چندان مناسبی در برابر رقبا ندارد. البته قرار نیست این خودرو با یک سدان خانوادگی مقایسه شود اما حتی در همین سگمنت هم رقبای جادارتر و راحتتر از این محصول وجود دارند که در هنگام سواری عادی و غیر مسابقهای حس بهتری به راننده و سرنشین کناری ارزانی دارند. ضمناً اگر قصد دارید با این خودرو به مسافرت بروید بهتر است که حتی لباسهای راحتی خود را هم در مقصد خریداری کنید چون درون 4C جای چندانی برای قرار دادن وسایل جانبی در نظر گرفته نشده و صندوق عقب هم نهایتاً توان حمل یک چمدان کوچک را خواهد داشت.
اما خیلی هم ناامید نشوید؛ بالاخره داخل 4C هم جذابیتهای خاصی وجود دارند که به خصوص برای دیوانگان سرعت لذتبخش است. مثلاًبه دست گرفتن فرمان D-CUT و پشت آمپر دیجیتالی آلفارومئو، حتی قبل از فشردن پدال گاز هم آدرنالین در خون انسان ترشح میکند و این موارد در کنار صندلیهای اسپرت و کنسول متمایل به سمت راننده، حس بودن درون یک خودروی مسابقهای تمامعیار را به راننده ارزانی میدارند. حتی نکات به ظاهر منفی، مثل ارتفاع کم داشبورد به دلیل دید بهتر و مکانیکی بودن ترمز دستی جهت دریفت هم میتوانند برای یک رانندگی هیجانانگیز کاربردی باشند. ضمناً طبق ادعای آلفارومئو، سادگی برخی از قسمتها با هدف دسترسی و ارگونومی بهتر صورت گرفته تا راننده بتواند تمام تمرکزش را بر روی رانندگی بگذارد.
اما به هر حال تمامی این تعاریف و توجیهات ما هم نمیتوانند کوتاهی طراحان در این بخش را کتمان کنند زیرا در بازار جهانی در این رنج قیمتی خودروهای زیادی وجود دارند که همین حس هیجان و مسابقه را در کنار زیبایی، کیفیت و فضای بهتر به سرنشینان عرضه میکنند. شاید تنها دلخوشی ما این باشد که کابین 4C حداقل از رقیبش لوتوس الیز اندکی بهتر طراحی شده است.
امکانات آلفارومئو 4C
همانطور که در بخش قبلی اشاره کردیم، 4C نسبت به سطح قیمتی خود از امکانات بسیار محدودی بهره میبرد. البته تصور نکنید که انتظار ما زیادی بالا بوده و از نبود رادار و سامانه اتوپارک شکایت داریم، خیر! اوضاع خیلی وخیمتر از این حرفهاست. اینجا حتی از کیسه هوای جانبی و تهویه مطبوع اتوماتیک هم خبری نیست و برای دید ضعیف پشت سر هم حسگرهای ساده، به دوربین دنده عقب ترجیح داده شدهاند. در حقیقت باید امکانات رفاهی این زیباروی میلیاردی را با خودروهای اقتصادی آن هم از نوع کمآپشنش مقایسه کنیم! خودرویی در حد و اندازه رنو ساندرو !
البته قبول دارم که امکاناتی مثل صندلیهای برقی خودرو را سنگین میکنند اما نبود آپشنهایی در سطح کیلس، آن هم به دلیل سبکسازی، بیشتر به یک بهانه شباهت دارد.
اما هر چقدر از کمبود امکانات رفاهی ناامید شدیم در عوض باید اعتراف کنیم که آلفارومئو، برای عاشقان سرعت و شتاب چیزی کم نگذاشته و هر آنچه که برای تند راندن لازم است را در اختیار راننده قرار میدهد. از جمله این امکانات میتوان به سیستم ترمز ضد قفل (ABS) به همراه توزیع الکترونیکی نیروی ترمز (EBD)، سیستم افزایش قدرت ترمز در مواقع اضطراری (HBA)، سیستم واکنش سریع ترمز (RAB) که در حالتهای رانندگی DYNAMIC و RACE در دسترس است، سیستم کنترل لغزش (ASR)، کنترل الکترونیکی دینامیک اتومبیل (VDC)، تثبیت ایستایی در سراشیبی (Hill-Holder)، امکان انتخاب انواع حالتهای رانندگی شامل معمولی، شرایط خاص آب و هوایی، دینامیک و مسابقهای، شیفترهای تعویض دنده در پشت فرمان، کنترل فشار باد تایرها (TPM)، جعبهدنده 6 سرعته اتوماتیک دو کلاچه خشک، سیستم تعلیق تمام مستقل جلو از نوع جناقی و عقب مکفرسون و مواردی از این دست اشاره نمود که همگی برای یک رانندگی سریع و هیجانانگیز کارایی خواهند داشت.
بررسی پیشرانه و سیستم انتقال قدرت آلفارومئو 4C
اگر با دیدن هواکشهای کنار بدنه و شتاب 4.5 ثانیهای 4C، خودتان را برای یک پیشرانه 6 سیلندر حجیم آماده کردهاید باید به شما بگویم که واقعیت با چیزی که در ذهن شما وجود دارد خیلی متفاوت است. اینجا یک پیشرانه کوچک 1.8 لیتری داریم که در نگاه اول کاملاً بیادعا به نظر میرسد. اما آلفارومئو به کمک انواع و اقسام تکنولوژیهای روز از قبیل توربوشارژر نسل جدید توئیناسکرول، سیستم تزریق مستقیم سوخت، تایمینگ متغیر سوپاپ دوال (CVVT) و ... توانسته از همین پیشرانه کوچک 240 اسببخار قدرت و 350 نیوتنمتر گشتاور استخراج کند که نسبت به حجم پیشرانه فوقالعاده است؛ اما سوال اینجاست که اگر این قدرت برای رسیدن به شتاب 4.5 ثانیهای کافی بوده پس چطور خودروهای قویتری مثل تویوتا آریون همچین عملکردی ارائه نمیدهند؟!
داستان اینجاست که اعداد حداکثر اسببخار و گشتاور، تنها بخشی از تواناییهای واقعی خودرو را به ما بازگو میکنند؛ در حالیکه عوامل بسیار زیادی مثل وزن، جعبهدنده، ضریب درگ، سایز چرخ و.. هم در این قضیه دخیل هستند. مثلاً همین 4C امروز ما کمتر از 900 کیلوگرم وزن دارد. این یعنی هر اسببخار از این خودرو فقط 3.7 کیلوگرم بار بر دوش میکشد در حالیکه هر کدام از اسبهای تویوتا آریون باید وزنهای 5.7 کیلوگرمی را حمل کنند. تازه این فقط یک بخش از قضیه است؛ 4C به لطف استفاده از پرخوران توربو، حداکثر گشتاور را نه فقط در یک نقطه، بلکه به صورت خطی از دور 2100 تا نزدیکیهای 4000 دور دردقیقه در اوج نگاه میدارد و حتی بعد از آن هم میزان افت گشتاور چندان شدید نیست. حالا تمامی اینها را بگذارید کنار یک سیستم انتقال قدرت 6 سرعته دو کلاچه خشک، که نیرو را با کمترین اتلاف ممکن به چرخهای عقب میرساند، نتیجهاش همین هیولای کوچکی میشود که مشاهده میکنید!
راستی حالا که حرف سبک بودن 4C به میان آمد بد نیست اشاره کنیم که وزن اندک این ماشین فقط به خاطر ابعاد کوچک و حذف آپشنها نبوده بلکه قضیه خیلی پیچیدهتر از این صحبتهاست. مثلاً شاسی و فریم کلی 4C از جنس فیبرکربن و آلومینیوم ساخته شده که ضمن استحکام بالا، خیلی هم سبک هستند؛ حتی بلوک سیلندر و برخی از قسمتهای پیشرانه هم آلومینیومی است. در ساختار بدنه هم از کامپوزیت تراکم پایین استفاده شده که 20 درصد از فولاد سبکتر است.
این را هم در نظر داشته باشید که هزینه تولید خودرویی با این متریال، خیلی بالاتر از محصولات عادی است.
تجربه رانندگی با آلفارومئو 4C
حال وقت آن رسیده که پشت فرمان بنشینیم تا ببینیم این همه ادعای آلفارومئو در خصوص شتاب و لذت تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است. اول اینکه به دلیل ارتفاع کم و درهای کوتاه، به سختی وارد خودرو میشویم. فضای داخلی هم محدود است. همانطور که در قسمتهای قبلی اشاره شد اینجا کیفیت نه چندان مناسب داشبورد و کمبود آپشنهای رفاهی کمی توی ذوق میزنند؛ اما پیشفرض آلفا این بوده که خریداران این خودرو به چیزی جز لذت بردن از رانندگی فکر نمیکنند! پس با این تفکر کمبودهای 4C را به دست فراموشی میسپاریم و هیولای کوچک 1.8 لیتری را با چرخاندن سویچ بیدار میکنیم. پیشرانه با غرشی کوتاه اما پرجذبه از خواب بر میخیزد. واکنش پدال گاز تا حدودی وحشیانه است و خودرو حتی در حالت رانندگی عادی هم تمایل شدیدی به حمله کردن دارد! اما فعلاً قصد داریم آرامشمان را حفظ کنیم و روی سایر قسمتها تمرکز کنیم.
متاسفانه باید بگویم که کیفیت سواری 4C به هیچ عنوان مناسب نیست. در حقیقت عوامل زیادی مثل تعلیق خشک، فاق کوتاه تایرها و وزن سبک اتومبیل باعث شدهاند که ضربات وارده به چرخها به سرنشینان منتقل شوند. صندلیهای اسپرت آلفارومئو هم با اینکه به خوبی بدن را در بر گرفتهاند اما به هیچ عنوان راحت نیستند. ولی مشکل بزرگ بعدی ارتفاع بسیار کم خودرو است که در عبور از دستاندازها و اختلاف سطحها راننده را دچار چالش میکند.
یکی دیگر از نکات عجیب و منفی 4C فرمان سفت و سختش است که بدون استفاده از هیچ نیروی کمکی برقی یا هیدرولیکی، نیروی شدیدی از بازوان تنبل بشر امروزی طلب میکند. این قضیه در ترافیک شهری بسیار آزاردهنده است. اما همانطور که بارها گفتیم این خودرو برای رانندگی در ترافیک ساخته نشده است. در واقع ساختار مکانیکی فرمان 4C علیرغم عملکرد اعصاب خوردکن در ترافیک، برای سرعتهای بالاتر ایدهآل است و با ارتباط بینظیری که میان راننده و وضعیت چرخها برقرار میکند، حس تسلط و لذت مثالزدنی را به راننده ارزانی میدارد.
این احساس ناب و مکانیکی در خصوص فرمانپذیری هم وجود دارد. در حقیقت مهندسی عالی شاسی، رینگ و تایرهای حرفهای و سیستم تعلیق چند اتصالی دست به دست هم دادهاند تا 4C بدون کوچکترین حرکت عرضی یا گهوارهای از پس پیچها برآید. ضمناً به لطف ارتفاع کم و محل نصب پیشرانه مرکز ثقل هم بسیار پایین است و در نتیجه واژگون کردن 4C، همچون خودروهای کارتینگ تقریباً غیر ممکن به نظر میرسد!
البته با توجه به گشتاور بالا، وزن سبک و تکدیفرانسیل بودن خودرو، تمایل به بیشفرمانی و در رفتن انتهای خودرو وجود دارد که خوشبختانه این قضیه هم به لطف سیستمهای الکترونیکی تا حدود زیادی مرتفع میشود.
ترمزهای برمبو آلفارومئو نیز مطابق انتظار عملکردی دقیق و قدرتمند دارند و از همه مهمتر اینکه پس از ترمزگیریهای مداوم همچنان کیفیت و کارایی اولیه خود را حفظ مینمایند؛ البته اینجا دو نکته منفی نیز دیده شد. اولی اینکه کورس کم پدال ترمز، با اینکه برای پیست ایدهآل است اما در رانندگی شهری کمی دردسرساز میشود و دوم اینکه به دلیل وزن بسیار کم خودرو، در ترمزگیریهای شدید گاهی حس سبکی به انسان دست میدهد که البته این قضیه در مقایسه با سوپراسپرتهای سنگین وزن مطرح میشود.
بالاخره به یک مسیر مناسب رسیدیم و حالا میتوانیم پدال گاز را تا انتها بفشاریم. قبل از هر چیز باید بگویم که جعبهدنده دو کلاچه آلفارومئو در حالت رانندگی طبیعی و All Weather واکنشهای چندان عالی در سطح یک خودروی اسپرت را ارائه نمیکند و حتی با تاخیرهای گاهوبیگاه تا حدودی روی اعصاب راه میرود؛ اما در حالت Dynamic و Race این مشکل برطرف میشود و حالا میتوان از تمامی 240 اسبی که افسارشان در دستمان است لذت ببریم. در این شرایط کوچکترین اشاره به پدال گاز کافی است که خودرو به جلو و سرنشینان به عقب پرتاب شوند. 4C به شکل وحشتناک و در عین حال لذتبخشی سریع است و حتی در سرعتهای بالاتر هم شتاب ثانویه فوقالعادهای ارائه میدهد. البته شما درون 4C آرامش محصولات اسپرت آلمانی را تجربه نخواهید کرد بلکه با یک حس ترس دیوانهوار روبهرو میشوید که صد البته لذتبخش هم هست! این حس ترس دوست داشتنی از عوامل مختلفی مثل لرزش و صدای پیشرانه و ابعاد کوچک بدنه ناشی شده که حس خالصی از یک رانندگی تمام عیار را عرضه میکند و در نتیجه شتابگیری با این هیولای کوچک از امثال بامو i8 خیلی لذتبخشتر است.
مشکلات نگهداری آلفارومئو 4C
اگر آنقدر پول اضافه داشته باشید که حاضر شوید بیش از 1 میلیارد تومان برای یک خودروی مدل 2015 هزینه کنید تازه دردسرهایتان آغاز میشود! به طور کلی خودروهای توربو نسبت به انواع تنفس طبیعی مراقبتهای بیشتری را لازم دارند؛ چه برسد به اینکه با یک پیشرانه مدرن با سیستم تزریق مستقیم سوخت و فشار بوست توربو بسیار بالا (28.1 PSI) روبهرو باشیم. حال بماند که استهلاک جعبهدندههای دو کلاچه خشک هم بالاتر از انواع سادهتر است. خوب تمامی اینها در کنار کمبود (بهتر است بگوییم نبود!) و قیمت بالای لوازم یدکی و گستردگی کم شبکه خدماتی این خودرو، مالکین 4C را با محدودیتهای زیادی مواجه میکند؛ در حقیقت لذت بردن از تواناییهای 4C حتی برای افراد متمول هم با استرس همراه خواهد بود!
راند نهایی با آلفارومئو 4C
همانطور که در طول مقاله مشاهده کردید 4C خودروی منحصربهفردی است؛ پس طرفدارانش هم افراد خاصی هستند. در واقع اکثر مشتریان در این رنج قیمتی ترجیح میدهند خودروی کاملتری را خریداری کنند که هم جادارتر باشد، هم سواری بهتری داشته باشد و هم آپشنهای بیشتری ارائه دهد. تازه اکثر خودروهای این سطح از نظر کیفیت متریال داخلی و دسترسی به خدمات هم در کشورمان وضعیت بهتری دارند. مثلاً مرسدسبنز CLA45 در عین حال که تواناییهای حرکتی مشابهی با 4C ارائه میکند در سایر فاکتورها مثل آپشن، فضای کابین و صندوق، کیفیت متریال، کیفیت سواری و حتی دسترسی به خدمات و قطعات با فاصله زیادی برتر از میهمان ایتالیایی ماست و همه جوره انتخاب عاقلانهتری به نظر میرسد. پس کاملاً طبیعی است که اکثریت افراد ضمن تحسین جذابیتهای 4C از خریدنش انصراف دهند.
این وضعیت در بازار جهانی هم گریبانگیر 4C شده است. به شکلی که فروش ناموفق مدل رودستر در بازار آمریکا باعث توقف عرضه این مدل در آمریکای شمالی شده و در بازارهای اروپایی نیز آمار فروش 4C از پیشبینیها کمتر بوده است.
جدول کامل مشخصات فنی و آپشنهای آلفارومئو 4C
اما در بازار ایران شرایط کاملاً متفاوت است و 4C میتواند به عنوان نزدیکترین خودرو به یک فراری اصیل ایفای نقش کند. هرچند در حقیقت 4C مثل یک ستاره سینما است که همه دوستش دارند اما در عمل کمتر کسی توان یا حتی حوصله تحمل ناز و اطوارش را به عنوان شریک زندگی خواهد داشت. اما برگ برنده این ایتالیایی جذاب در جادویی است که درونش قرار گرفته. طراحی رویایی، حس ناب یک رانندگی هیجانی و از همه مهمتر ارتباط عجیبی که این خودرو با راننده خود برقرار میکند باعث میشوند که انسان به شکل دیوانهواری عاشقش شود و عقل و منطق را کنار گذاشته و با قلب تصمیمگیری کند.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : امین امیریفر
منبع : باما