شواهد نشان میدهد که مردم ما علاقه خاصی به هاچبکها دارند؛ مثلاً اینجا پراید هاچبک از نسخه صندوقدارش گرانتر است، خانواده پژو 206 رکوردهای فروش بینظیری بر جای گذاشتهاند و برای رنو ساندرو همیشه مشتری دست به نقد وجود دارد؛ با این حال وقتی برچسب قیمتی ماشینها مقداری بالاتر میرود اوضاع تغییر میکند و ناگهان کلاس محبوب هاچبک تبدیل به یک سگمنت منزوی و کمرونق میگردد. تصور میکنم علت اصلی این است که معمولاً افزایش سرمایه با بالارفتن سن و سال رابطه مستقیم دارد و این یعنی افرادی که پول بیشتری دارند احتمالاً سن بالاتری هم دارند! خوب طبیعی است که این طیف از مشتریان خودروهای چندمنظوره مثل سدانها یا کراساورهای خانوادگی را به محصولات جوانپسندانه ترجیح خواهند داد.
با این حال برخی از هاچبکها هستند که فقط برای مجردها ساخته نشدهاند بلکه برای خانوادههای جوان (با فرزندان کم سن و سال) نیز کارآیی دارند؛ نسل سوم مگان که در ایران با نام اِسکالا عرضه شده، یکی آنهاست؛ رنو اسکالا روی کاغذ از پتانسیل بالایی برای موفقیت در بازارمان برخوردار بود اما متاسفانه در دام اشتباهات نگینخودرو گرفتار شد و به واسطه تبلیغات ضعیف، قیمتگذاری اشتباه و شرایط بد عرضه هرگز نتوانست به جایگاهی که لیاقتش را داشت دست یابد و هنوز هم در بازار دستدومها حال روز خوشی ندارد.
در این بخش از تست و بررسی خودرو با ما همراه باشید تا در کنار هم نگاهی نزدیکتر به این محصول شایسته ولی بدشانس بیندازیم تا ببینیم آیا در شرایط خاص کشورمان، خرید اسکالا توجیه منطقی دارد یا خیر.
بررسی طراحی ظاهری رنو اسکالا 2014
طراحی مگان نسل سه یا به قولی اسکالا به سال 2008 میلادی باز میگردد؛ یعنی زمانی که رنو هنوز جسارت ساخت خودروهای جذاب امروزش را بدست نیاورده بود و روی طرحهای ساده و محافظهکارانه کاملاً معمولی تاکید داشت؛ در آن دوران حتی سدانهای لوکس کمپانی نظیر لتیتود هم از سادگی مطلق رنج میبردند، چه برسد به محصولات اقتصادی که اوضاعشان به مراتب بدتر بود. در این بین اسکالا به نسبت قیمت، هاچبک نسبتاً خوشقیافهای از آب درآمد، بخصوص که تیراژ اندک وارداتش به کشور باعث شد اینجا مقداری خاصتر از آنچه که هست هم به چشم آید.
البته قبول دارم که نماینده رنو در برابر هاچبکهای جذابی نظیر جولیتا حرف خاصی برای گفتن نخواهد داشت ولی اگر آن را در مقابل نسل قبلی خودش قرار دهید به پیشرفت محسوس طراحی پی خواهید برد. تازه میهمان امروز ما تولید سال 2014 و به عبارتی نسخه فیسلیت اول به حساب میآید پس اگر از این ترکیب خوشتان نیامده میتوانید با کمی افزایش بودجه به سراغ نسخه فیسلیفت دوم (مدلهای 2015 و 2016) بروید تا از دماغه بهروزتر و جذابتر بهرهمند شوید.
از جمله نکات ظاهری میهمان امروزمان میتوانیم به مواردی نظیر: چراغهای منحصر به فرد جلو، خطوط برجسته کاپوت، شیب انتهای سقف و رعایت اصول هارمونی میان قطعات مختلف بدنه اشاره کنیم. یک سری ریزهکاریهای دیگر هم هستند که در نوع خودشان جالب توجهاند. مثلاً ورودی هوای سپر عریض در نظر گرفته شده تا نبود جلوپنجره را جبران کند؛ همین حذف جلوپنجره هم چهره ماشین را متفاوت کرده و ما را به یاد خودروهای مدرن برقی میاندازد! ضمناً زه ضربهگیر کناری در پایینترین قسمت درب پنهان شده تا در عین حال که به وظایف محافظتی خود عمل میکند، اکونومی بودن خودرو را لو ندهد؛ فقط ای کاش چراغهای عقب قدری کوچکتر بودند و از رینگهای جذابتری برای ماشین استفاده میشد تا چهره اسکالا جلوه زیباتری بدست آورد، ولی همین حالا هم میتوانیم نمره قبولی را به نسل سه مگان اعطا کنیم.
بررسی کابین رنو اسکالا 2014
نگاه به قیمتهای داخل کشور نکنید، رنو اسکالا در سطح جهانی یک خودرو کاملا اقتصادی محسوب میشود؛ پس نباید انتظار داشته باشید که داخل کابینش با قطعات لوکس یا آپشنهای عجیب و غریب روبرو شوید! خبر خوب این است که مهندسان رنو با در نظر گرفتن ویژگیهای اکونومی ماشین، از قطعات با دوام استفاده نمودهاند و همین باعث شده کیفیت داشبورد و صندلیهای میهمان امروزمان تقریباً مشابه روزهای اول باشد. در بحث طراحی، خلاقیت خاصی به چشم نمیخورد اما اگر خیلی توقعتان را بالا نبرید میتوانید از همین خطوط ساده و منطقی لذت ببرید. بخصوص که رنگ روشن بکار رفته فضای پیش رو را دلبازتر نموده و دسترسی مناسب به ادوات در کنار دید پیرامونی کافی حس خوبی به راننده هدیه میکند.
در این بین نشانگر نیمه دیجیتال پشت آمپر و امکانات قابلقبول (البته فقط در نسخه (E4 باعث میشوند که احساس نکنیم در خودرویی قدیمی قرار گرفتهایم. البته من شخصاً عقربههای سنتی را به کلاستر فانتزی دیجیتالی کار شده روی اسکالا ترجیح میدهم اما باید اعتراف کنم که نشانگرهای پشتآمپر خوانا میباشند. جای پا و سر نیز به نسبت آنچه از یک هاچبک انتظار میرود قابل قبول است و فضای کافی برای دو بزرگسال بلندقامت و دو نفر با قد متوسط وجود دارد؛ البته صندلیها چندان راحت نیستند و مثل تمامی محصولات اقتصادی رنو با فرم نیمکتی خود، زودتر از آنچه که باید و شاید بدن انسان را خسته خواهند نمود. صندوق عقب هم چیزی در حدود 368 لیتر گنجایش دارد که برای خودرویی در این ابعاد یک عدد معمولی به حساب میآید؛ البته با خواباندن صندلیهای عقب میتوان این فضا را تا 1162 لیتر افزایش داد ولی در مجموع هاچبکهای جادارتر از این هم دیدهایم!
بررسی امکانات رنو اسکالا
رنو اسکالا از نظر سطح آپشن به دو تیپ E2 و E4 تقسیم میشود؛ روی نسخه E2 امکاناتی نظیر: "سنسور دندهعقب، برفپاککن اتوماتیک، کروزکنترل، ترمزهای مجهز به ABS, EBD و BA، دیلایت، اتولایت، مهشکنهای جلو و عقب، فرمان برقی حساس به سرعت، صفحه کیلومتر نیمه دیجیتال، 2 عدد کیسه هوا برای سرنشینان جلو، استارتر دکمهای و تهویه مطبوع اتوماتیک دوگانه با دریچه مجزا برای سرنشینان عقب" روئیت میشوند که هرچند به نسبت یک خودرو اقتصادی بد نیست اما نمیتواند آپشندوستان را راضی نگاه دارد. نسخه E4 اما به غیر از موارد فوق از گزینههای دیگری مثل: کنترل پایداری الکترونیکی، ترمز پارک برقی، ایربگهای جانبی و پردهای، سانروف برقی، روکشهای چرمی و تعدادی آپشن سفارشی دیگر هم بهره میبرد که به نظرم ارزش پرداخت هزینه اضافه را خواهد داشت. بخصوص که در بحث امنیت هم میان نسخه E2 و E4 تفاوت محسوسی وجود دارد.
داستان امنیت اسکالا هم مقداری مفصل است. این محصول در سال 2008 میلادی موفق شد 5 ستاره کامل ایمنی سرنشینان بزرگسال Euro-NCAP را بدست آورد (برای کودکان 4 و برای عابرین پیاده 2 ستاره)؛ ولی با سختگیرانه شدن استانداردها اوضاع تغییر کرد و در آزمون مجدد نسخه فیسلیفت در سال 2014، دو تا از این ستارهها خاموش شدند! پس از آن رنو یک بار دیگر فرزندش را مورد ارزیابی و اصلاحات قرار داد تا با بهبود بخش کمک ایمنی (Safety Assist)، یکی از ستارههای از دست رفته مجدداً به آسمان اسکالا بازگردد تا در نهایت نسل سوم مگان با 4 ستاره به کارش در موسسه تست تصادف اروپا پایان دهد.
بررسی مشخصات فنی رنو اسکالا 2014
اگر از موتورهای 1.5 لیتری توربو که با سرعتی بیشتر از کرونا روی ماشینهای چینی تکثیر شدهاند خسته شدهاید، اینجا خبرهای خوبی برایتان داریم. زیر کاپوت اسکالا یک پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری کم استهلاک و بیدردسر تنفسطبیعی قرار گرفته که قادر است در بهترین حالت 141 اسببخار قدرت و ۱۹۵ نیوتنمتر گشتاور در اختیارتان قرار دهد. البته قبول دارم که خودروهای مجهز به پرخوران با حجم کمتر، قدرت و تورک به مراتب بهتری ارائه میکنند و اصلاً خودم هم ماشین توربو سوار میشوم! اما در نظر داشته باشید که انجین اتمسفریک اسکالا با فشار و حرارت پایینتر و حساسیت کمتر به کیفیت سوخت به این اعداد و ارقام دست یافته که با توجه به کمبود بنزین سوپر در بسیاری از شهرهای کشور، نکته مهمی محسوب میشود.
برخی از قطعات فنی ماشین هم با نسل 2 مگان مشترک هستند که هزینههای نگهداری را در سطح معقولی نگاه داشتهاند، هرچند گرانی سایر قطعات یدکی (بخصوص بدنه) این مزیت را به کل خنثی نموده! مصرف سوخت ترکیبی هم 7.6 لیتر عنوان شده که رقم بدی نیست ولی تجربه نشان داده اسکالا اشتهای بیشتری دارد و باید چیزی در حدود 20 درصد به عدد فوق اضافه کنیم. خبر بد دیگر وجود گیربکس خستهکننده CVT است. البته شاید جعبهدنده اسکالا از نظر نرمی و خصلتهای اقتصادی شرایط خوبی داشته باشد اما به هیچ عنوان حس لذت رانندگی که از یک هاچبک 2 لیتری انتظار دارید را به شما عرضه نخواهد کرد.
تازه یک سری اسکالا 1.6 لیتری (فیسلیفت) هم داریم که اصلاً نباید در آنها به دنبال چیزی به اسم شتاب اولیه بگردید! با این حال در نسخههای دولیتری اوضاع بهتر است و گشتاور مناسب پیشرانه، تاخیر اولیه رایج در جعبهدندههای ضریب پیوسته را مقداری خنثی نموده و نتیجه اینکه میتوان در شرایط استاندارد (نه با بنزین وطنی و ارتفاع تهران از سطح دریا!) شتاب صفر تا صد را در حدود 10.4 ثانیه ثبت نمود و به حداکثر سرعت 195 کیلومتر بر ساعت به دست یافت. پس نیاز نیست پشت فرمان نگران سبقتگیریها و کشش در سربالایی ها باشیم.
جالب است بدانید که نسخههای بسیار قدرتمند اسکالا با شتاب کمتر از 6 ثانیه و تاپ اسپید بیش از 250 کیلومتر بر ساعت هم تولید شدهاند که متاسفانه با توجه به شرایط خاص بازار، راهی به کشورمان نیافتهاند. بگذریم؛ از دیگر مشخصات فنی اسکالا میتوان به ترمزهای چهار چرخ دیسکی، سیستم تعلیق مک فرسون برای جلو، مدل نیمه صلب برای عقب و فرمان مجهز به سیستم کمی برقی اشاره نمود.
تجربه رانندگی با رنو اسکالا
بالاخره زمان تست عملی فرا رسید؛ اسکالا یک هاچبک جمع و جور است و ترکیب این قضیه با موقعیت نسبتاً خوب قرارگیری راننده، دید به اطراف کافی و دسترسی مناسب به ادوات باعث شده خیلی زود با ماشین اُخت شویم؛ فرمان هم عملکرد نرم و روانی دارد که رانندگی در شهرهای شلوغ را تسهیل نموده.
اسکالا بر خلاف ظاهر نسبتاً اسپرت و پیشرانه قدرتمندش، رفتاری آرام، مشابه با خودروهای خانوادگی دارد. مثلاً سیستم تعلیق تقریباً نرم خودرو باعث شده برای عبور از ناهمواریهای عادی با مشکل خاصی مواجه نشویم ولی در عوض همین امر، پایداری خودرو را مقداری تضعیف نموده. البته نه اینکه هندلینگ نسل سه مگان خیلی بد باشد، ولی به سطح رقبایی همچون مزدا 3 هاچبک و هیوندای I30 هم نخواهد رسید؛ واکنشها به پدال گاز و ترمز هم با کمی تاخیر همراه است. در واقع میتوان اسکالا را به یک سرباز قدرتمند و مطیع تشبیه نمود که قصد دارد همه جوره از اوامر فرماندهاش اطاعت کند اما گیرایی ضعیفی دارد و برای همین با اندکی تعلل به دستورات شما پاسخ میدهد. مثلاً پس از فشردن پدال گاز مقداری طول میکشد تا جعبهدنده CVT به خودش بیاید و شما را با حداکثر تواناییهای ماشین آشنا سازد؛ هرچند وقتی این اتفاق افتاد شاهد شتاب بسیار خوبی هستیم که نه تنها تاخیر اولیه را جبران میکند بلکه بسیاری از رقبا را هم به چالش خواهد کشید.
پدال ترمز هم قدری پایین عمل میکند ولی زمانی که قلق آن دستتان آمد میتوانید از قدرت ترمزگیری بسیار خوب اسکالا لذت ببرید. از لحاظ عایقبندی نیز شرایط ماشین متوسط ارزیابی شد. مشکل این است که بهنگام شتابگیری، گیربکس ضریبپیوسته بصورت مداوم دور موتور را بالا نگاه میدارد و این امر باعث میشود صدای پیشرانه بیش از حد معمول به داخل کابین نفوذ کند.
در یک جمعبندی کلی باید گفت که رنو اسکالا قابلیت خاصی ندارد که غافلگیرتان کند اما به هیچ عنوان ناامیدتان هم نخواهد کرد و با پیشرانه قدرتمند، سواری و هندلینگ قابلقبول، دوام بالا و خصلتهای اقتصادی پرشمارش میتواند همراه مطمئنی برایتان باشد.
راند نهایی با رنو اسکالا
اکثر مردم ترجیح میدهند با بودجه مشابه، یک رنو ساندرو استپوی صفر کیلومتر (یا مشابه صفر) خریداری نمایند تا از خصلتهای اکونومی بیشتر، بازار دست دوم بهتر و فراوانی لوازم یدکی برتر بهرهمند شوند. آنهایی هم که به دنبال ظاهر زیباتر باشند احتمالاً مقداری به بودجه خود اضافه کرده و به سراغ امثال رنو کپچر خواهند رفت؛ این وسط به نظر میرسد به اسکالا مقداری ظلم شده! خودرویی که نه مثل ساندرو کمآپشن و درویش مسلک است و نه مثل کپچر دردسرهای نگهداری از توربو را به مالکش تحمیل خواهد نمود. پیشرانهاش هم که از هر دو قویتر میباشد؛ پس چرا تا این حد مورد بیمهری مشتریان قرار گرفته؟! پاسخ را میتوان در مواردی مثل تیراژ اندک واردات (ناشناخته بودن خودرو)، خدمات پس از فروش نه چندان ایدهآل، کمبود برخی از لوازم یدکی و از همه مهمتر سلیقه عمومی مردم جستجو است؛ مثلاً چه بسا اگر اسکالا هم با دو تا روف رک، یک مشت پلاستیک در اطراف و 2 سانتیمتر قد بلندتر به بازار عرضه میشد و یک برچسب کراس گنده هم کنارش میچسباندند، اکنون طرفدار بیشتری میداشت!
با تمامی این صحبتها اگر سرعت نقدشوندگی ماشین برایتان مهم نیست، مشکلی با رفتار خاص گیربکسهای CVT ندارید و در شهری زندگی میکنید که قطعات یدکی اسکالا در دسترستان هست، پیشنهاد میکنم این ماشین را هم به عنوان یکی از گزینههای منطقی پیش رو در نظر داشته باشید. در خصوص قیمت هم کافی است سری به بازار بزنید و قیمت کیا ریو هاچبک با موتور ضعیفتر و اتاق کوچکتر را ببینید تا متوجه شوید که اسکالا نسبت به شرایط غیرمنطقی حاکم در بازارمان، قیمتی تقریباً منصفانه دارد.
عکاس: عرفان اسلامپناه
نویسنده : امین امیریفر
منبع : باما