دهه 90 برای کرهایها، عصر پیشرفت برقآسا و رفتن روی ریل جهانی شدن بود. دهه 90 برای ژاپنیها، آغاز عصر کیفیسازی خیرهکننده و تعریف دوباره اسپرتگرایی بود. دهه 90 برای اغلب اروپاییها، آغاز عصر فوران تکنولوژی و جهش آیندهنگرانه بود؛ اما دهه 90 برای آمریکاییها طور دیگری بود. اگر نگوییم عقبگرد ولی بعد از سه دهه طوفانی، انگار وقت یک نفس کشیدن رسیده بود. انگار وقت یک دورخیز رسیده بود.
”این خودرو با زبان طراحی موسوم به New edge، در پنج سال پایانی نسل چهارم آمد و پایهگذار ماستنگهای رؤیایی بعد از خود شد.“بعد از سه دهه رؤیایی ساخت غولهای پهنپیکر با پیشرانههای حجیم و آن بدنههای توپُر، ناگهان سبک طراحی منحنی و کمی محافظهکاری در بحث قوای محرکه پیش آمد. همه دستخوش تحول شدند، شِوی کامارو، دوج وایپر، پونتی فایربرد و البته همین فورد ماستنگ؛ خودرویی که بعد از یک گذار پرچالش، تلاشی شرافتمندانه را برای بالا نگه داشتن پرچم اسبهای سرکش رامنشدنی پشت سر گذاشته بود.
فورد ماستنگ از کجا آمد؟
جمعه، 28 فروردین سال 1343. فورد جدیدترین فرزند خود به اسم Mustang را به صورت رسمی رونمایی کرد. تازهواردی که در لحظه تولد، چهل ساله بود. پخته و بینقص. کاربلد و جذاب. ماستنگ نه فقط در نسل اولش، نه فقط در سال اولش، بلکه در همان روز اول نشان داد که بلیت فورد برده است. خودرویی که در 24 ساعت اول عرضه بیش از 22 هزار دستگاه از آن فروش رفت. نسل اول طوری حرفهای بود که انگار سه نسل از تولید آن میگذرد. بیضی آبی (لقب فورد) در سال اول 418 هزار و 812 دستگاه از ماستنگ فروخت تا به همه دنیا نشان دهد که رئیس کیست.
بعد از حدود 9 سال بیمانند در نسل اول، در حالی که همه فکر میکردند ماستنگ نسل جدید چیزی ماورای تصور و تولدی دوباره در کارخانه اسطورهسازی باشد؛ اما سال 1973 فورد نسل دوم ماستنگ را در حالی رونمایی کرد که دنیا زیر پرده مخملی، یک هاچبک میدیدید. شوخی بود یا جدی؟ در حالی که در نسل اول پیشرانههایی با حجم 6.4 و حتی 7 لیتری هم دیده بودیم، این خودرو به صورت انبوه با پیشرانه 2.3 لیتری چهار سیلندر، 2.8 لیتری شش سیلندر و فقط یک نمونه هشت سیلندر آن هم با حجم 4.9 لیتر تولید شده بود.
داستان این بود که نسل دوم فورد ماستنگ در بدترین شرایط اقتصادی دنیا تولید شده بود. بحران نفتی سال 1973، فورد و البته تمام خودروسازان آمریکایی را گرفتار کرد. حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگ با اعراب، با تحریم گسترده از سوی اعضای اوپک پاسخ داده شد. افزایش قیمت نفت دیگر ساخت خودروهای تشنه و عظیمالجثه را توجیه نمیکرد. بنابراین فورد در حالی که روی یک مدل بزرگتر کار میکرد، یکی از طرحهای محافظهکار را بهعنوان نسل دو ماستنگ روی کار آورد. اگرچه که ماحصل کار چندان هم بد از آب درنیامد. در آن روزها که اقبال خودروهای سبک و کوچک و کممصرف رو به افزایش بود، ماستنگی که حالا حدود 50 سانتیمتر کوچکتر شده بود توانست طی پنج شش سال حضورش در بازار به فروشی 1.1 میلیون دستگاهی برسد.
نسل سوم در حالی در 1979 رونمایی شد که فورد هنوز نتوانسته بود رویای نسل اول را تکرار کند. کاملاً مشخص بود که اقتصادیسازی به مذاق فورد خوش آمده بود. هنوز هم اگر کسی به مدل 2 در این خودرو نگاه کند باور نخواهد کرد که آنچه میبیند یک ماستنگ است. در سالهای آخر تولید نسل سوم شرکت نسخه مستقلی از این خودرو به اسم Cobra را رونمایی کرد که از نظر فنی و طراحی به مراتب اوضاع بهتری نسبت به ویرایش استاندارد دارد.
به نسل چهارم و سال 93 میرسیم؛ یعنی همان سالی که گفتیم در دنیای خودروسازی چه اتفاقی افتاد و آمریکاییها چطور با آن سر کردند. حدود 30 سال بعد از رونمایی از اولین ماستنگ، فورد آرام آرام ماستنگ را به جایی که تعلق داشت، هدایت میکرد. حالا دیگر با خودرویی روبرو هستیم که دستکم چهرهاش به دل مینشیند و میتوان تا حدودی به آن یک ماسلکار واقعی گفت. فورد برای توسعه نسل چهارم ماستنگها 700 میلیون دلار هزینه کرد. نسلی که تا سال 2004 عمر کرد.
مدلی که امروز با آن ملاقات کردیم ماستنگ GT مدل 2000 تیپ روباز است. نسخه ویژهای با زبان طراحی موسوم به New edge که در پنج سال پایانی این نسل آمد و پایهگذار ماستنگهای رؤیایی بعد از خود شد.
طراحی فورد ماستنگ جیتی 2000
4 روز مانده بود که سال 98 تمام شود. فورد با ماستنگ New Edge، بالاخره قلب آمریکاییبازهای منتظر را به دست آورد. در این نسخه میتوان جهش خیرهکننده طراحی را مشاهده کرد. زبان بصری ماستنگ جدید خاطره ناخوشایند دو نسل قبلی را به کلی پاک میکرد. مخصوصاً آن چراغهای کشیده در جلو و آن چراغهای مکعبی در عقب که تا سالها بعد تبدیل به امضای اصلی ماستنگها شدند.
زوایای بدنه اکنون نزدیکی بیشتری با یک عضلانی واقعی پیدا کرده است. هواکش روی کاپوت و کنار گلگیر عقب حکایت از یک پیشرفت عمیق در بحث تنفس پیشرانه و آیرودینامیک دارد.
البته فورد ماستنگی که امروز به ملاقاتش رفتیم تغییراتی را به خود دیده است، از جمله کمتر شدن ارتفاع خودرو، نصب اسپلیتر، رینگ و تایر جدید و اسپرت، بریدگی گلگیر عقب جهت جا دادن رینگ و تایر جدید و تعبیه سپر جدید در عقب.
داخل کابین با دستکاریهای اعصاب خردکن کمتری روبرو هستیم. سخت میتوانیم قبول کنیم که آنچه میبینیم مربوط به 21 سال پیش است. اینجا همهچیز داد میزند که باکیفیت است. تمام دکمههای مربوط به شیشه بالابر و سقف متحرک به خوبی کار میکنند. آن روزها که هنوز استفاده از پلاستیک خشک بین خودروسازان باب نشده بود، فورد کابین ماستنگ را با متریالی بینهایت مرغوب آراسته بود.
در اواخر نسل چهارم شاهد پیدایش شخصیت مستقل ماستنگ بودیم. ولی هنوز هم تا بلوغ کامل آن فاصله زیادی باقی مانده بود. به همین دلیل است که ترکیبی ناهمگون بین هندسه طراحی داخلی به چشم میخورد. مثلاً چرا باید انحنای داشبورد اینگونه قوس داشته باشد؟ یا مثلاً چرا باید جالیوانی آنقدر به دستهدنده نزدیک باشد؟
تجهیزات و امکانات فورد ماستنگ جیتی 2000
خیلی از رفقای امروز ما، ماشینبازهای جوان و نوجوانی هستند که وقتی این خودرو متولد شد، هنوز به دنیا نیامده بودند. برای این دسته از دوستان مقایسه آپشن خودروهای دهه 90 و ابتدای 2000 با آنچه این روزها میبینیم باورپذیر نیست.
فورد ماستنگ کانورتیبل جیتی 2000 را به چشم خودرویی ببینید که دو دهه پیش تولید میشده است. آن روزها گارانتی خودروها شکل دیگری داشت. مثلاً فورد این ماستنگ را 3 سال گارانتی کرده بود در حالی که گارانتی موتور آن هم 3 سال بود. خوردگی و پوسیدگی بدنه نیز تا 5 سال تضمین شده بود. امداد جادهای نیز 3 سال بود. آن روزها اگزوز دوبل چندان اتفاق مهمی در یک خودرو به حساب نمیآمد.
در عوض استفاده از فولادی آبدیده یک آپشن عجیب محسوب میشد. اگر میخواهید تعجب کنید، الان وقتش است. 21 سال پیش فورد ماستنگ جیتی به صورت استاندارد سیستم کنترل کشش و کروز کنترل داشت. در این نسخه بوده که کفپایی پلاستیکی یا موکت به صورت سرتاسری زیر پای راننده و سرنشین قرار میگرفته است. یک چیز جالب درباره این خودرو آن بود که فندک برقی روی آن یک آپشن استاندارد بود ولی جاسیگاری یک آپشن پولی. کمی تصور کردنش سخت است اینکه خودرویی مانند فورد ماستنگ آژیر دزدگیر داشته باشد. حالا این ماستنگ جیتی را کاری نداریم که دوربین عقب دارد. ماستنگ جیتی 2000 اصلی خیلی سفارشی با CD عرضه میشد. چونکه معمولاً حال و هوای رانندههای این خودرو به همان رادیو FM و کاست بیشتر میآمد.
مشخصات فنی فورد ماستنگ جیتی 2000
پیشرانه 4.6 لیتری هشت سیلندر ماستنگ جیتی فوق الزاماً قویترین نسخه این نسل نبوده است. چراکه شرکت سه چهار سال بعد از این مدل، نسخه دیوانهکننده Cobra R را با قلب 5.4 لیتری رونمایی کرد که 385 اسببخار قدرت داشت؛ اما آنچه زیر کاپوت آن دیده میشود یکی از معروفترین بلوکهای فورد است. قوای محرکهای موسوم به Modular که همان سالها تقریباً روی همه محصولات فورد دیده میشد. از کراون ویکتوریا و تاندربرد گرفته تا سری F و اکسپدیشن. حتی خودروهای زیرمجموعه فورد مانند مرکوری کوگار و لینکلن تاونکار از همین پیشرانه استفاده میکردند. جالب است بدانید سال 1993 برای مدتی بسیار کوتاه استونمارتین هم از این بلوک برای کانسپت لاگوندا بهره گرفت.
اوضاع آنقدر هم که فکر میکنید بد نیست. ماستنگ ما با همین 4.6 لیتر حجم میتوانسته 260 اسببخار قدرت و 410 نیوتنمتر گشتاور فراهم کند. این برای یک پیشرانه تنفس طبیعی آن هم با یک میل سوپاپ روی هر سیلندر، نمره قابل قبولی خواهد بود. برگ برنده ماستنگ جیتی در این مدل وزن زیر 1.4 تنی و آیرودینامیک بالایش بوده است. به طوری که باعث ثبت شتاب صفر تا صد 6.6 ثانیهای و سرعت نهایی 234 کیلومتر برساعتی شده بود. یادتان باشد این یک ماستنگ بسیار محافظهکارانه با جعبهدنده 4 سرعته اتوماتیک است. برخی منابع میگویند با این خودرو میشده 400 متر را در 14.2 ثانیه با سرعت 162 کیلومتر در ساعت پیمود که البته کمی عجیب به نظر میرسد.
ماستنگ نسل چهار معمولاً از چهار حلقه رینگ و تایر معمولی استفاده میکرد. ولی در این مدل شاهد حضور تایرهای 245.43 میلیمتری 17 اینچی در محور عقب و 225.55 میلیمتری 16 اینچی در محور جلو هستیم. وجود فضای باری با ظرفیت 308 لیتر برای خودرویی که فقط 4658 و 1857 میلیمتر طول و عرض دارد، نشان میدهد که فورد هنوز از دنیای اقتصادیگری و مشتریپسند بودن خارج نشده بود.
تجربه رانندگی با فورد ماستنگ جیتی 2000
هرچقدر هم که بگوییم فورد این خودرو را در بدترین زمان ممکن به بدترین شکل ممکن تولید کرد، ولی باز هم نمیشود از مغناطیس عجیب آن فاصله گرفت. بالاخره هرچه باشد با محصولی طرف هستیم که آن را یکی از سلاطین ماسلکارها ساخته است. این حس عجیب را میشود درون کابین وقتی هنوز استارت نزدهایم، تجربه کنیم. اینجا دیگر برای ما فرقی ندارد که زیر کاپوت پیشرانه 7 لیتری است یا همین 4.6 لیتری. مثل همیشه صندلی کوچک و فرمان بزرگ است. ارتفاع پایین و طول شیشه بلند است. فضای پای سرنشینان جلو آزاد و رها و فضای پای سرنشینان عقب غار و دخمه.
ترجیح میدهیم کمی با سقف جمعشده حرکت کنیم. طوری راه میرود که انگار همه را زده. بدون مساوی. صدای قُلقُل کیت اگزوز جدیدش سر و گردنی و چشم و گوشی است که برمیگرداند. کاپوت کشیده و اورهنگ کوتاه علاوه بر آن ظاهر شیطانی، ابزار خوبی برای رد کردن دستاندازها ایجاد کرده است.
وقتی سرگاز میروید، غریزه اصلیاش را رو میکند. به طور مادرزاد کاپوت بالا میآید و بخش انتهایی خودرو کمی ناآرام میشود. سندروم دفعقبِ بیقرار. آن روزها چیزی به اسم ترکشن کنترل و لانچ کنترل و این چیزها نبوده، اگر میتوانستی خودرو را در مسیر مستقیم نگه داری که هیچ، اگر نه له کردن ماشینهای بغل خیابان بهترین اتفاقی است که میتواند رخ دهد.
ترمزها بعد از این همه سال، حال و روز قابل قبولی دارند. اگرچه سمفونی جیرجیر فنرها و تقتق جلوبندی همیشه به راه است. دکمهها بگینگی هنوز شکل و شمایل استاندارد خود را حفظ کردهاند. البته فندک زیادی نو است که نشان میدهد صاحب یا صاحبان قبلیاش متاسفانه به بلای خانمانسوز استعمال دخانیات دچار بودهاند و آن را تعویض کردهاند.
این روزها وقتی سوار یک بنتلی کانتی روباز میشوید صدجور ابزار برای برخورد نکردن باد آزاردهنده به صورتتان میبینید. در ماستنگ جیتی خبری از این بچهبازیها نیست. در سرعت بالا باد طوری به شما میخورد که میخواهد لباس تنتان را هم پاره کند ببرد.
مشتری این خودرو کسی باید باشد که فقط عاشق همین مدل باشد. آنقدر قدیمی نیست که بگویید یک ماستنگ کلاسیک دارم و آنقدر جدید نیست که بگوید ماشینم جدید است. ولی شاید یک دلیل خوب برای خرید آن وجود داشته باشد و آن هم اینکه فورد ماستنگ جیتی 2000 امروز ما یکی از تنها 2 دستگاهی است که پلاک ملی دارند!
عکاس: عرفان اسلامپناه
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما