جلوی شرکتی که سال گذشته میلادی فقط 184 میلیارد و 606 میلیون و 128 هزار دلار «سود» داشته نمیتوانید از مفهوم بازاریابی حرفی بزنید. مرسدسبنز فقط در تشریفات و تجمل خلاصه نمیشود. این شرکت بیش از آنکه یک استاد کهنهکار خودروسازی باشد، یک مدیر زبده اقتصادی است. بنز میداند «چه خودرویی» را در «چه زمانی» و برای «چه خریدارانی» بسازد. اگر با همه این تفاسیر هنوز هم احساس میکنید GLB به دلتان نمینشیند، پس بالاغیرتاً این یک تست را تا آخر بخوانید.
” مرسدس بنز GLB یک خودروی کار راهانداز است. چه از نظر ابعاد و چه از نظر ساختار. یک کلاس نوظهور که با همه رقابت میکند و حقیقتاً رقیب درست و حسابی ندارد.“تست امروز اصلاً یکجور دیگری شروع شد. میخواهیم نشان دهیم که یک خودروی خوب، فقط به طراحی و مشخصات فنی و آپشن ربطی ندارد. خودروی خوب، خودرویی است که در سطح جهانی مشتری دارد و بدون ورود به دنیای عوامزدگی، همهپسند باشد؛ مثل همین مرسدس بنز GLB.
میخواهیم اثبات کنیم که بعضی از خودروها شاید در نگاه اول خیلی خاص نباشند ولی در کلان ماجرا، بیاندازه محبوب هستند. این کراساور اولین سالی که (2019 میلادی) در آمریکا عرضه شد 1.173 دستگاه فروخت. ولی سال 2021 میلادی این عدد به 26.677 دستگاه رسید. مرسدس بنز سال اولی که به چین رفت 3.985 دستگاه خریدار پیدا کرد، ولی دو سال بعد خریدارانش به 53.809 نفر رسیدند. وحشتناکتر از همه، این خودرو سال 2019 در بازار اروپا فقط 149 دستگاه فروخت، ولی سال 2021 به فروشی 34.628 دستگاهی دست پیدا کرد. جان کلام چه میگوید؟ میگوید اول که GLB آمد تقریباً هیچ محبوبیتی نداشت ولی یکهو و ناگهانی، محبوبیتش فوران کرد. چرا، الان میفهمید.
مرسدس بنز GLB از کجا آمد؟
با اینکه رسماً تأیید نشده ولی خُب کاملاً مشخص است که بنز GLA نسخه شاسیبلند A کلاس و بنز GLC نسخه شاسیبلند C کلاس است. در مورد بنز GLE باید بگوییم که این خودرو نسل جدید ML است و در این نظم اسمگذاری تا حدودی یک استثنا به حساب میآید و تقریباً ربطی به شاسیبلند E کلاس ندارد. این وسط جای خالی نسخه شاسیبلند B کلاس حس میشد.
با توجه به همه توضیحاتی که دادیم، مرسدس صبر کرد تا وقتش برسد؛ یعنی گذاشت تا بامو نسل جدید X3 (کد G01) را راحت و بیدردسر رونمایی کند. کاری کرد تا رقیبش فکر کند بار دیگر دارد در میدانی خالی جولان میدهد. بامو X3 آمد و مثل همیشه درخشید. در فرصتی تقریباً دو ساله از زمان رونمایی سومین نسل X3 تا معرفی اولین نسل GLB یک اتفاق خاص رخ داد. بامو وقتی دید خطری تهدیدش نمیکند، رفت سراغ بازارهای کوچک مثل برزیل، آفریقای جنوبی، تایلند، مالزی، اندونزی و مصر. به خیال خودش که دارد کشورگشایی میکند. درواقع X3 غذای اصلی را وِل کرد و رفت سر میز دسر. اینجا، همانجایی بود که مرسدس بنز GLB آمد. آمد و قلب اروپا، آمریکا و چین را هدف قرار داد. یک ضربه کاری و تمام. تا X3 بیاید به خودش بجنبد، بازار کراساورهای سایز متوسط به اسم محصول جدید مرسدسبنز سند زده شد. به این میگن فن سنجاب پرنده.
بررسی طراحی مرسدس بنز GLB200
به صراحت میتوانیم بگوییم شبیه هیچیک از شاسیبلندهای معاصر مرسدس نیست. نه درخشش بنز GLS را دارد. نه جسارت GLA و نه منطق GLC را. یک چیزی است با استانداردهای جدید. شاید بهتر باشد که این طراحی جعبهای را نسخهای بهروز شده از GLK تلقی کنیم.
چراغهایی مکعبی با جلوپنجرهای مستطیلی. یک هندسه ساده و به دور از جنگطلبی. این سبک جدید طراحی از نظر خیلیها یکجور دهنکجی به جریان فعلی خودروسازی جهان هم به حساب میآید. حالا که همه سراغ میکاپ چشم باریک و دهان گنده رفتهاند و دیگر شورَش را درآوردهاند، GLB در ظاهر مثل یک از خدا بیخبر، آمده وسط میدان. این بیخبری، نوعی وارستگی است. یک اعتماد به نفس سنگین.
گفتن این جمله شاید عجیب باشد، ولی میخواهیم بگوییم که زبان طراحی مرسدس بنز GLB بیربط به بنز G کلاس نیست. بیشتر از لحاظ فرم سادگی محل قرارگیری چراغها، ساختار مستطیلی کاپوت و سادگی جلوپنجره میگوییم. اگرچه که در این شاسیبلند ستونها کمی با شیب بیشتر در نظر گرفته شدهاند تا چاشنی هیجان آن حفظ شود. بارزترین جلوه بصری این خودرو در نمای جانبی، تیز شدن پنجره در کنار ستون آخر است.
آقا GLB متفاوت، خاص، ساختارشکن، اصلاً بهترین ولی آقا چرا این چراغهای عقبش را نمیشود هیچرقمه هضم کرد؟ دم همه مهندسان اشتوتگارت و حومه گرم ولی چرا این عقب همهچی ناگهان عوض شد؟ چرا آن زبان جدی و بیتوجه در نمای جلویی در نمای عقبی تبدیل به یک زبان ناراحت و افسرده شد؟ صد البته که صدها هزار نفر دارند با این چراغهای افتاده و کج، حال میکنند ولی این ماجرا رو اصلاً نمیشد قورت داد. حالا ما هم اگر بخواهیم قضیه را فیصله بدهیم، خودش نمیخواهد. شما ببین چه دلیلی دارد آن پایین روی قاب اگزوزها، فریم سرتاسری کروم براق نصب شود؟ چرا واقعاً؟
تنها داروی درمان این سردرد و سرگیجه از اعوجاج طراحی عقب، نظم و نسق طراحی داخلی مرسدس بنز GLB بود. رسیدن به ساحلی آرام بعد از یک موج خروشان. نمایشگر LCD سرتاسری که از پشت فرمان شروع شده و تا مرکز کنسول پیش میرود، تحفه مرسدس از آینده خودروهای مدرن است.
دیگر دیدن بعضی چیزها برایمان عادی شده. مثل فرمان دور دوز با نخ قرمز، نورپردازی کل اتاق با تونالیته دلخواه، استفاده هوشمندانه از ترکیب آلومینیوم و فیبر کربن و البته ساختار منحصربهفرد 3 دریچه دایرهای شکل تهویه مطبوع کنار هم. البته کاملاً مشخص است که GLB در قیاس با سایر شاسیبلندهای خانواده، کنسول خلوتتری دارد که این موضوع به شخصیت ساده و بیریای آن برمیگردد. شخصیتی آرام و مثلاً گوشهگیر که تواناییهایش را داد نمیزند. مثلاً نمیگوید که در همین اتاق نشیمن یک چیزی داشته که لندرور دیسکاوری و اشکودا کودیاک را بیچاره کرده. کمی قبول کردنش سخت است ولی این خودرو 7 نفره است.
بررسی آپشنها و تجهیزات مرسدس بنز GLB200
این همه توضیح دادیم که بگوییم مرسدس بنز GLB200 خودروی قانعی است. نه به کم ولی به اندازه بضاعتش قانع است. لیست آپشنهایش را که نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنچه باید یک شاسیبلند مدرن داشته باشد را دارد. البته مرسدس برای خودش یک سطحی تعریف کرده که هرگز از آن پایینتر نمیآید. بنزی گفتند بالاخره.
به ظاهرش نمیخورد زیر کت شلوارش، زیورآلات خاصی داشته باشد ولی مرسد بنز GLB200 یک چیزهای ویژهای برایمان کنار گذاشته است. مثل سیستم صوتی برند Burmester که اغلب روی مدلهای تشریفاتی شرکت میبینیم. دستیار صوتی داخل کابین این خودرو آمازون Alexa است که آنقدر هوش دارد که میتوانید خیلی راحت با آن وارد یک رابطه سالم شوید.
مرسدس تمام تلاشش این بوده که GLB خودروی سادهای باشد. به همین دلیل بوده روی رابط کاربری MBUX آن نسخه ملایمتری را نصب کرده تا منوهای کمتری هم داشته باشد. ولی در عوض حسابی روی سیستمهای هشداردهندهاش کار کرده. شاید این یکی خیلی به مذاق مشتریان جوانتر خوش نیاید.
بررسی مشخصات فنی مرسدس بنز GLB200
برای شوک بعدی آمادهاید؟ احتمالاً همسایگی نام مرسدسبنز و پیشرانه 1.3 لیتری، حداقل روی کاغذ عادی نیست. چیزی که البته مدتها پیش آلمانها با ژاپنیها روی پروژه نیسان کیکس تجربه کرده بودند. ولی حالا کاریست که شده. مرسدسبنز GLB200 علیرغم آن قیافه غلط اندازش یک قلب 1332 سیسی توربوشارژ دارد که خیلی راحت 161 اسببخار قدرت و 250 نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. کاری به عدد خروجی نداشته باشید. جنرال موتورز با کلی هزینه و سرمایهگذاری نهایتاً توانست 155 اسببخار از چنین موتوری (بلوک L3T) بیرون بکشد.
احتمالاً نمیتوانید بپذیرید که 161 اسب کجا و تکان دادن بدنه 4.6 متری 1550 کیلوگرمی GLB200 کجا؟ ها؟ شوک اصلی اینجاست که این خودرو به لطف حضور گیربکس 8 سرعته دوکلاچهاش (روی نسخه 4Matic) میتواند صفر تا صد را در 9.1 ثانیه طی کند و بعدش هم به سرعت نهایی 207 کیلومتر برساعت برسد. تازه گفته میشود که این خودرو قابلیت حمل بیش از 600 کیلوگرم بار را هم دارد.
نظرتان درباره مصرف سوخت 6 لیتر در هر 100 کیلومتر چیست؟ آنقدر همهچیز خوب است که فکر میکنیم، یک جای کار اشتباه بوده ولی خُب نبوده. گفتیم که آقای پادشاه کارش را خوب بلد است.
تجربه رانندگی با مرسدس بنز GLB200
یعنی شما وقتی کاپشن یا شلوارتان را برعکس میپوشید، همینطوری عادی هستید؟ تا حالا خودکار را با دست چپ گرفتهاید؟ هیچ متوجه چیز خاصی نشدید؟ این اولین خودروی فرمان راستی است که تا حالا تستش کردهایم. یکی از عجیبترین و شاید بهتر بگوییم، سختترین تجربهای که داشتیم. خیلی عجیب بود. دو سه بار که طبق عادت رفتیم نشستیم، جای شاگرد (سمت چپ). دقایق اول پشت فرمان (سمت راست) نشستن، دیوانهکننده بود. انگار چپ و راست هم بلد نبودیم. قبله را گم کردیم. کمی طول کشید تا گوشی دستمان بیاید و مثل آدم بتوانیم راه برویم و دور بزنیم و گاز بدهیم و حال کنیم و تازه بفهمیم که مرسدس بنز GLB چقدر لذیذ است.
همه خودروهای Boxy یا به قول خودمان جعبهای در یک خصیصه با هم مشترک هستند و آن هم میدان دید فوقالعاده است؛ یعنی فرقی نمیکند شما پشت فرمان فورد برانکو، لندرور دیفندر، جیپ رنگید و حتی کیا سول و لادا نیوا هم بنشینید، یک تسلط ویژه روی جاده دارید. دلیلش هم ساده است؛ هندسه طراحی. باکسیها به خاطر شیشه جلو مسطح و برشهای صاف روی گلگیر و کمترین قوس ممکن روی کاپوت، جاده را آنطور که هست به راننده نشان میدهند؛ یعنی شما نیاز ندارید بر اساس یک لِم یا قلق رانندگی کنید. از این ماجرا به سادگی عبور نکنید.
وجود ردیف سوم صندلیها در این خودرو یک مزیت طلایی به حساب میآید ولی از جهاتی که برایش یک ایراد تلقی میشود. این لشکر 7 نفره بالاخره دستخالی که نیستند. هر کدام حداقل یک جعبهکفش هم با خودشان بیاورند داخل باز هم جای خاصی برای قرار دادن آنها وجود ندارد؛ یعنی شما باید یا روی بار تمرکز کنید یا روی نفرات.
وقتی با GLB روی دستانداز هستید و یا وقتی با این خودرو در حال پیچیدن با سرعت بالا باشید، کمی تکانهای عرضی را احساس میکنید. نمیخورد که مرسدس با این کمالات ماجرای پایداری سیستم تعلیق و پایداری الکترونیکی شاسی را فراموش کرده باشد. دلیل این تکانهای جزئی، ارتفاع بلند این خودرو در قیاس با پهنای آن است. با این حال چیز شوکهکننده و غیرمنتظرهای را نخواهید دید. مرسدس دُز منصفانهای از ویژگیهای مثبت را به این خودرو تزریق کرده است. اگر بیش از این میشد، GLB قدرت رقابتیاش را از دست میداد و خنثی میشد.
هندلینگ و سیستم تعلیق، گفتمانی منطقی و شفاف دارند. این وسط ترمزها هم ساز مخالف نمیزنند. پیشرانه و جعبهدنده نیز در یک سو هستند و هیچکدام از ارکان اصلی فنی برای خودخواهی، بخش دیگر را تحریم یا تحقیر نمیکند. مثلاً نمیتوانید بگویید پایداری در سطوح لغزنده با مرسدس بنز GLB عالی است ولی درعوض آفرود با آن افتضاح است. ولی خُب باید اعتراف کنیم که فرمانپذیریاش نمیتواند فشار و تنش را تحمل کند. اساساً این خودرو زیادی نازکنارنجی است و وقتی کمی با آن پرخاش میکنید، تلنگش درمیرود. چرخها گیج میشوند و بیدقتی فوران میکند. مرسدس خودش هم میداند که داستان چیست و به همین دلیل آمده ویرایش مرسدس AMG GLB 35 را محض قانع کردن منتقدین، عرضه کرده است.
میدانید به چه نتیجهای رسیدیم؟ مرسدس بنز GLB یک خودروی کار راهانداز است. چه از نظر ابعاد و چه از نظر ساختار. یک کلاس نوظهور که با همه رقابت میکند و حقیقتاً رقیب درست و حسابی ندارد. شگفتی فروش این خودرو به همین دلیل بوده که با شناخت نیازهای خریدارش، خودش را وفق میدهد. حالا GLB به دلتان نشست؟
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما