الان را نگاه نکنید، همه راهبهراه شاسیبلند میسازند. وقتی بنتلی، مازراتی، جگوار، رولزرویس، آلفارومئو، استونمارتین و لامبورگینی سراغ ساخت SUV میروند، یعنی سرطان عوامزدگی به طرزی مهلک پیشرفت کرده است. اینها هیچ، وقتی قرار باشد فراری هم شاسیبلند بسازد، یعنی اوضاع خیلی خیت است. قبلاً اینطور نبود که. شاسیبلند ساختن ماجرایی داشت. مخصوصاً برای آنها که میخواستند برای اولینبار سراغ چنین کلاسی بروند.
پورشه را یادتان نمیآید سر تولید کاین چهها کشید؟ آئودی را نمیگویید که برای ساختن Q7 چقدر بدوبیراه شنید؟ چرا راه دور، فورد برای برانکو تا مرز خودکشی هم پیش رفت. این استرسی بود که خودروسازان بزرگ برای تولید اولین شاسیبلندشان تحمل میکردند. کادیلاک برای اسکالید، آکورا برای MDX، شورولت برای سابربن، کرایسلر برای پاسیفیکا و حتی هیوندای هم برای سانتافه و کیا برای اسپورتیج هم کلی حساب و کتاب کرد؛ اما این وسط داستان بامو و اولین شاسیبلندش یعنی X5 انگار از بقیه متفاوت است. خودرویی که امروز سراغ مدل 2020 رفتهایم.
بامو X5 از کجا آمد؟
اگر میدانستید که تویوتا سوپرای جدید با موتور بامو تولید میشود، پس حتماً این را هم میدانید که مکلارن F1 افسانهای با موتور بامو تولید میشده است. پس دیگر گفتن ندارد که مینی کوپر S هم با موتور بامو ساخته میشود. یعنی واقعاً این را هم میدانستید که رولزرویس فانتوم، مورگان Aero، آسکاری KZ1، بنتلی کانتیننتال مارک VII و وریتاس RS3 هم با موتور بامو ساخته شده بودند؟ به همین دلیل کمی سخت است که قبول کنید اولین شاسیبلند بامو به لندرور وابستگی داشته باشد!
بیایید به اول قضیه برگردیم؛ یعنی سال 1994. زمانی که بامو کل شرکت Rover را خرید و طبیعتاً برند لندرور هم تبدیل به یکی از زیرمجموعههای این غول آلمانی شد. لندرور استاد ساخت شاسیبلندهای آفرود و لوکس بود که البته هنوز هم هست. این موضوع برای باواریاییها خیلی گران تمام میشد. فکر کنید یک کارمند از مدیرعامل شرکت که در آن کار میکند، تخصص و تجربه بیشتری داشته باشد. بامو میدانست که فرصت استفاده از دانش و تجربه فوقالعاده لندرور کوتاه است. بنابراین همان سال دست به کار شد و پروژه E53 را کلید زد.
ادوارد والک، مهندس نابغه خود را بهعنوان مدیر پروژه جدید انتخاب کرد. کریس چپمن، طراح خلاق را نیز به مونیخ فراخواند تا در کنار کریس بنگل که آن روزها در اوج جوانیاش بود، روی گرافیک مدل جدید کار کند. شاید زیرساخت فنی از رنجرور الهام گرفته شده بود، ولی چالش اینجا بود که شرکت زمان و پول کافی برای توسعه اختصاصی سایر بخشهای فنی را نداشت. بنابراین سراغ پرفروشترین مدل آن روزهای خود یعنی سری 5 رفت.
چندین مدل آزمایشی ساخته شد ولی درنهایت سال 1996 بود که یکی از طرحها تأییدیه گرفت. بامو شرکتی نبود که روی شکمسیری بخواهد کاری کند. یا اینکه مانند خودروسازان امروزی خودش را برای به دست آوردن پول بیشتر، همرنگ جماعت کند. از طرفی دیگر، رسانهها و طرفداران متعصب و تیفوسی بامو معتقد بودند که ساخت یک شاسیبلند، دنیای شیک و باوقار آنها را تخریب میکند. سهام شرکت در مرز حساسی قرار گرفت؛ اما بامو میدانست دارد چه کار میکند. اوایل سال 98 اسم X5 (بهنوعی مرتبط به سری 5) و طراحی مدل جدید ثبت و درنهایت اواسط همان سال از اولین شاسیبلند شرکت رونمایی شد و عرضه آن از سال 99 میلادی استارت خورد.
شاسیبلندی که حتی صدا کردن اسمش هم برای خیلی از آلمانیها زجرآور بود، حالا تبدیل به نبات شده بود، شیرین و دلربا. خودرویی تنومند با آپشنهای فراوان و مشخصات فنی خیرهکننده. اگرچه که مشخص بود بامو X5 هرگز نتوانسته در گام اول هنر آفرود لندرور را به نمایش بگذارد.
نسل اول به طرزی خیرهکننده تا 8 سال روی خط تولید باقی ماند. نسل بعدی سال 2006 با چهرهای بهروزتر، مشخصات فنی قویتر و آپشنهایی بیشتر رونمایی شد. این همان مدلی است که راهی بازار ایران هم شده بود. شش هفت سال بعد، سومین نسل از این خودرو رونمایی شد. یک تغییر ملایم روی طراحی و یک تغییر خشن روی مشخصات فنی. بامو فرمول را پیدا کرده بود. میدانست که اولین X پایهگذاری Xهای بعدی هم میشود. دست آخر بعد از یک سری تحولات انقلابی، چهارمین نسل از بامو X5 در سال 2018 رونمایی شد. مهمان امروز ما نسخه xDrive40i مدل 2020 همین نسل است.
بررسی طراحی بامو X5 مدل 2020
سالها پیش در نمایشهای عهد باستان، بازیگران برای ارائه یک نقش خاص، نقابی را جلوی صورت خود میگرفتند. به این نقاب Persona میگفتند. درواقع پرسونا بود که به رفتار و گفتار بازیگر ماهیت میبخشید و پرسونا بود که فلسفه وجودی آن را معنا میکرد. به همین دلیل یک بازیگر میتوانست با چند پرسونا در نمایشهای مختلف روی صحنه برود. آرامآرام تفسیر پرسونا روی زندگی شخصی و روابط اجتماعی نیز نفوذ کرد. درواقع کلمه Personality (به معنی شخصیت) یک تعبیر دقیق و بجا از کاربرد پرسونا است.
برای خودروسازان بزرگ، «شخصیت» یک محصول از همهچیز مهمتر است. واقعاً مهمتر از همهچیز. خودرویی که شخصیت قوی و گیرایی نداشته باشد، دیر یا زود خودش را میبازد. نمیگوییم خودرویی که زیبا نباشد، گفتیم خودرویی که شخصیت نداشته باشد. این شخصیت همان پرسونا است. پرسونا همان نقشی است که شرکت میخواهد محصولش ایفا کند. چیزی که ترکیبی از کلیات و جزئیات بصری یک خودرو را شامل میشود. در «شخصیتپردازی» خودروها، فقط چراغها نقش ندارند. یا فقط خطوط روی بدنه نیست که خودرویی را «باشخصیت» میکند. داریم درباره مفهومی صحبت میکنیم که اجرای آن فقط از پس نامهای بزرگ برمیآید. بهترین مثالش؛ بامو X5.
باشکوه و مجلل. جدی و فاخر. باابهت و درخشان. اینها همه واژههایی درخور شخصیت X5 هستند. اینکه چطور باعث میشود آدم چنین چیزهایی به ذهنش خطور کند، به همان ماجرای پرسونا برمیگردد. کمتر کسی پیدا میشود که بگوید وای چقدر این X5 اسپرت و جسور است. یا چقدر بانمک و مامانی است. این تسلط و نبوغ بامو بوده که به طرزی بیرحمانه کاری کرده که این شاسیبلند، احترامبرانگیز باشد.
یادتان باشد که گفتیم، ترکیبی از کلیات و جزئیات. ترکیبی از حجمدهی سنگین روی کاپوت و گلگیر و سقف در کنار ریزهکاریهایی درون چراغها و مهشکنها و جلوپنجره. شخصیت بامو X5 طوری است که قشنگ نشان میدهد پدر خانواده X هاست. انگار همه مدلهای دیگر از او ارث بردهاند. از آن X6 کوپه گرفته تا آن X1 ریزاندام.
مثل تام فورد. 60 ساله ولی نماد شیکپوشی. اولین شاسیبلند بامو هم، چنین حس و حالی دارد. لامصب قالی کرمون. نه آنقدر خودش را مدرن پر زرقوبرق کرده که شخصیتش به هم بریزد و نه آنقدر درگیر نوستالژی و سنت شده که از دنیای امروزی جا بماند. این دفعه یکی از معدود بارهایی بود که بدون اشاره به اصطلاحات گرافیک بدنه، طراحی یک خودرو را مرور کردیم.
داخل اتاق چه خبر است؟ بامو میگوید قرار گرفتن همهچیز سر جای خودش بهتر از طراحیهای اغواگرانه است. البته این را بامو نگفت، ما خودمان گفتیم. ولی خب مسلماً این پدیده را سالهاست که روی بامو میبینیم. در بررسی طراحی داخلی، اگر کمی سختگیر باشیم به نظر قدیمی و تکراری میآید. البته شرکت اصراری هم ندارد که قابلیتهای فنی فرزندش را به زور هندسه عجیبوغریب روی کنسول نشان دهد. آره، بامو X5 یکجورایی پیرمردی است ولی از آن پیرمردهای پولدار و جذاب. شوگرددی طور!
بررسی تجهیزات و آپشنها بامو X5 مدل 2020
دوباره به بحث شخصیت برگردیم. در نظر داشته باشید که داریم درباره چه خودرویی صحبت میکنیم. هدفش چیست و قرار است چه کاری انجام دهد؟ آن وقت است که میتوان درک بهتری از لیست آپشنهای بامو X5 به دست آورد. نکته جالب اینکه روی این خودرو برخی از تجهیزات به صورت استاندارد دیده میشود که روی خودروهای دیگر یک آپشن است و برعکس.
روی بامو X5 آپشنهایی میبینیم که اغلب آنها را بهعنوان امکانات استاندارد میشناسیم. مثلاً در این خودرو سیستمهای جلوگیری از تصادف و کنترل بعد از تصادف به صورت استاندارد نصب شده است. سیستم هشدار نقاط کور و ماندن بین خطوط فقط شامل بوق و یک چراغ روی آینهها نمیشود. کنترل مکانیکی فرمان چیزی است که روی کمتر خودرویی به صورت استاندارد دیده بودیم. یا مثلاً شما خشککن دیسک ترمز را به صورت فابریکی جایی دیده بودید؟ دقت کنید، دیسک ترمز سوراخدار خنکشونده نه، خشککن ترمز. کروز کنترل X5 دستکمی از مکانیزم یک خودروی خودران ندارد. خودش سرعت را کم میکند، خودش ترمز میکند. این همان کروز کنترل هوشمند تطبیقپذیر است.
در مقابل، پکیج آفرود روی این خودرو یک آپشن پولی است؛ یعنی شرکت بر حسب شخصیت راننده این حق انتخاب را برایش قائل میشود که تجهیزات بیراههنوردی روی X5 نصب شود یا خیر. این هم بگوییم که پکیج فوق بهتنهایی 4000 دلار قیمت دارد. اگر در آگهیهای اینترنتی دیدید که یک فروشنده یک بامو ادعا کرد ماشینش کیت M Sport دارد، کمی به آن شک کنید. چون قیمتش این پکیج حدود 6000 دلار است.
از جمله دیگر تجهیزات جذاب و البته استاندارد این خودرو میتوان به سیستم صوتی 10 بانده 205 واتیاش اشاره کرد. ولی مثلاً مانیتور برای سرنشینان عقب آپشنی است که 2200 دلار میارزد. روی نمایشگر 12.3 اینچی این خودرو میتوان آخرین ویرایش رابط کاربری مخصوص بامو یعنی iDrive را هم مشاهده کرده که به قول مهندسان، نرمتر و کاربردیتر شده است. سیستمی که به طرزی شوکهکننده مجهز به نرمافزار مایکروسافت آفیس 365 و اسکایپ است. در مدلهای فول X5 میتوان به کمک یک نرمافزار روی موبایل و با استفاده از قابلیت NFC، درب خودرو را باز یا قفل کرد.
راستش با دو تا آپشن این خودرو خیلی حال کردیم. یکی صندلی راننده با 20 حالت تنظیم بود که آدم نمیفهمد کدام حالت بیشتر به دردش میخورد و دیگری سیستم تهویه مطبوع 4 گانه که به لطف آن مصیبت مسافرت با آدمهای «وای چقدر گرمه» و «وای چقدر سرده» را نخواهیم داشت.
بررسی مشخصات فنی بامو X5 مدل 2020
دستپخت باواریاییها در بخش پیشرانه، همیشه داغ و تند است. اینجا هم یک شوربای پرانرژی دیده میشود. بچه زرنگها میدانند که کد موتور B58 چقدر اعجابآور است. چه مدلهای درخشانی که با این پیشرانه ساخته شدهاند. از 740 و 540 گرفته تا X4 و X3. تازه روی برخی مدلهای Z4 و X7 تازهوارد هم میتوان این پکیج را دید. دلتان نخواهد 840 هم به همین موتور مجهز شده است. داریم درباره یک بلوک 3 لیتری شش سیلندر خطی صحبت میکنیم که با حضور توربوشارژ رک و راست میتواند 335 اسببخار قدرت و 449 نیوتنمتر گشتاور تولید کند.
به نظر نمیرسد تغییرات عمیقی در گیربکس 8 سرعته اتوماتیک آن اعمال شده باشد ولی با این وجود شرکت میگوید که ضرایب دندهها را برای بهبود مصرف سوخت و افزایش لذت رانندگی، تغییر داده است. حالا ما که میدانیم این داستان روی شتاب صفر تا صد هم تأثیر گذاشته و از 5.5 ثانیه به 5.7 ثانیه رسیده است. 0.2 ثانیه در شتاب خودرو خودش 20 ثانیه در شتاب موتورسیکلت است؛ به نقل از یکی از مجریان معروف فوتبال. یادتان میآید همیشه محدودیت سرعت 240 کیلومتر برساعتی را روی خودروهای آلمانی مسخره میکردید؟ بیا، حالا سرعت نهایی این خودرو 210 کیلومتر برساعت شده. کاری به این نداریم که هیچ انسان سالمی که 23 جفت کروموزوم دارد با این غول 2.2 تنی بیش از 180 تا نمیرود.
برای بامو فرقی نمیکند که قوای محرکه محصولاتش چقدر قوی هستند. برای آنها مصرف سوخت پایین همیشه اولویت است. با این خروجی ثبت رکورد 8.1 لیتر در هر 100 کیلومتر آنقدر است که به نظر دروغ میآید. با در نظر گرفتن باک 83 لیتری و یک حساب سرانگشتی، با یک بار سوختگیری کامل میتوان تا حدود 900 کیلومتر پیمایش داشت. تقریباً از جمهوری آفریقای مرکزی تا کنگو.
استفاده از سیستم تعلیق چندپیونده در محور عقب خودروهای شاسیبلند، یک آپشن نیست، واقعاً یک اجبار است. اگر نباشد، سرنشینان عقب مثل ترامپولین روی دستاندازها بالا و پایین میپرند؛ اما حقیقت این است که منظور از چند پیونده، همان 4 اتصالی است. به طرزی حیرتانگیز روی این خودرو سیستم تعلیقی با 5 اتصال میبینیم. یک بازوی اضافی برای کنترل جذب و دفع ضربه.
بامو سایز لاستیک استاندارد را یک اینچ افزایش داده و به 20 رسانده. اگرچه در مدلهای M Sport تایرهای 21 و 22 اینچی هم قابل سفارش هستند.
این خودرو در قیاس با مدل قبلیاش 36 میلیمتر طویلتر، 66 میلیمتر عریضتر و 19 میلیمتر کم ارتفاعتر شده است.
آنهایی که میگویند قسمت عقب شاسیبلندها خیلی به کار نمیآید، نظرشان درباره 960 لیتر فضای خالی چیست؟
تجربه رانندگی با بامو X5 مدل 2020
همان چند دقیقه ابتدایی فهمیدیم که با شاسیبلند «باشخصیتی» طرف هستیم. نه جسارت X3 را داشت نه چابکی X4 نه فانتزی X1 و نه حتی حس و حال عجیب X6 را. خودش بود. یک X5 واقعی. درست همان چیزی که انتظارش را داشتیم؛ یک سری 5 قدبلند. خودرویی که ذاتش را در پیمایشهای دورهمی دوستانه و خانوادگی نشان میداد.
وقتی خودمان با رفقای عکاس و همکار سوارش شدیم، خیلی دقیق و واضح نشان داد که چقدر برای جمع اهمیت قائل است. نه فقط از نظر جادار بودن کابین و آپشنهایی که برای همه سرگرمکننده است، بلکه از نظر رفتار متمدن و پختهاش.
اگرچه پشت فرمان خودرویی با بیش از 300 اسببخار قدرت قرار گرفته بودیم ولی مثل یک اسب چموش که به کودکی ترسان سواری میدهد، خودش و تواناییهایش را کنترل میکرد. البته وقتی افسار را میکشیدیم، آن روی تندخو و تهاجمیاش را برملا میکرد. جذابیتهای بامو X5 باعث میشود جایگاهش در بین تمام اعضای خانواده آقای X والاتر باشد. مخصوصاً آن انتقال قدرت نرم و حرفهایاش. هرچقدر که نیاز باشد نیرو را بین دو محور منتقل میکند. تعویض دنده چیزی نیست که راننده حس کند. آرام و بیتکان. فنربندی بهگونهای است که گویی خودرو مانند یک ژله روی آسفالت راه میرود. انگار تا چپ نکنیم، نمیفهمیم دستاندازی در کار بوده است.
شاسیبلندها فینفسه مرکز ثقل بالایی دارند و به همین دلیل پیچیدن با آنها با اینرسی زیادی همراه میشود. نمیگوییم X5 قوانین فیزیک را نقض کرده ولی توزیع وزن و توزیع نیروی گشتاور طوری بود که این احساس در پایینترین میزان خود قرار داشت.
کمتر پیش آمده بود که اینگونه از رانندگی با یک شاسیبلند احساس سرخوشی کنیم. خیلی وقت بود که احساس دلتنگی بعد از تست را نداشتیم. بعد از مدتها سوار شاسیبلندی شدیم که فقط درشت و زمخت و تنومند نبود. بعد از مدتها خیلی سریع رِل زدیم بیآنکه دلمان بخواهد کات کنیم. میخواهیم اعتراف کنیم که انگار بامو این خودرو را فقط برای بیمربازهای اصیل تولید کرده است. بامو X5 بازگشت به دوران پادشاهی باواریاییهای باشخصیت است.
عکاس: بامداد صفائیان