اگر قرار باشد فقط یک خودرو برای باقی عمرتان انتخاب کنید، آن خودرو کدام است؟ یادتان باشد سوپراسپرتها به درد ایام پیریتان نمیخورند. شاسیبلندهای غولآسا هم خیلی زود خستهکننده میشوند. خودروهای برقی هم دوام خاصی ندارند. خودرانهای هوشمند هم بالاخره یک روز در آینده علیه بشریت دست به آشوب میزنند. هیبریدیها هم که حالشان بگیر نگیر دارد. چیزی که باید انتخاب کنیم، چیزی است که باید ایمن باشد. اصیل و ماندگار باشد. باکیفیت و پرقدرت باشد. ابعاد معقول و کارایی منطقی داشته باشد. حوصله سربر نباشد و هر روز برایتان تازگی داشته باشد. چیزی که باید انتخاب کنیم، چیزی است که باید دوستتان داشته باشد و شما هم دوستش داشته باشید. دوستان تبریک میگوییم. شما گزینه مدنظرتان را انتخاب کردید؛ مرسدسبنز E250!
مرسدسبنز E کلاس از کجا آمد؟
داستان E کلاس از قبل از E کلاس شروع میشود؛ یعنی از سال 1953 که شرکت اولین سدان سایز متوسط خود را به اسم Ponton با کد W120 معرفی کرد. 8 سال بعد اشتوتگارتیها مایه لوکسگرایی را بیشتر کردند و Fintail با کد W110 معرفی شد. شخصیت حقیقی و جهانی این خودرو سال 1968 با مدل W114 شکل گرفت. خودرویی که ایرانیها به آن «بنز معماری» هم میگویند. اقبال این سدان شیکپوش و باکیفیت مرسدس به قدری بود که 10 سال روی آن متمرکز شد. بعد از آن بود که W123 آمد. همان چیزی که ما به آن «بنز دانشجویی» هم میگوییم.
33 سال از عرضه پونتون گذشته بود که تازه بازی شروع شد. مرسدسبنز W124 در اواسط دهه 80 میلادی تبدیل به مدرنترین، قویترین و محبوبترین سدان لوکس دنیا شد. اتفاقی که شرکت را به فکر تولید یک خانواده جدید فرو برد؛ E کلاس. خاطرهبازی با تاریخچه مرسدسبنز خودش عالمی دارد ولی الان و اینجا جایش نیست. پس اجازه بدهید بگوییم که ماجرا چیست.
خودروی امروز ما مرسدسبنز E250 متعلق به آخرین فیسلیفت نسل چهارم این کلاس (W212) است. مدلی که سال 2012 معرفی شد ولی رونمایی رسمی آن در 2014 صورت گرفت و البته همان سال هم به ایران آمد. این محصول درست در زمانی وارد کشور شد که بامو با نسل ششم سری 5 اوج گرفته بود. تا سال 2016 یعنی آخرین ویرایش این سری شاهد رقابتی زیبا بین دو هموطن بودیم. البته همان سال نسل جدید E کلاس هم وارد ایران شد که چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
بررسی طراحی مرسدسبنز E250
این سری از مرسدسبنزهای E کلاس آخرین وارث عصر طراحیهای مستقل و درست حسابی شرکت بودند. نه مثل حالا که E شبیه C شده و C شبیه S شده. این خودرو در زمانی طراحی شد که مرسدس هنوز دست به عوامفریبی نزده بود. چیزی که میبینیم الگوی شاخص یک خودروی نیمهلوکس برای تمام تاریخ است. منطق در سرتاسر زبان بصری این خودرو حکمفرمایی میکند.
مرسدس بعد از سه دوره (نسل دو، نسل سه و نسخه استاندارد همین نسل چهار) که مصرانه روی چراغهای جدا از هم کار میکرد، سرانجام در فیسلیفت نسل آخر یعنی W212 دست از این روش برداشت و چراغهای یکتکه را وارد مدار کرد. یک ادای احترام سنگین به اولین نسل این E کلاسها. در قسمت انتهایی هم میتوان فلاشبک دوستداشتنی را مشاهده کرد. جایی که چراغهای مستطیلی کشیده یادآور همان چراغ عقبهای معروف W124 هستند.
مثل تمام مرسدسبنزهای دیگر در این خودرو نیز اثری از اضافهکاری و زیادهروی دیده نمیشود. الهه بازی با زوایا، بیآنکه هیجانزده شود و همهچیز را خطخطی جلو ببرد، از همان ابتدا آرامش خود را حفظ کرده و شیشه را در کنار سنگ نگه داشته و برجستگیهای تیز را از بغل منحنیهای نرم عبور داده است.
تا اینجا هرچه گفتیم مربوط به مرسدسبنز E250 استاندارد بود؛ اما همانطور که میبینید خودروی امروز ما حکایت دیگری دارد. ترکیب متضاد دو رنگ مشکی و سفید جلوه منحصربهفردی به آن بخشیده است. تریم مشکی از جلوپنجره و دمپرهای هوا شروع میشود، روی رکاب و فریم آینه ادامه پیدا میکند و روی دیفیوزر عقب و اگزوزهای دوبل به انتها میرسد. هرچقدر که ایده مشکی کردن عبارت AMG جالب بود، این خطوط مشکی روی بدنه را خیلی دوست نداشتیم.
در داخل کابین مرسدس شگفتی نیافریده است. قرار هم نبوده که اینطور باشد. محافظ معبد لوکسگرایی خودش بهتر از هر کسی دیگری میداند که احساس وقار و ابهت چیزی بیشتر از دکمههای نقرهای براق و چراغهای رنگی رنگی است. چیز جالبی که باید اینجا به آن اشاره کنیم، شیب مایل به جلوی تمام تجهیزات از رودریهای عقب به سمت داشبورد است. ایدهای که اشاره به حرکتی رو به جلوی آن دارد. درواقع مرسدس بدش هم نمیآمده تا در E250 علاوه بر حفظ خواص تشریفاتی، نیمنگاهی هم به جوانان داشته باشد.
تجهیزات و امکانات مرسدسبنز E250
در نظر داشته باشید مرسدسبنز E250 هم مثل بسیاری دیگر از خودروهای وارداتی، توسط شرکتهای مختلف و در تیپهای مختلف راهی بازار ایران شد. آنچه امروز بررسیاش کردیم جزء نیمهفولهای موجود در کشور است که نهایت تلاش خود را کرده تا از بهترین لوازم کیت AMG بهره ببرد.
این خودرو کروز کنترل تطبیقپذیر یا به قول بازاریها رادار دارد. چهار حالت رانندگی اکو، کامفورت و اسپرت پلاس روی همه مدلهای E250 دیده میشود. در این نسخه هم سیستم تعلیق هوشمند Direct Control وجود دارد و هم سیستم تعلیق بادی Airmatic. در برخی از مدلهای وارداتی میتوان سنسور تغییر لاین و فناوری تشخیص علایم رانندگی را هم سفارش داد. البته که در این مدل رادار جلوگیری از تصادف عقب تعبیه شده است. شاید برخیها بگویند E کلاس ما دوربین 360 درجه و سنسور تشخیص عابر پیاده هم دارند.
آپشنهای خاصی که به صورت سفارشی در این خودرو دیده شدند شامل ترمز اضطراری، نوربالا و تنظیم ارتفاع خودکار و تنظیم عملکرد فرمان است. راستش میشد سیستم صوتی بهتر از این حرفها باشد.
توقع ندارید که حضور نویگشین، نمایشگر HUD، دوربین عقب، چراغشور و اتوهلد را در چنین یک اتفاق خاص قلمداد کنیم.
مشخصات فنی مرسدسبنز E250
احتمالاً میدانید که E200 و E250 هر دو از یک پیشرانه 2 لیتری توربو استفاده میکنند. ولی نکته اینجاست که E200 با همین پکیج 184 اسببخار قدرت تولید میکند و مدل امروز 211 اسببخار. این تفاوت را بگذارید به حساب ریمپ جدید ECU و تغییراتی که روی مکانیزم توربوشارژ اعمال شده بود.
اگرچه این بهترین و قویترین پیشرانه 2 لیتری توربو دنیا نیست ولی حداقل که برای مرسدس یکی از بهترینها به شمار میرود. آنقدر که GLK250 و C250 هم با این پیشرانه عرضه میشوند. گشتاور عجیب 350 نیوتنمتری مرسدسبنز E250 وقتی خودش را به جعبهدنده 7 سرعته میرساند کاری میکند که شتاب صفر تا صد فقط 7.4 ثانیه شود. تقریباً مطمئن هستیم که با چنین خودرویی میتوان به سرعت 270 کیلومتر برساعت هم دست پیدا کرد ولی آلمانیها بر اساس یک عادت قدیمی سرعت نهایی را به صورت الکترونیکی روی 250 کیلومتر برساعت محدود میکند.
اگر این خودرو بنز نبود قطعاً باور نمیکردیم که مصرف سوخت یک سدان 200 اسببخاری حدود 6 لیتر در هر 100 کیلومتر باشد. درباره سدانی صحبت میکنیم که واقعاً بزرگ است. طول 4.8 متری و وزن 1.6 تنیاش به خوبی این گفته را تصدیق میکند.
تجربه رانندگی با مرسدسبنز E250
نیمه خالی لیوان قدرت 211 اسببخاری ولی نیمه پر آن گشتاور 350 نیوتنمتری است. گشتاورش آنقدری هست که نگذارد دیفرانسیل عقب یک ثانیه نفس راحت بکشد. توربوشارژی که مرسدس آن را ساخته باشد از همان اولش در پایینترین دور موتورهایی که برای درگیر شدن جعبهدنده نیاز است، شروع به طنازی میکند.
توقع داشتیم وزن نسبتاً بالای مرسدسبنز E250 (با توجه به کلاس طراحی) اینرسی بیموردی را در حرکات جانبی اعمال کند. البته که میکند ولی چون سیستم پایداری الکترونیکی آن نه فقط روی کاغذ بلکه در دنیای واقعی هم «هوشمند» است، نیروی غالب خنثی میشود. یادتان نرود در این میان نقش تایرهای 19 اینچی آن نیز درخشان است.
اگر احساس میکنید با این خودرو نمیتوان کارهایی مثل C کلاس کرد، حق دارید چون اصلاً E کلاس برای چنین کارهایی ساخته نشده. فاصله محوری بزرگ مرسدسبنز E250 نمیگذارد فرمان چابکی لازم را داشته باشد. خُب اگر قرار بود فاصله محوری کم شود و بلوک پیشرانه به جعبهدنده نزدیکتر، چرا اصلاً این خودرو تولید شد؟
هدف E کلاس تولید یک محصول خانوادگیِ پرتوان است. شرکت خودش آن را در میانه لوکسگرایی قلمداد میکند. چراکه قرار است پرچمدار این ماجرا S کلاس باشد.
برگردیم به جاده. جایی که قرار است حالات مختلف رانندگی را هم بررسی کنیم. وقتی خودرو را در حالت اسپرت پلاس قرار میدهید تازه نقش کیت اگزوز AMG آشکار، سیستم تعلیق به هم فشرده، ضرایب دنده به هم نزدیک و پیشرانه حریص میشود. رانندگی با این حالت آن روی پنهان این شاهزاده است. این قبول که با کت و شلوار تاکسیدو نمیشود دوید ولی وقتی پایش بیافتد، بوکس بازی هم میکند.
راند نهایی با مرسدسبنز E250
در روزهایی که قیمت خودرو در بازار شبیه فیلمهای هندی، قشنگ بزن بزن شده، از قیمت فعلی مرسدسبنز E250 نگویید و نپرسید. ولی در کل میتوان گفت که این خودرو نسبت به این رقم میلیاردیاش آنقدری که انتظار میرود، آپشن ارائه نمیدهد. با این حال سوالاتی مانند چقدر راه میرود؟ معکوس خوب میکشد؟ به درد دریفت میخورد؟ و یا در سربالایی با کولر روشن کم نمیآورد؟ اصلاً برازنده E250 نیست. نه این مدل و نه هیچ مرسدسبنز دیگری. یادتان نرفته که این خودرو قرار بوده تنها خودروی شما تا آخر عمر باشد.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما