شاید قبول کردنش سخت باشد ولی باید اعتراف کرد ما تا حالا یک هاچ بک درست و حسابی در بازار نداشتهایم. پراید نسیم و بعدش هم سایپا 111 که خُب داستانشان مشخص است. تیبا 2 هم که هیچ، بگذریم. پژو 206 و برادر تازه به دوران رسیدهاش 207 هم دیگر خانهزاد هستند. اوپل کورسا چه آن مدل دهه 90 میلادی و چه اینیکی که چند سال پیش آمد، مهمان یکی دو روزه بودند و رفتند. آلفارومئو میتو و جولیتا که بیشتر به درد موزه میخوردند تا پارکینگ. مزدا 3 هاچ بک هم که زیر سایه برادر صندوقدارش به کلی محو شد. مزدا 2 هم که قرون وسطی پای به ایران گذاشت. نسل جدید مینیها را هم باید بیشتر نمادی از اشرافیگری قلمداد کرد. هیوندای i10 و i20 هم آنقدر مصرفگرا و بازاری بودند که جایی برای دفاع ندارند. میتسوبیشی میراژ هم فقط آمد تا جنس واردکنندهاش جور باشد. دیاس 3 را هم که معلوم نیست چه کسی میخرد. کیا پیکانتو را هم بگذارید در لیست اسباببازیهای فانتزی. تویوتا یاریس هم بیشتر به درد سلبریتیها میخورد. موافقید درباره چینیهایی مثل برلیانس، سابرینا، امجی 3 و امویام 315 و 110 حرف نزنیم؟ یادتان نرفته که داریم هاچبکهای درست و حسابی را لیست میکنیم.
”در اینکه گلف GTI تاریخ خودروهای هاچ بک در بازار ایران را به دو دوره قبل و بعد خودش تقسیم میکند، شکی نیست. اما آیا با برچسب قیمت 850 میلیون تومانی ارزش خرید دارد؟“منظور از هاچ بک درست و حسابی، هاچ بکی است که جوانگرا، پایدار و چابک باشد. هر سدانی که صندوقش را ببرند که هاچبک نمیشود. بعد از سالها آمدیم تازه با نسل جدید فولکس واگن گلف GTI رابطه برقرار کنیم که صاعقه زد و از بیخ و بن نابودش کرد.
بررسی طراحی فولکس واگن گلف GTI
میدانید که ما اصولاً شیفته نام و نشان نمیشویم؛ یعنی چون حالا این فولکس واگن است و گلف است و آلمانی است برای ما فرقی ندارد. مهم این است که گلف GTI بلد است چطور با خارجیها صحبت کند. اینکه سر سفرهاش آلمانها مینشینند که تعجبی ندارد. ولی اینکه با بلژیکیها، بوسنیاییها، مکزیکیها، آفریقاییها، استرالیاییها، اتریشیها، برزیلیها و حتی چینیها همکلام میشود، تعجب دارد. خلاصه که اصغر فرهادی است برای خودش. بلد است چطور با غیر همزبانش رابطه برقرار کند. این هنر گلف است؛ در واقع تنها هنرش. وگرنه این خودرو از نظر فنی چیزی بالاتر از پاسات ارائه نمیدهد.
گلف GTI، برد پیت است؛ یعنی خودش جذابیت دارد پس نیازی به اضافه کاری نیست. برد پیت خودش چشمان آبی دارد پس لنز نمیزند. گلف هم نیازی به بازیهای عجیب و غریب با چراغ و جلو پنجره ندارد. برد پیت بوتاکس و ژل تزریق نمیکند. گلف هم مثل الکیخوشها سراغ گلگیر برجسته و کاپوت عضلانی نمیرود. فولکسواگن بهعنوان خالق این خودرو میدانسته چطور باید این جذابیت ذاتی را درون کالبدش تزریق کند. بالاخره داریم درباره 45 سال تجربه صحبت میکنیم.
گلف GTI یک چیزی دارد که بقیه رقبایش ندارند؛ آن هم درک مفهوم هاچ بک است. مفهومی که اغلب توسط بقیه رقبا به فرمی هجو و پوچ اجرا میشود. گلف پیرو سنت دگماتیسم نیست. حتی از مدرنتیه طوطیوار هم استفاده نمیکند. فولکس واگن بر اساس حال و روز عصر خودش این خودرو را طراحی میکند. همین است که مثلاً در نسل دو شاهد چراغهای دایرهای و خطوط تیز هستیم ولی در نسل سه ناگهان چراغهای بیضوی و زوایای نرم. گلف طی شش هفت نسل طراحی جسورانهاش را به بقیه تحمیل کرد.
دقت کردید، امروز اشاره به ریزهکاریهای گرافیکی این خودرو نداشتیم. چراکه بحث طراحی بیرونی گلف بیش از آنکه یک تحلیل کارشناسانه باشد، یک رفتارشناسی اجتماعی است. یک فرهنگشناسی است. گلف خودش را بالاتر از زمان خودش نشان میدهد و برای این کار از ابزارهای مبتذل استفاده نمیکند؛ اما داخل اتاق قضیه فرق دارد.
بالاخره این خودرو برای فولکس واگن حکم یک کالا را دارد که باید برایش مشتری جدید جور کند و مشتریانش قدیمیاش را حفظ. اینجا جایی است که گلف از آسمان به زمین میآید و از ادبیات امروزی استفاده میکند. البته هنوز هم شان خودش را نگه داشته است. ولی در کل باید اقرار کنیم که کابین گلف حس خاصی برای شما به ارمغان نمیآورد. درباره ناهماهنگی در طراحی صحبت نمیکنیم. داریم درباره چیزی صحبت میکنیم که ای کاش بهتر میبود. البته دقت کردهاید که این حال عجیب را درون بامو سری یک هم تجربه میکنیم. درون مرسدس A کلاس هم داریم. با آئودی A3 هم مزهمزه کردهایم. انگار آلمانها خیلی در این زمینه تخصص ندارند؛ اما راستش را بخواهید، این کرهایها و چینیها هستند که سلیقه ما را دستخوش تغییر دادهاند؛ یعنی گلف دارد کار درست را میکند.
امکانات و آپشنهای فولکس واگن گلف GTI
چه بلایی بود که این چینیها بر سر ما آوردند؟ حالا درباره هر خودرویی که بخواهیم صحبت کنیم، همه میگویند: «چری فلان آپشن را دارد ولی این ندارد. جک اونطوری است ولی این اونطوری نیست. هایما اون کار را میکند ولی این اون کار را نمیکند.» پس بیایید گلف را با هیچ چیز دیگر مقایسه نکنید. این خودرو یکی از مطرحترین ساختههای تمام تاریخ آلمان است و بهنوعی یک سمبل به حساب میآید.
کلاً از نظر آلمانها اسپرتگرایی به قِر و فِر نیست. شما مرسدس بنز GT R با آن عظمتش را ببین. این خودرو آسفالت را تا میکند و راه میرود؛ اما وقتی درونش مینشینید غیر از صندلی مسابقهای چیز دیگری پیدا نمیکنید که مفهوم سنتی اسپرتگرایی را داد بزند. حالا مثلاً هیوندای النترا را در نظر بگیرید. هفت رنگ عالم امکان را در پشت آمپرش جای داده که فقط بگوید جعبهدنده حالت اسپرت هم دارد. بعد چه حالت اسپرتی، دور موتور فقط 200 rpm بیشتر بالا میرود و بس.
گلف هم چنین مرامی دارد. خیلی تودار و بیادعاست. داخل کابین این کیفیت را آنطور که مدنظر آلمانهاست، میبینید. واقعاً اگر دنبال یک ژانگولر بازی هستید، گلف بدجوری توی ذوقتان میزند. متریال داخلی آنقدر سطح بالاست که انگار مدیر فولکس به مهندس این خودرو گفته صدای روشن و خاموش کردن تمام دکمههای روی کنسول باید همگی 2 دسیبل باشد.
چون آلمانی است پس استانداردهای خودش را دارد. به هرچیزی اهمیت نمیدهد و برای هرچیزی فضا فراهم نمیکند؛ یعنی ترجیح داده که یک کروز کنترل ساده روی آن بگذارد و به جای آنکه بیاید و کروز کنترل هوشمند بگذارد، آمده روی انواع فناوریهای ترمزش کار کرده است. نمیدانیم همه فولکس واگن گلفهای GTI اینطوری هستند یا اینکه فقط مدلهای موجود در بازار ایران به سیستم صوتی 8 بانده Dynaudio تجهیز شدهاند. یک برند دانمارکی که البته میشد در این زمینه بهتر کار کرد.
گلف از نظر ایمنی آخ نمیگوید. آیا 9 ایربگ برای شما بس نیست؟ وقتی درباره اسپرت بودن یک خودرو حرف میزنیم، یعنی داریم درباره خودرویی صحبت میکنیم که قرار است کسی که پشت فرمان آن قرار میگیرد فقط راننده نباشد. این فرد باید فرمانده باشد. به همین خاطر است که فولکس واگن روی فناوری آینهها و نحوه تنظیم آنها شدیداً مایه گذاشته است.
پیشرانه و قوای محرکه فولکس واگن گلف GTI
از در و دیوار تعریف و تمجید است که نثار این خودرو میشود؛ یعنی این گلفبازهای متعصب چیزی بهتر از این مدل ندیدهاند، نمیبینند و نخواهند دید. به عقیده آنها گلف GTI ژل رویال (عسل مخصوص ملکه) مهندسی ناب آلمانی است. اصولاً از دید این افراد، فولکس واگن با گلف فوق حجت را بر بقیه اسپرت بازها تمام کرده است. ولی متاسفانه اینطور نیست.
گلف GTI با تمام هنرش توانسته 230 اسببخار قدرت از پیشرانه 2 لیتری توربوشارژش بیرون بکشد. هوندا سیویک Type R با همین حجم توانسته 306 اسببخار قدرت داشته باشد. حالا میگویید سیویک اسپرت است، باشد قبول. آکورد چی؟ این سدان محافظهکار از 2 لیتر 252 اسببخار قدرت بیرون کشیده. مرسدسبنز GLC300 با پیشرانهای این چنینی 241 اسببخار، فورد فوکوس ST 252 اسببخار، شورولت کامارو 275 اسببخار و در نهایت جگوار F-Type با 296 اسببخار قدرت تولید میکنند. کسی نگفته که گلف GTI خودروی ضعیفی است. ولی این همه تقدس هم معنایی ندارد.
گلف واقعاً از نظر کارایی کمنظیر است. شتاب 6.4 ثانیهایاش میگوید که رئیس کیست. ماکسیما با تمام عظمتش صفر تا صد را در 7.1 ثانیه میرود. آزرای غولکش رکوردی بهتر از 6.5 ثانیه کسب نکرده است. میدانید، گلف GTI فرزند زمان خودش است؛ یعنی بیهوده و برای اسم و رسم سراغ چیزهای عجیب و غریب نمیرود. مثلاً در روزهایی که آمریکاییها و ژاپنیها جعبهدنده 9 سرعته خود را به رخ همدیگر میکشند، فولکس با خونسردی از همان پکیج 6 سرعته دوکلاچه خودش استفاده میکند. البته گلف به آنها نمیگوید که با همین جعبهدنده بوده که در رقابتهای رالی حال همه را گرفته و در مسابقات جیتی مجالی برای نفس کشیدن بقیه باقی نگذاشته است.
در بازار ایران اغلب این خودرو را با بامو سری یک مدل 125i مقایسه میکنند. رقابت این دو هموطن واقعاً سایهبهسایه است. گلف 6 اسببخار قویتر و 7 کیلومتر برساعت سریعتر است. در مقابل 0.3 ثانیه کندتر و مصرفش هم بالاتر است؛ اما راستش را بخواهید ما نسلی هستیم که فقط بامو را با سری 5 و 3 و 7 میشناسیم؛ یعنی هاچ بکش برایمان یکجوری است. ولی گلف طوری هاچ بک است که انگار فولکس از اول فقط بلد بوده هاچ بک بسازد.
تجربه رانندگی با فولکس واگن گلف GTI
واقعاً دلمان برای یک سرکشی درست و حسابی تنگ شده بود. از آخرین تجربه جنونآمیزمان مدتها میگذشت. یادش بخیر با جنسیس کوپه چه کارها که نکردیم. تویوتا GT86 هم گزینه خوبی بود. داریم درباره رانندگی با یک خودروی جمعوجور افسارگسیخته صحبت میکنیم، وگرنه همه بلد هستند پشت مازراتی و پورشه خودشان را شوماخر تصور کنند.
فولکس واگن گلف GTI ما را یاد دوران طلایی اسپرتهای ژاپنی میاندازد. هوندا سیویک و تویوتا سلیکا را یادتان میآید؟ خودروهایی که پیوندی عمیق بین راننده و پیشرانه ایجاد میکنند. خودروهایی با بالاترین میزان کیفیت در ساخت. خودروهایی که چندان روی طراحیاشان وسواس نداشتند. خودروهایی که آپشنهای خارقالعاده را روی آنها نمیشد پیدا کرد. این خودروها آمده بودند تا یک بار دیگر مشتریمداری را تعریف کنند. گلف همچین چیزی است. شما را به جاده میدوزد. طوری که همهچیز تحت کنترل شما باشد. اینکه هنگام بالا رفتن دور موتور بخشی از وجود شما نیز درگیر ماجرا شود، تحسینبرانگیز است. اینکه از نظر ذهنی برای پیچیدنهای تند و تیز درگیر شوید، یعنی خودروی شما کارش را کرده است. ترمز کمکی گلف GTI کمی در پیچها زیادهروی میکند و زودتر از شما میترسد. البته فرمان حساس به سرعت آن جبران مافات کرده است و خیلی خوب جلوتر از شما را پیشبینی میکند.
میدانید اصلاً قضیه چیست؟ این مدلهای V8 و V6 و توربو و تویین توربو، مثل رونالدو هستند. خُب رونالدو خوب است. همیشه خوب است. ستاره است و همیشه میدرخشد. رونالدو بودن همیشه احساس خوبی دارد. اینکه رونالدو در تیم شما باشد حس خوبی دارد. این چیز عجیبی نیست؛ اما لوکا مودریچ بودن هم خوب است؛ یعنی خاص است. مودریچ نزدیک به دنیای ماست. اما رونالدو از ما دور است. گلف مودریچ است؛ در زمانه ما و در دنیای ما زندگی میکند.
راند نهایی با فولکس واگن گلف GTI
در اینکه گلف GTI تاریخ خودروهای هاچ بک در بازار ایران را به دو دوره قبل و بعد خودش تقسیم میکند، شکی نیست. در اینکه گلف GTI از نظر کیفیت و کارایی استادانه رفتار کرده است، شکی نیست؛ اما هیچ میدانستید این خودروی واقعاً محشر 850 میلیون تومان قیمت دارد؟ والا بچه پولدارهایش هم تمایل به خرید چشم و گوش بستهای ندارند که میدانند مشتری اول و آخرش خودشان هستند. فولکس واگن گلف GTI بهترین گزینه ممکنی بود که در بدترین زمان ممکن و در بدترین جای ممکن انتخاب شد.
میگویند شانس دیدن نهنگی که به بچههای خود شیر میدهد از دیدن فولکس واگن گلف GTI در خیابانهای تهران بیشتر است. اینجا ایران است و برای ایرانیها خودرویی که کم در خیابان دیده شود، معنی خوبی ندارد. برای ما این پدیده حکم خطر را دارد؛ یعنی همیشه این سؤال پیش میآید که چرا مثلاً گلف GTI مثل سانتافه همهجا دیده نمیشود؟ مگر چه ایرادی دارد؟
جدول کامل مشخصات فنی و آپشنهای گلف GTI
فارغ از سلیقه خاص ایرانی جماعت، بخش اعظمی از این طرز فکر درست است. در بازاری که پرایدش کف کارخانه به دلیل نقص قطعه وامانده، فولکس واگن گلف آلمانی با تمام دک و پُزش هیچ اعتباری ندارد. شاید ماموتخودرو مانند بسیاری دیگر از شرکتهای واردکننده ناگهان به دیوار ممنوعیت واردات برخورد کرد ولی اساساً خرید خودرویی که هیچ تضمینی بابت خدمات پس از فروش و تامین قطعات یدکیاش وجود ندارد، نوعی ریسک است. ریسک چه عرض کنیم، نوعی قمار است. فشنگی آب این خودرو چیزی حدود 13 دلار قیمت دارد. اصلاً قیمتش هیچ، شما بگویید 13 میلیون تومان. این قطعه اصلاً در ایران پیدا نمیشود. حالا دیگر قطعات اصلی پیشرانه و بدنه و دکوراتیو که بماند. این خودرو خوب است ولی نه برای ما. این خودرو خوب است ولی باید آن را در پارکینگ خواباند و رویش چادر کشید.
*عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما