اوایل دهه 80 هستیم. پاترول نفسهای آخرش را میزند. جیپ صحرا به خط پایان رسیده است. پاژن بگیر و نگیر دارد و رونیز هم هنوز متولد نشده است. این بازار شاسیبلندهای ابتدای دهه 80 شمسی خودمان است. برزخ ترسناکی که آرام آرام میرفت تا فرش قرمز ریز پای چینیها را آماده کند. اینجا همان جایی است که ناگهان بازی عوض میشود. یک برند جدید میآید. یک کرهای. نه هیوندای و نه کیا. نامش سانگیانگ است. آنقدر غریبه و ناآشنا که خیلیها فکر میکنند چینی است.
”تیوولی تقریباً یکشبه قهرمان میدان شد؛ اما خیلیها میگویند لباس قهرمانی خیلی برازندهاش نیست.“در تبلیغات سانگیانگ یک شعار سنگین دیده میشود؛ با قلب تپنده مرسدسبنز. اولین حضورش در ایران با شاسیبلندی بود به اسم موسو. خودرویی که سبک بازی را در میانه میدان عوض کرد. گام اول خوب بود. بعد که کوراندو به تقلید از جیپ آمد، اوضاع خراب شد. بعد از آن، اولین و آخرین سدان سانگیانگ یعنی چیرمن از راه رسید و رویای بنزسواری برای خیلیها را البته با وصله و پینه تبدیل به واقعیت کرد. بعد از آن سری جدید محصولات این برند با طراحیهایی فاجعهآمیز راهی بازار شدند. اکتیون بدشکلترین خودروی بازار شد. کایرون هم به طرزی مضحکی خواسته بود خود را شبیه مرسدسبنز S کلاس کند.
تقریباً 10 سال از آمدن سانگیانگ به ایران میگذرد و این برند چون فقط شاسیبلند دارد قیمتش چندان بالا نیست، تک و توک در بازار میفروشد. حالا به اواسط دهه 90 رسیدهایم. دقیقتر بگوییم سال 94 تقریباً همزمان با سال 2015 میلادی. عرضهکننده این خودرو یک محصول کاملاً جدید را معرفی کرده است. نامش تیوولی است. خودرویی که درست در اوج پادشاهی کراساورهای چینی و دیگر رقبای هموطن از راه رسید. محصولی که همه میگفتند شانسی برای موفقیت ندارد و شکست خوردنش حتمی است. سرها از تیوولی برگردانده شد و همه رفتند سر کار خودشان. انگار جماعت میدانستند که یک جوری قرار است داستان شوم موسو تکرار شود؛ اما زمستان همان سال 94 که از راه رسید صدها دستگاه ثبتنام شد. تیوولی بیآنکه بداند و بخواهد در سایهها محبوب بود. خودرویی متفاوت با قیمتی که اصلاً به خودروهای کرهای شبیه نبود. تیوولی تقریباً یکشبه قهرمان میدان شد؛ اما خیلیها میگویند لباس قهرمانی خیلی برازندهاش نیست.
بررسی طراحی سانگیانگ تیوولی
اینکه چهره تیوولی شما را سر شوق میآورد یا اینکه با دیدنش کهیر میزنید، دیگر به خودتان ربط دارد ولی از نظر ما این خودرو به زبان متفاوتی صحبت میکند. حداقلش در دورهای که چشممان از طراحیهای اغراقشده و فضایی و سفینهای سیر شده، تیوولی با اعتماد به نفسی قابل قبول میآید و یک چیز مستقل را ارائه میدهد. متفاوت بودن تیوولی خیلی به سانگیانگ ربط ندارد. گفتیم که این خودرو در دوره صدارت ماهیندرا تولید شد و به همین دلیل شاید سانگیانگ تیوولی برای ما متفاوت باشد ولی در هند تقریباً هرچه ماهیندرا میبینید، همین شکلی است.
کشیدگی چراغها در این خودرو خوب اجرا شده است. نه زیادی ناز کرده و نه زیادی پلید شده است. گلگیرهای پُف کرده تیوولی به قد و قواره کوچکش حس و حال عضلانی میدهند. یکی از عجیبترین بخشهای طراحی آن، جلوپنجرهاش است. جایی که دیگر خبری از آن توریهای بزرگ مخصوص رادیاتور نیست. چیزی شبیه خودروهای برقی. چند دریچه باریک برای تنفس پیشرانه و والسلام.
همانطور که چشم و ابروی تیوولی بالا کشیده شده، دو طرف لب و لوچهاش هم پایین آورده شده است. به کنار مهشکنها دقت کنید. ببینید با یک ایده بسیار ساده چگونه نمایی پیچیده خلق شده است.
حالت مکعبی طراحی نه فقط باعث شده تا منش سانگیانگ تیوولی جدیتر باشد بلکه توانسته به افزایش حجم فضای داخلی آن نیز کمک کند. میدانید که برای ما بر خلاف خیلیهای دیگر، خودروهایی که روی نمای عقبیشان کار کردهاند، جایگاه ویژهای دارند. چقدر این بازی قرینه معکوس چراغهای جلو در چراغهای عقب را دوست داریم. بریدگیهای پیاپی شاید خیلی تابلو ولی به جسورتر کردن تیوولی کمک کردهاند.
داخل کابین هم منطق حکمفرمایی میکند. الگوی لوزی-لوزی تقریباً همهجا رعایت شده. راستش آن محفظه خالی سمت شاگرد خیلی ضایع است. واقعاً چرا؟ چرا باید چنین چیزی، اینطوری و اینجا باشد؟ برش اریب دو طرف صفحهنمایش و ادامه آن تا رسیدن به دسته دنده را تحسین میکنیم ولی شکل غربیلک فرمان و شلوغی پشت آمپر را نمیشود قبول کرد. پشت فرمان که هستید، زبان بصری سانگیانگ تیوولی یک چیز دیگر میشود. عقربههای مکانیکی و چندین رنگ توی ذوقزننده و فرمانی که الکی شلوغ است، نظم و آرامش هندسی این کرهای را بر هم میزند.
بررسی تجهیزات و امکانات سانگیانگ تیوولی
بعضی از این کارگردانهای تازهوارد سینما، وقتی یک فیلم افتضاح میسازند و خودشان هم میدانند که افتضاح است از یک کلیدواژه خاص استفاده میکنند. آنها میگویند با همه نداری توانستهاند فیلم «شرافتمندانهای» بسازند. حالا شما هم درباره سانگیانگ تیوولی همین را بگویید. با اینکه میدانید برای 400 میلیونی شدن دورخیز کرده ولی آپشنهای شرافتمندانهای دارد. مثلاً نگویید تیوولی اولین خودرویی در دنیاست که آپشنهایش بعد از فیسلیفت هیچ تغییری نکرده، بگویید به جایش سنسور باران دارد و به ضبطش USB هم وصل میشود.
سانگیانگ تیوولی مثل خیلی از عادیهای بازار ایران نمایشگر 7 اینچی و دوربین عقب دارد. از جمله مزیتهای واقعی آن 6 ایربگ و سیستم صوتی با 6 باند است. مثلاً چطور فقط صندلی راننده گرمکن دارد، کاش حداقل برای همین صندلی تنظیم اتوماتیک تنظیم میشد. ولی همینکه صندلیهای عقب هرطور که دوست داشته باشید، تا میشوند خبر خوبی است. سانگیانگ تیوولی سانروف دارد و این از نظر خیلیها یعنی مهر تأیید پرآپشنی.
اگر تیوولیهای مدل 2016 و 2017 از تیپهای الیت و اسپرت دارید خیلی به دلتان بد راه ندهید، اینها با تیوولی 2018 تیپ آرمور (غیر از فرمان جدید و تریم تکرنگ بدنه) تفاوت دیگری ندارند. حالا نکته جالب اینجاست که عرضهکننده این خودرو اساساً اعتقادی به اسم آرمور ندارد. از نظر آنها مدل فیسلیفت هم همان الیت است. حالا یک چیز جالبتر؛ تیوولی آرمور موجود در ایران با آرمور عرضهشده در کره زمین تا آسمان فرق میکند. در نسخه اصلی بادیکیت اسپرت، خطوط رنگی روی بدنه، تریم چرم دستدوز و نورپردازی ویژه دیده میشود. ولی خبری از این چیزها در نمونه واردشده به ایران نیست. البته برای مایی که پژو 206+ را به اسم پژو 207 میخریم، این چیزها شوخی است.
بررسی پیشرانه و مشخصات فنی سانگیانگ تیوولی
نکتهای که باعث اتحاد دشمنان مشترک سانگیانگ تیوولی میشود، همین پیشرانهاش است. پکیجی که چنگی به دل نمیزند و راهی برای دفاع باقی نمیگذارد. پیشرانه با این حجم چیزی نیست که خیلی آدم به آن بنازد. قبول دارید اسم 1.6 لیتری هم یک طوری است؟
مخالفانش میگویند جان ندارد و نمیکشد و کمی میآورد؛ اما موافقان نظر دیگری دارند. سانگیانگ تیوولی در حال حاضر یکی از بهترین پیشرانهای 1.6 لیتری تنفس طبیعی بازار را دارد. قویتر از جک S3، لیفان 620، بسترن B30، پژو 207، تندر پلاس، آریو، دانگفنگ H30 و حتی پژو 301. میدانید که علتش چیست. قدیمی و سنتی نباشد. این روزها دیگر حجم پیشرانه نشان برتری قوای محرکه یک خودرو نیست. این روزها خودرویی داریم که با یک پیشرانه 1.2 لیتری توربو به اندازه یک 3 لیتری شش سیلندر قدرت تولید میکند و 128 اسببخار قدرت تیوولی نیز چیزی تقریباً معادل یک پیشرانه استاندارد 1.8 لیتری است.
در نظر داشته باشید که حجم پیشرانه و قدرت خروجی، المانهایی هستند که با جرم خالص خودرو و دور موتور تولیدی رابطه مستقیم دارند. وزن سانگیانگ تیوولی معقول و منطقی است که باعث شده نسبت قدرت به وزن آن منطقی باشد. به همین دلیل است که این خودروی 1.3 تنی میتواند صفر تا صد را در حدود 12 ثانیه بپیماید که عدد معقولی برایش محسوب میشود. البته سرعت نهایی 175 کیلومتر برساعتی نیز چندان فاجعه نیست. خلاصه که شاید درون سینه سانگیانگ تیوولی یک قلب ماجراجو تعبیه نشده باشد ولی انصافاً قوای محرکه آن ترسو و بزدل نیست.
یکی از آیتمهایی که در مشخصات فنی سانگیانگ تیوولی دوستش داریم، سایز تایرهایش است. این کراساور سایز متوسط با طول، عرض و ارتفاع 4202، 1796 و 1600 میلیمتری مجهز به تایرهای 18 اینچی است که سایز خوبی در این کلاس به حساب میآید. دست آخر اگر احساس میکنید این خودرو نسبت به حجم موتورش تقریباً خوب راه میرود باید از جعبهدنده 6 سرعته اتوماتیک و سیستم انتقال قدرت محور جلویش تشکر کنید.
تجربه رانندگی با سانگیانگ تیوولی
وقتی پشت سانگیانگ تیوولی مینشینیم حداقل دوست داریم که حس یک خودروی کرهای را تجربه کنیم. کمِ کم میدانیم که کرهایها هرچه باشند، آبروریزی نمیکنند. تیوولی هم یک همچین چیزی است. داخلش مثل توسان و اسپرتیج باکیفیت و پرزرق و برق نیست ولی میشود آن را در حد و اندازههای چینیهای مدرن بازار قلمداد کرد.
با اینکه سانگیانگ که نشان داده فن مورد علاقه و تخصصیاش شاسیبلندسازی است، در این مدل کمی آشفته و پریشان نشان داده است. حال و هوای تیوولی نه مثل کراساورهای معمولی است و نه مثل سدانها. یک چیز مخصوص به خودش. این تئوری وقتی وارد فاز حرکتی شدیم، تبدیل به نظریه شد. کسانی که حتی آن کایرون جنونآمیز را داشتند حداقل از فنربندیاش تعریف میکردند؛ اما در این خودرو توزیع وزن در بدترین شکل ممکن و سیستم تعلیق در بدترین ساختار موجود است.
برای خودرویی در این ابعاد و اوزان، این حجم از کوبش چرخها معنا ندارد. موافقان این خودرو میگویند که سانگیانگ تیوولی مثل تمام خودروهای اسپرت، از فنربندی با ارتجاع پایین استفاده میکند تا پایداریاش بیشتر شود. نکته اینجاست که خود سانگیانگ هم در رویاهایش این خودرو را اسپرت نمیدیده است. صادقانه بگوییم شما هر دستاندازی را با این خودرو حس میکنید و چون این کرهای هنوز تصور میکند که یک آفرودساز قهار است، از ساختار ضعیفی برای مندل عقب استفاده کرده است. به همین دلیل ناهمواری جاده خیلی بیشتر توسط سرنشینان عقب حس میشود. خیلی گول این حرفها که اگر لاستیک را عوض کنید اوضاع بهتر میشود یا اگر باد تایرها را کم و زیاد کنید میشود مثل دنبه، را نخورید. سیستم تیوولی اینطوری است دیگر. باز هم جای شکرش باقی است که صندلیهای این خودرو کیفیت خوبی دارند وگرنه بیرون زدگی دیسک کمر حتمی بود.
طبیعی است که شروع به حرکتش با ناز و عشوه همراه است ولی وقتی روی دور افتاد کمی اوضاع بهتر میشود. ترمزهای سانگیانگ تیوولی فقط در سرعتهای بالا فقط نقش بیننده را دارند. شما یک چیزی را آن پایین فشار میدهید ولی عملاً در دنیای واقعی اتفاق خاصی رخ نمیدهد. از یک اشکال فنی صحبت نمیکنیم. داریم درباره یک خطای مهندسی صحبت میکنیم. طبیعتاً در یک کراساور 1.3 تنی که پیشرانه، جعبهدنده و دیفرانسیل آن جلوی خودرو قرار دارند، باید تمهید بهتری برای ترمزگیری اتخاذ شود.
خیلی سعی کردیم درباره ایرادهای این خودرو منصفانه نظر بدهیم ولی وقتی پای فرمانپذیری وسط کشیده میشود، متاسفانه باید بگوییم سانگیانگ به دهه 30 میلادی برگشته است. عملکرد فرمان در این خودرو فوقالعاده ابتدایی است. اینطور به نظر میرسد که همش دارید روی سطح لغزنده حرکت میکنید. خودرو گوش به فرمان شما نیست. میدان پیچش فرمان هم به اندازهای نیست که در پیچهای تند احساس ایمنی داشته باشیم. خدا را شکر که ارتفاع این خودرو پایین است وگرنه اینور و آنور بود که تیوولیهای چپ شده میدیدیم.
وقتی خودرویی تا این حد خود را محافظهکار و اجتماعی نشان میدهد، معنیاش این است که آمده تا در خدمت خانوادهها باشد. با این حال هندسه فضای قسمت بار این خودرو به گونهای است که نمیشود وسایل زیادی را درون آن جای داد. این چیزی نیست که یک خودروی خانوادگی به آن بنازد.
راند نهایی با سانگیانگ تیوولی
بیایید برای یک بار هم که شده، وقتی درباره یک خودرو صحبت میکنیم، آن را با هیچ چیز دیگری مقایسه نکنیم. مثلاً نگوییم که سانگیانگ تیوولی از رنوکپچر بهتر است یا پژو 2008 پوز تیوولی را به خاک میمالد و از این چیزها. سانگیانگ تیوولی خودرویی است که فقط باید آن را با خودش مقایسه کرد. پس اجازه بدهید با صراحت بگوییم که تیوولی به درد چه افرادی میخورد و برای چه افرادی مناسب نیست.
جدول کامل مشخصات فنی و آپشنهای سانگیانگ تیوولی
اگر حال و هوای شاسیبلندسواری به معنی سنتیاش را دارید، این خودرو گزینه خوبی برای شما نیست. سانگیانگ تیوولی از شاسیبلند فقط اسمش را به ارث برده است؛ اما اگر دلتان میخواهد کمی بالاتر از خودروهای دیگر در خیابان به نظر بیاید، گزینه خوبی انتخاب کردهاید. اگر برایتان کم آوردن در سربالایی و لاییکشی و در کل حرکات تند و تیز مهم است، سمت این خودرو نروید. در عوض اگر مایلید خودرویی باکیفیت و سر به زیر داشته باشید که کمتر گذرتان به تعمیرگاه بیافتد، سانگیانگ تیوولی انتخاب اصلح است.
عکاس: خشایار ربانیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما