این فقط یک مرسدسبنز نیست. فقط یک S کلاس نیست. این S350 است. خودرویی که برای خودش یک برند به حساب میآید. یک معیار است. پرآپشنترین خودروی بازار نیست و الزاماً گرانترین محصول هم نخواهد بود؛ اما چیزی که هست و همه هم میدانند، این است که سنگ محک سایر خودروهای تجملی شده است.
تویوتا لندکروزر و بامو 730 و پورشه ماکان را احتمالاً فقط پولدارها میخرند. این در حالی است که مرسدسبنز S350 را قطعاً فقط اصیلها میخرند. البته وسطهای بحث میفهمید که مهمان امروز ما کمی با ارفاق وارد گروه باکلاسها شده است.
مرسدسبنز S350 از کجا آمد؟
کاری به چهار نسل قبل و دو نسل بعدش نداریم. امروز فقط میخواهیم درباره S کلاس نسل پنج صحبت کنیم. خودرویی که سال 2006 رونمایی شد. مرسدس نمیخواست این مدل یک جهش عمیق را از نظر طراحی نسبت به نسل قبل خودش تجربه کند. اگرچه خودش قربانی جاهطلبی اشتوتگارتیها در نسلهای شش و هفت شد. این S کلاس آخرین عضو خانواده در زمان مالکیت برند دایملر کرایسلر بود. چراکه از 2007 به بعد دایملر آ.گِ عنان کار را به دست گرفت.
طراحی این خودرو به «گوردون واگنر» سپرده شد. کسی که تقریباً روی همه کلاسهای شرکت نظارت میکرد. واگنر کسی بود که SLR مکلارن را طراحی کرد و این اواخر هم با کانسپت EQ حسابی خبرساز شده بود.
شاید عجیب باشد ولی مرسدس کار روی این پروژه را 10 سال پیش از رونماییاش آغاز کرده بود. حتی پتنت ثبت اختراعش هم سال 2003 ارائه شده بود. مانند همیشه S کلاس جدید نیز پرچمدار ابداعات خیرهکننده شرکت بود. مثلاً سیستم دید در شب، چراغهای بایزنون و رابط کاربری COMAND با این خودرو مطرح شد.
مدلی که امروز میبینیم مربوط است به فیسلیفت سال 2009 آن. این خودرو چهار سال بعد از خط تولید خارج شد.
بررسی طراحی مرسدسبنز S350
کاش تاریخ مرسدس همینجا متوقف میشد. کاش هیچوقت کراساور برقی EQC را نمیدیدیم. کاش چشممان به مرسدسبنز GLE کوپه نمیافتاد. این چه بلایی بود که با طراحی نسل جدید S کلاس نازل شد؟ کاش مرسدس پرونده خودروهای لوکسش را سال 2013 همزمان با توقف تولید این نسل میبست.
نسل پنج این کلاس یا آنطور که حرفهایها میگویند W221 روی اورست طراحی خودرو ایستاده بود. بود، چون دیگر نیست. چون حالا جدیدترین عضو خانواده که همان نسل هفتم باشد، لوکسهای نوظهور کرهای را یاد آدم میآورد.
چند لحظه بنشینید و از این شاهکار مهندسی لذت ببرید. ببینید چراغهای جلو چطور مانند یک کارخانهدار پا به سن گذاشته، هم اخم دارد و هم ابهت. ببینید چطور با استفاده از سادهترین برشها و زوایای ممکن، اندام پهنپیکر آن روی زمین سنگینی میکند. تا قبل از این مدل همه میگفتند که آئودی استاد بازی با LED است. متاسفانه در زمان تولید این مدل، آئودی مدام برای مقام دوم مبارزه میکرد. این جلوپنجره آنقدر به دل خود مدیران شرکت هم نشست که از آن به بعد شد امضای نسخههای لوکس کلاسهایی مانند E و C.
خودروی لوکس باید همچین چیزی باشد. درشت ولی نه زمخت. ساده ولی نه توخالی. چقدر این گلگیرهای برآمده (به خصوص عقبیها) حس خوبی به بیننده میدهند. البته با قوسی که روی شیب سقف اعمال شده، مرسدس با ریسک فراوان از تبدیل شدن S350 به یک ماسل آلمانی جلوگیری کرده است. رینگها درست مانند همان چیزی هستند که در کیت AMG هم دیده میشوند.
خودرویی به این عظمت باید هم چراغ عقبهایی به این بزرگی داشته باشد. چراغهایی که اگر یادتان باشد قبل از این فیسلیفت، روی خود نوارهای باریک همرنگ بدنه داشتند ولی مرسدس در نسخه جدید آنها را با هوشمندی تمام حذف کرد. روی در صندوق عقب، یک اسپویلر فانتزی تعبیه شده تا هندسه معناداری را با نوار کروم زیر خود ایجاد کند. آن پایین، یک جفت اگزوز دوبل هم میبینیم که بعداً میگوییم چه بلایی سر سیستم شنوایی شما میآورند.
این تور موزهگردی را با حضور در داخل کابین ادامه میدهیم. برای خودرویی که هفت هشت سال پیش یکی از پیشگامان لوکسگرایی به حساب میآمد این چیزی که میبینیم، آن چیزی است که باید باشد. اصلاً مفهوم تجمل یعنی این؛ یعنی استفاده از بهترین متریال با بالاترین کیفیت مونتاژ ولی بدون زرق و برق اضافی؛ یعنی بازی زیبای چوب طبیعی بر بستر چرم مصنوعی.
اینجا صدای باز و بسته کردن، خاموش و روشن کردن و خلاصه صدای همه دکمهها هم لذتبخش است. اگر باور نمیکنید، از آنهایی که مرسدسبنز S350 داشتند و یا دارند بپرسید صدای بالا و پایین رفتن شیشههایش چقدر آرامشبخش است.
بررسی آپشنها و تجهیزات مرسدسبنز S350
خودمان هم قبول داریم که S کلاس نمادی از تجهیزات و آپشنهای رفاهی است. ولی حداقل نه این مدل. خودرویی که امروز تست کردیم مجهز به تریم استاندارد خانواده خودش بود. البته کلاً مرسدس در این نسل، منظورش از آپشن بیشتر ملزومات ایمنی و فنی بوده است. مثلاً در این خودرو سیستم هوشمند مدیریت پایداری از همان ابتدا نصب شده است. یا مثلاً سیستم ASD که در واقع همان سیستم کنترل لغزش دیفرانسیل هم روی آن دیده میشود. وقتی میگوییم آپشن در این مدل بیشتر روی بحث ایمنی مطرح شده، دلیل دارد. مرسدسبنز S350 امروز 12 کیسه هوا دارد.
فرمان بشکن که آن روزها خیلی مُد بود، در این خودرو هم دیده میشود. بشکن، تعبیر خودمانی از سیستم جمعشوندگی ستون فرمان هنگام تصادف است. سیستم فرمان صوتی S کلاس در این نسل یکی از دقیقترینها بود. به حدی که آدم احساس میکرد واقعاً یک نفر یک جایی نشسته و با شما حرف میزند یا حرف شما را گوش میکند. شرکت با این مدل بود که مکانیزم تهویه مطبوع دوگانه خودش را به کمال رساند.
همان هفت هشت سال که این خودرو روی بورس بود، نمایشگاهدارها مدام میگفتند که S کلاس جدید فیلتر AQS دارد. حالا AQS چی بود؟ عبارتی مخفف Air Quality System که خیلی ساده میشود سیستم کیفیت هوا. همین. حالا قبول که این سیستم شامل مجموعهای فیلترهای چندلایه میشد، ولی نه در آن حد که اینور آنور میگفتند.
حتی آنها که بیمرباز قهار هستند هم قبول دارند که سیستم صوتی این خودرو حرف ندارد. نه اینکه فقط صدای بلند داشته باشد. 9 اسپیکر و یک سابووفر به طرزی تحسینبرانگیز حجم فراگیری از صوت را ایجاد میکنند. البته چنجر CD خاطرهانگیز را هم باید به لیست اضافه کنید.
لوکس یعنی فراهم آوردن «لَم دادهترین» حالت ممکن برای راننده؛ یعنی راننده فقط بنشیند و حتی زحمت بلند کردن دستش برای لمس نمایشگر را هم به خودش ندهد. در این خودرو برای اولینبار سلکتور دایرهای زیر دست راننده تعبیه شده بود. چیزی که به آن موس هم میگویند. همین جا با برداشتن درپوش دکمههای تلفن میتوان مثل لیموزینهای قدیمی گفت: تلفنچی، لندن را بگیر.
بررسی مشخصات فنی مرسدسبنز S350
قبل از هرچیز اجازه بدهید یک قضیه مهم را توضیح بدهیم. آن هم اینکه برخلاف آنچه میبینید خودروی فوق S500 نیست و درواقع یک S350 است. نه فقط این بندهخدا، خیلی از بنزبازهای عزیز هم بنا به دلایلی که خودمان هم میدانیم لوگوی پشت ماشینشان را عوض میکنند. البته این را هم بگوییم که اوضاع بقیه هم خیلی تعریفی ندارد. بهوفور بامو داریم که پشتشان علامت M نصب شده است. بگذریم.
حتماً میدانید که مرسدس در تیپ W221 این خودرو سه مدل S350 تولید کرده بود. یکی نسخه 3.5 لیتری شش سیلندر Vشکل بود که 268 اسببخار RNVJ تولید میکرد (مدل قدیمیتر) و دیگری با همین حجم و آرایش ولی با 34 اسببخار RNVJ بیشتر. خبر خوب این است که مدل امروز ما مربوط به نسخه دوم بود. البته این یکی واقعی است.
برخی از منابع قدرت این خودرو را 306 اسببخار اعلام کردهاند در حالی که خروجی دقیق آن 302 اسببخار است؛ اما ماجرا چیست؟ خوب شد تا اینجا هستیم به یکی از اشتباهات همیشگی در خواندن Specs یا مشخصات فنی خودروها اشاره کنیم. حتماً میدانید که چندین یکا یا واحد قدرت برای پیشرانههای درونسوز از قدیم رایج بوده. مانند KW (کیلووات)، اسببخار (HP) و البته دو واحد دیگر PS و CV که بیشتر در اروپا رایج هستند. اغلب شرکتهای بزرگ اروپایی علاوه بر واحد HP واحد PS را که برای خودشان قابل فهمتر است را هم اعلام میکنند. درواقع PS از نظر عددی کمی بیشتر از HP است. این کلمه مخفف عبارت آلمانی PferdeStärke یا دقیقاً همان اسببخار است. ولی مبنای محاسبهاش متریک است. طبیعی است که شرکتها سعی میکنند به خاطر تبلیغ و برندسازی هم که شده عدد بالاتر را مطرح کنند.
چقدر دور شدیم از بحث. اصلاً کجا بودیم؟ بله 302 اسببخار قدرت در 6500 دور در دقیقه و البته 370 نیوتنمتر گشتاور در دور موتور 3500. اگرچه مرسدس دیگر عمراً سمت چنین پیشرانههای سنگین و حجیمی نمیرود ولی این خروجی برای یک سدان پتوپهن با وزنی که در حالت خالص حدود 2000 کیلوگرم است، عالی به نظر میرسد.
شرکت حداقل در این مدل برنامهای برای ماجراجویی نداشته. این قدرت و گشتاور بدون دستکاری مهندس هم عملکردی خیرهکننده از خود به نمایش میگذارد. مثلاً فرض کنید بنزین ما با کیفیت اروپایی بود و ماجراهای ارتفاع از سطح دریا و راننده حرفهای و حرکت در مسیر باد و تایرهای گرم را هم در نظر میگرفتیم، آن وقت شتاب صفر تا صد 7 ثانیهای به دست میآمد. شما اصلاً بگو زیر 10 ثانیه، با شرایط ایران چه کسی با این خودرو جرات چنین تستی را میکند. یا مثلاً خیلیها میگویند حیف شد که S350 طبق قوانین آلمان سرعت نهایی را به صورت الکترونیکی روی 250 کیلومتر برساعت قفل کرده. به نظر میرسد کسی که بخواهد اینطور با یکی از لوکسترین خودروهای موجود در بازار رفتار کند، بهتر است اصلاً بنز نخرد.
خدا را شکر اینقدر S در کشور ریخته که دیگر نیازی نیست بگوییم ابعادش از نزدیک واقعاً ترسناک است. سدانی که طولش از 5 متر بیشتر شود را باید در کلاس قایقهای تفریحی به حساب آورد.
این خودرو در دورهای تولید میشد که اتحادیه اروپا هنوز با چکمه زیر گلوی خودروسازها نرفته بود. به همین دلیل است که S350 مثل آب خوردن صدی 8.5 لیتر در هر 100 کیلومتر (به صورت میانگین) مصرف میکرد. مصرف شهری این خودرو با ثبت رکورد 12 لیتر به سمت شکستن رکورد لامبورگینی گالاردو پیش میرفت. گذشت آن زمانی که لوکسبازهای دنیا مثل این، باک 90 لیتری برایش در نظر میگرفتند.
تجربه رانندگی با مرسدسبنز S350
اگرچه داریم تو روزهایی زندگی میکنیم که توربوشارژر برای خودش یک فرهنگ متعالی به حساب میآید و هر خودرویی که توربو داشته باشد یعنی مدرن، امثال S350 را باید یک فسیل به حساب بیاوریم. ولی کیست که جادوی راندن یک خودرو با پیشرانه حجیم تنفس طبیعی را به فانتزیهای توربوشارژ بفروشد؟ حالا نمیگوییم هر خودرویی که توربو داشت بد است. ولی خودتان هم میدانید که منظورمان چیست؟
با این 3.5 لیتر قشنگ حس میکنید که 302 اسببخار بغل گوشتان است. هرلحظه که بخواهید در دسترس است؛ اما قبلاً هم گفتیم که مرسدس این خودرو را برای آنهایی که نهایت لوکسگرایی را با چاشنی تند اسپرتگرایی دوست داشتند، نساخته. برای این گروه یک S65 کنار گذاشته تا خواستههای این دنیا و آن دنیایشان هم برسند. پس اجازه بدهید امروز همان کاری را بکنیم که هر راننده اصیلی با S کلاس میکند؛ لذت بنزسواری. خِرچ و خورچ ساییدن تایرهای 17 اینچی روی زمین تجربهای است که فقط باید با چنین خودرویی حس کرد.
جعبهدنده 7 سرعتهای که مرسدس با اسم 7G-Tronic اصرار دارد به زمین و زمان حالی کند ابداع خودش است، اینجا به کار میآید. انگار چیزی به اسم دنده یک فیزیکی و مکانیکی نداریم. دور موتور گویی از یک گذشته محو آغاز شده و خودرو را آرام به سمت آینده میبرد.
اگر از بنز و آن هم مدل S کلاسش توقع راحتی در رانندگی را نداشته باشیم، از چه خودرویی داشته باشیم؟ وقتی 2 تن آهن و فولاد و آلیاژ روی سیستم تعلیق هیدروپنوماتیکی قرار گرفته باشد مثل این است که یک حبه گیلاس را روی یک تکه ژله بگذارید. همینقدر خاص، همینقدر ویژه.
یادتان میآید گفتیم با اگزوزهایش کار داریم؟ الان وقتش است. صدایی که از این خودرو بیرون میآید، فقط بازی با مافلرهای سیستم تنفس نیست. باور کنید هیچ خودروی توربویی به صورت طبیعی نمیتواند چنین حنجره طلایی داشته باشد.
اگر چند سال استفاده شدن را فاکتور بگیرید، این S350 رفتاری باشخصیت دارد. هنوز هم خبری از سر و صدای اضافی در داخل کابین نیست. این رفتار متمدنانه را در سرعتهای بالاتر هم شاهد هستیم. وارد پیچ که میشویم سیستم تعلیق هوشمند شاسی را متعادل نگاه میدارد. در حالی که چرخ داخلی بیش از حد معمول متمایل میشود. دوباره وقتی در مسیر مستقیم میافتیم، همهچیز به حالت عادی بازمیگردد ولی در تمام این پروسه راننده چیزی را از تغییر و تحولات آن پایین حس نمیکند.
اگر بگوییم این خودرو مناسب خیابانهای ما نیست، کمی زیادهروی کردهایم. ولی انصافاً اگر از خطر موتوریها و دستاندازها جان سالم به در ببرید، واقعاً با ابعادش سخت میتوانید کنار بیایید. به هر حال این دلیل محکمی برای نخریدنش نیست. لندکروز هم بزرگ است، کسی نمیخردش؟ نه، منظور این است که S350 و اصولاً لوکسهای سگمنت F حداقل برای استفادههای روزمره نیستند. البته کسی هم از این خودرو هر روز برای خرید نان بربری استفاده نمیکند!
عکاس: محمدرضا اناری
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما