خُب به هر حال هرکسی سلیقهای دارد. یکی دوست دارد با سیرابی، نون خامهای بخورد. یکی هم دوست دارد با مایو، کفش ورنی بپوشد. یکی میخواهد بعد از سریال دارک، ستایش 2 ببیند. یکی هم میخواهد برای گوشی اندرویدش، زنگ آیفون بگذارد. یا حتی شاید باور نکنید بعضیها هم هستند که میروند اسمارت فورفور میخرند. بالاخره سلیقه است دیگر. اینکه قبلاً گفتیم مینی کوپر و فولکسواگن بیتل خودروهای فانتزی هستند را فراموش کنید. امروز با یک فانتزیِ سمی نه، اسیدی در خدمتتان هستیم.
اسمارت فورفور از کجا آمد؟
کاش میشد تست و این چیزها را میگذاشتیم کنار و درباره ماجرای تولد Smart صحبت میکردیم. خیلی داستان عجیبی دارد. داستانی که از شرکت Swatch آغاز میشود. بله همان ساعتساز معروف سوئیسی. اوایل دهه 80 میلادی مدیرعامل سواچ به فکر ساخت یک خودرو افتاد. او معتقد بود که صنعت خودرو بخشی از مشتریان را که خواهان یک خودروی شیک شهری بودهاند را نادیده گرفته است. این ایده خیلی زود جدی شد. تا جایی که یک شرکت جدید به اسم SwatchMobile هم برایش تأسیس کردند. طراحی اولیه بر مبنای یک محصول جمع و جور 2 نفره با پیشرانه هیبریدی استارت خورد.
وقتی که پروسه طراحی و توسعه در حال انجام بود، آقای مدیرعامل پیشبینی کرد که خودروسازان بزرگ دنیا از این حرکت سواچموبایل احساس خطر میکنند و احتمالاً دست به یک واکنش مخاطرهآمیز بزنند. به همین دلیل به جای آنکه مستقیماً وارد فاز رقابت شود ترجیح داد با یک خودروساز مطرح، پروژه را پیش ببرد. این کار هم باعث میشد تا هزینههای تولید کم شود و هم اینکه از معضلات مربوط به سیستم فروش و توزیع خلاصی پیدا میکرد. مذاکره با چندین شرکت شروع شد ولی درنهایت درست در 12 تیر ماه سال 1370 خودمان اعلام شد که توافق اولیه با فولکسواگن حاصل شده است. یک سال بعد فولکس اعلام کرد که قصد دارد این همکاری مشترک را خاتمه بدهد. آن روز همه فهمیدند که پیشبینی مدیرعامل یک شرکت ساعتسازی درست از آب درآمده بود. چراکه آلمانها خودشان در حال توسعه یک خودروی کوچک به اسم Lupo برای خودشان بودند.
سواچ با احتیاطی بیشتر سراغ سایر شرکتها رفت. بگذریم که با چه واکنشهای تندی از سوی بامو، فیات، جنرال موتورز و رنو روبرو شد. ولی دستآخر در اوج تعجب ناگهان دایملر (مالک برند مرسدسبنز) به آنها چراغ سبز نشان داد. 13 اسفند سال 1372 طی یک کنفرانس مطبوعاتی خبر این همکاری به صورت رسمی منتشر شد؛ اما دایملر شرط گذاشته بود که همکاری دو طرف باید در قالب یک شرکت جدید ادامه پیدا کند. شرکتی که 49 درصد سرمایه اولیه آن از آن سواچ و مابقی 51 درصد برای خودشان بود.
اولین تلاشهای دو طرف برای ساخت یک خودرو به دو محصول مفهومی به اسم eco-sprinter و eco-speedster رسید که مسئولیت طراحیشان با بخش آمریکایی مرسدس بود. حالا آلمانیها و سوئیسیها به یک چالش جدید رسیده بودند؛ نام خودرو. سواچ اصرار داشت که اسم شرکت به نوعی روی نام خودروی جدید باشد ولی این چیزها که در کت غول بزرگی به اسم مرسدسبنز نمیرفت. درنهایت یک اسم بسیار خلاقانه برای آن انتخاب شد؛ SMART. حرف S اشاره به ابتدای سواچ، حرف M اشاره به ابتدای مرسدسبنز و ART هم که به معنی هنر بود. کل عبارت اسمارت نیز به معنی هوشمند معنی میشود.
همهچیز به طرزی عالی پیش میرفت. مرسدس باز مهندسی را به دوش میکشید و سواچ هم طراحی و خلاقیت را به عهده گرفته بود. اولین محصول این همکاری سال 1998 به اسم ForTwo (برای دو نفر) معرفی شد. خودرویی که همان ابتدا به دلیل طراحی بسیار عجیبش با واکنشهای مثبت و منفی بسیاری همراه شد.
درباره یک خودروی واقعی 2.5 متری صحبت میکنیم که ناگهان شد گزینه شماره یک فانتزیپسندهای اروپایی. نه فقط اروپا بلکه تا پایان سال 2015 میلادی 46 کشور مشتری اسمارت فورتو شدند و فروش آن از 1.7 میلیون دستگاه هم فراتر رفت. حالا آه و حسرتش ماند برای تمام آن شرکتهایی که دست رد به سینه سواچ زده بودند.
در سال 2004 فروش به دور از انتظار فورتو شرکت را به فکر ساخت یک مدل بزرگتر به اسم ForFour (برای چهار نفر) انداخت. نکته مهم درباره اسمارت فورفور، توسعه اولیه آن روی پلتفرم میتسوبیشی Colt است. اگرچه ژاپنی بعد از دو سال از این مشارکت بیرون رفتند و عملاً پروژه خوابید. دایملر و مرسدس هم چندان تمایلی برای احیای اسمارت از خود نشان نمیدادند. در نهایت با پیشقدم شدن جوینتونچور رنو و شرکای چینی، فورفور بار دیگر در سال 2014 زنده شد.
داستان ورود اسمارت به ایران هم برای خودش ماجرایی است. در بازاری که برندهای کلهگنده به سختی اجازه حضور پیدا میکنند ناگهان سال 95 در خیابانهای کشور ForTwo و ForFour دیده شدند. نکته جالب درباره این خودروها آن است که شرکت واردکننده آنها را با برند MEC Design وارد کرده است. البته در نظر داشته باشید که تغییراتی که این تیونر روی این خودروها اعمال کرده بود، بسیار محدود است.
بررسی طراحی اسمارت فورفور
نمیدانیم کلمه گوگولی به انگلیسی چه میشود ولی ترجمهاش هرچه هست، فلسفه ساخت فورفور هم از آن الهام گرفته شده است. داریم درباره یکی از فانتزیترین خودروهای معاصر صحبت میکنیم. خودرویی که قرار نبوده نقش یک اسباببازی دخترانه را بازی کند. اسمارت، چه فورتو و چه همین فورفور در فرهنگ اروپایی خودروی خیلی عجیبی به حساب نمیآید. غیر از بیتل و مینی، سیتروئن 2CV (که به اشتباه ژیان قلمداد میشود) و رنو 5 به نوعی جزء فانتزیهای دوران خودشان بودند که خیلی هم مورد تمسخر قرار نگرفتند.
اصلاً گیریم که فورفور خیلی هم نامتعارف و اجقوجق، ولی شما چطور میتوانید خودرویی با این زبان کارتونی بسازید که خیلی هم جدی باشد؟ این را فقط بگذارید به حساب هنر مرسدس. تقریباً در سرتاسر طراحی بیرونی و درونی این خودرو هیچ زاویه تند و هیچ خط صافی دیده نمیشود. از آن چراغهای برجسته گرفته تا آن جلوپنجره خندان. اسمارت ما علاوه بر اینها اساساً یک خودروی تپل به حساب میآید. حالت انحنای سپرها و سقف را دقت کنید. ببینید چطور یک موج آرامشبخش روی آنها قرار گرفته است.
همانطور که گفتیم این خودرو برای سهولت در واردات با دستکاری شرکت MEC تولید شده است. به همین دلیل است رینگهایش شبیه برخی از محصولات مرسدس از برند برابوس انتخاب شدهاند. دو رنگ بودن قسمت عقب روی ستون سوم هم آدم را به یاد امویام 110 جدید میاندازد، البته مشخصه این وسط کی کپی کرده.
این حجم خلاقیت باید به یک نحوی به پایان برسد و چه تیتراژی بهتر از آن چراغهای عقب؟ چراغهایی شبهدایرهای که با LED های چندتکه احاطه شدهاند.
داخل کابین قشنگ حس و حال دوران پیشدبستانی است. همهچیز گرد و قلمبه. از دستگیره و رودریها گرفته تا دریچههای تهویه مطبوع و حتی دکمههای روی فرمان. آن بالا، سمت چپ، روی کنسول دو گِیج دایرهای دور موتور و ساعت گنجانده شده واقعاً خارقالعاده هستند. پشت فرمان هم که یک نیمدایره بسیار بزرگ فقط کیلومتر را نشان میدهد. البته آن وسط اطلاعات سفری به صورت دیجیتالی به نمایش درمیآید.
عبارت BRABUS روی ترمز دستی و دستهدنده، ویژه بودن این محصول را نشان میدهد. یکی از جلوههای جذاب در این خودرو قسمت مربوط به کنترل تهویه مطبوع است که با استادی تمام علاوه بر لحاظ کردن مدلهای کلاسیک، عاشقانه سر جای خود نشسته است.
در یک جمعبندی کلی به نظری حیرتانگیز میرسیم. اسمارت فورفور از نظر طراحی یکی از معدود خودروهایی است که طراحی داخلی و ظاهریاش در اوج هماهنگی است.
بررسی تجهیزات و آپشنهای اسمارت فورفور
ماهیت ساخت اسمارت را که یادتان نرفته؟ یک خودروی شهری شیک. بنابراین قرار نیست با لیستی از آپشنهای خاص و خیرهکننده روبرو شویم. البته این را هم بگوییم که اسمارت فورفور نسبت به قد و قواره، پیشرانه و آپشنهایش خودروی چندان ارزانی هم نیست. ولی با این حال فلسفه ساختش اجازه نمیداده تجهیزات خاص، فانتزی بودنش را زیر سؤال ببرد.
همینکه رویش کروز کنترل، کنترل ایستایی در سربالایی، کنترل کشش و حتی کنترل پایداری میبینیم عالی است. برای خودرویی با این ابعاد واقعاً نیاز به سنسور عقب نبود ولی نه فقط چنین چیزی رویش نصب شده بلکه سنسور باران و فشار باد تایر هم داریم. واقعاً باورمان نمیشد که در این محصول رادار تغییر لاین هم وجود داشته باشد. حالا اسم نمیبریم ولی خیلی از نامداران بازار هستند که تا همینجای کار هم چنین آپشنهایی ندارند.
تعبیه شدن سیستمهای توزیع نیروی ترمز و ترمز کمکی بیشتر از آنکه جالب باشند، ترسناک هستند. مگر قرار با این خودرو چه کار کنیم؟
12 اسپیکر با قدرت 320 وات آن هم از برند JBL در کنار یک آمپلیفایر برای فضای کوچک اتاق این اسمارت تحسینبرانگیز است. این چیزی نیست که بتوانید روی یک خودروی کوچک شهری پیدا کنید.
این را هم بگوییم و تمام که اسمارت فورفور به صورت استاندارد 5 ایربگ دارد. دیگر خودتان حساب کنید کدام خودروها 2 ایربگ دارند.
بررسی مشخصات فنی اسمارت فورفور
یک قلب 5.7 لیتری 8 سیلندر دو توربو. چی شد؟ تعجب کردید؟ چرا یک موتور V8 روی این خودرو باید عجیب باشد، ولی یک بلوک 3 سیلندر یک لیتری عجیب نیست؟ بیرون کشیدن 71 اسببخار قدرت و 91 نیوتنمتر گشتاور از قلب کوچک آن عجیب نیست؟ اینکه اسمارت فورفور RWD است چطور، عجیب نیست؟ حالا شما به شتاب صفر تا صد 17 ثانیهایاش گیر ندهید. به سرعت نهایی 150 کیلومتر برساعتیاش هم کاری نداشته باشید. این خودرو نه برای مسابقه است نه برای کلکل. همینکه درونش بنشینید و کلاً 28 لیتر بنزین بزنید و صدی 4 لیتر مصرف کنید، ایولا دارد.
اسمارت فورفور ابداً خودروی کوتاه قدی نیست. ارتفاعش از 1.5 متر هم بیشتر است. تازه رینگهای 15 اینچی هم برایش در نظر گرفته شده.
تجربه رانندگی با اسمارت فورفور
نه پشت فرمان شورولت کامارو کانورتیبل، نه پشت فرمان مرسدسبنز X کلاس، نه پشت فرمان شورولت تاهو، نه هامر H2 و نه حتی بامو i8 هیچکدام به اندازه اسمارت فورفور در خیابان جلب توجه نکردیم. وقتی در شهر حرکت میکنیم جنبندهای نیست که به شما خیرهخیره نگاه نکند. همه به شما نگاه میکنند و شما خودتان به داخل کابین. کابینش از آنچه به نظر میرسد واقعاً بزرگتر است. مخصوصاً ارتفاع سقفش که چیزی مثل شاسیبلندها شده است.
اصلاً انگار نمیشود پشت فرمانش جدی نشست. همیشه یک خنده ناخودآگاه دارید. اگر جوان هستید که هیچ، اگر نه که اسمارت جوانتان میکند. ناگهان خاطرات کودکی یادتان میآید. وقتی اولینبار سوار اتوبوس دو طبقه شدید یا اولینباری که سوار چرخ و فلک شدید. یک همچین دنیایی برایتان شکل میگیرد.
با اینکه صندلیهای راحتی ندارد ولی از طولانی شدن پیمایش خسته نمیشویم. فکر شتاب و این چیزها را از سرتان بیرون کنید. شتاب که چه عرض کنیم. در مسابقه درگ، موتور براوو هم از شما جلو میزند؛ اما واقعاً این یکی از شیرینترین شکستهایی است که آدم میتواند تجربه کند. جعبهدنده اتوماتیکش اعصابتان را آرام میکند، اینقدر که چرب و نرم است.
واقعیت این است که همهجا، جا میشوید. هرجایی که یک وجب خالی بود میتوانید پارک کنید. پارک دوبل هم بلد نبودید، مهم نیست. عمودی، افقی، هرطور بخواهید جا میشوید.
خرید اسمارت فورفور هرگز یک پیشنهاد متعارف نیست. چه از نظر قیمت در بازار و چه از نظر قطعات و خدمات پس از فروش. این خودرو خوراک هدیه دادن است تا در اسرع وقت بله را بگیرید!
عکاس: عرفان اسلامپناه
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما