مروارید لاپرگرینا، یاقوت هزاره و الماس جوبیلی. آنچه خواندید، اسامی معروفترین جواهرات دنیا بودند. زینتیهایی که فراتر از نماد ثروت و تمول، سمبلی از شکوه معنا شدهاند. حالا چند سالی است که یک اثر درخشان دیگر نیز به این لیست اضافه شده؛ ب ام و X7. شاسیبلندی بزرگ، گران و لوکس از الماسکاران باواریایی.
ب ام و X7 از کجا آمد؟
حتی قبل از آنکه ب ام و در نمایشگاه فرانکفورت 2017 با رونمایی از کانسپت X7 iPerformance اولین حضور شاسیبلند بزرگ و تجملی خود را اعلام کند، سایت اتوبیلد آلمان اعلام کرده بود که عضو جدید خانواده قدبلندهای ب ام و، خودرویی به اسم X7 است. شرکت خیلی مِسمِس نکرد و تولید نسخه اصلی را کمتر از یک سال بعد از ویرایش کانسپت استارت زد. حالا دیگر جنس Xها جور بود. بی کم و کاست. به ترتیب از X1 تا X7.
اصرار ب ام و برای شتاب دادن به پروژه X7 منطقی بود. بعد از دوران گذار از کوپههای اسپرت و سدانهای لوکس، حالا دنیا به سمت شاسیبلندهای لوکس-اسپرت تمایل پیدا کرده است. استون مارتین، لامبورگینی، بنتلی، رولزرویس، جگوار و بیتردید هموطن و رقیب نامدارش مرسدس بنز هم این مسیر را رفته بودند. نه که سبد فروش باواریاییها لخت و پتی باشد. مثلاً شرکت X6 را داشت. ولی داریم درباره یک سازه غولآسایِ فوقِ تشریفاتی صحبت میکنیم که از نظر تواناییهای فنی نیز چیزی کم نداشته باشد. عضو جدید خانواده روی همان پلتفرم معروف (CLAR یا معماری خوشهای) ساخته شد که پیشتر X5 جدید (سری G05) هم ساخته شده بود.
واقعیت ماجرا این است که فرزند برومند جدید ب ام و هنوز درگیر جر و بحث با مرسدس GLS و آئودی Q7 در بازار است و برای تبدیل شدن به یک محصول مستقل که مشتریان خاص را به طرف خودش بکشد، زمان نیاز دارد. در ضمن فراموش نکنید که همان دو تا آلمانی که گفتیم، خودشان را دارند به در و دیوار میزنند تا در دنیای شاسیبلندهای سایز بزرگِ لوکسِ اسپرت، بتوانند به گرد پای لندرور و رنجرور برسند. الان دوباره بین آلمانیبازا و انگلیسیبازا دعوا میشه!
بررسی طراحی ب ام و X7
ب ام و هیچوقت به صورت رسمی تایید نکرده که مثلاً X3 ویرایش شاسیبلند سری 3 است، یا مثلاً X5 از روی سری 5 ساخته شده، ولی تابلوست که Xها برداشتی بزرگمقیاس از Seriesها هستند. بنابراین، ناگفته پیداست همانطور که سری 7 پرچمدار سدانهای شرکت به حساب میآید، X7 هم همین جایگاه را در بین شاسیبلندهای آنها پیدا میکند. پس الزاماً باید شاهد یک رویکرد عمیق و شدید روی اشرافیت باشیم که البته هستیم. خدایا، لویی ویتون بود یا ورساچی. شاید هم گوچی یا بولگاری. یکی از اینها یک بار گفته بود که لوکسگرایی، نمادی برای تقابل با فقر نیست. بلکه لوکسگرایی الگویی برای مقابله با ابتذال است (تشویق حضار). از ذره ذره ب ام و X7 این فخرفروشی خیرهکننده میچکد.
از کجا شروع کنیم؟ بیایید این بار از عقب به جلو برویم. بخشی که مملو از تقارن و هارمونی است. همان نگاه اول ژنتیک مشترک X7 و سری 7 از چراغهای عقب لو میرود. میشود ساعتها به برشهای زیبا و تودرتوی کاسه چراغها و آن خط اتصال براق بینشان خیره شد و باز هم یک چیز جدید کشف کرد. وقتی میگوییم این خودرو دارد به زبان شاهزادهها صحبت میکند، بیدلیل نیست. بدون حضور اِلمانهای سنتی که خودروهای تازهوارد برای به زور چپاندن حس تجمل استفاده میکنند، پشت X7 ساده و به طرزی بیمانند اصیل است. بهعنوان مثال، نه اثری از ورق و میله کرومی میبینیم و نه استفاده از LEDهای بیمورد در گوشه و کنار. نوشتههای X7 و M کاملاً از جنس استیل هستند.
به قسمت کناری بیایید. یک برجستگی ملایم (تاکید میکنیم، ملایم) از بغل چراغ عقب شروع میشود و با متانت و بدون هرج و مرج روی درها حرکت میکند و مثل موجهای آرام مکزیکو به شنهای نرم ساحل در گلگیر جلو میرسد و لم میدهد. نه مثل سوناتا YF که قشنگ مثل یک طاقچه 10 سانتی دور تا دور ماشین را برش میدهد.
وقتی از دید جانبی به X7 نگاه میکنیم، به خوبی میفهمیم که این اولین شاسیبلند ب ام و است که عملاً مجبور شده ساختار مکعب مستطیلی (بخوانید اتوبوسی) به خودش بگیرد. این یعنی نه قوس شیشههای عقب X5 را میبینیم و نه سقف شیبدار X6 را. شاید باور نکنید ضریب اصطکاک همین ساختار مکعبی از فراری F50 هم بهتر است (ب ام و 0.33 و فراری 0.37).
رسیدیم به اصل بازی؛ نمای جلویی. چهرهای آشنا ولی به غایت مدرن. کروموزم ب ام و به وضوح در این قسمت قابل تشخیص است. آنچه میبینیم تلفیق دست و پاچلفتی سنت و مدرنتیه نیست. این تهاجم بیشرمانه به ارزشهای سنتی با جنگافزار مدرن است. خُب معلوم است که ب ام و کاری به داد و بیداد منتقدین نداشته و در این خودرو بزرگترین جلوپنجره تاریخ خودش را نصب کرده. جهنم و ضرر.
الان ما داریم به آن چراغهای باریک و مرموز نگاه میکنیم یا آنها دارند با وسواس به ما زُل میزنند؟ چقدر نافذ و چقدر گیرا. چقدر آن به هم ریختگی زیر جلوپنجره را دوست داریم. چقدر جای مهشکن خوب است. چقدر آن تجهیزات آبیرنگ «لیزر لایت» به دل مینشیند. وای از آن برشهای روی کاپوت. مثل رگهای روی پیشانی هادی چوپان، هیکلی و عضلانی.
این کلمه لوکس-اسپرت چندان هم مندرآوردی نیستا. اساساً اتمسفر این دو واژه با هم متفاوت است. دنیای جوانگرایی با دنیای تجملات فرق دارد. شما کت تاکسیدو را با شلوارک نمیپوشید که. یا در مغازه فری کثیف که نمیتوانید خاویار سفارش دهید. اما ب ام و تخصصش همچین کارهایی است. نگاهی به کابین X7 بیاندازید تا بفهمید چطور تیشرت لَش با پاپیون خیلی هم زیبا میشود. ب ام و بهعنوان شرکتی که با 740 Pure Excellence و M3 CS در دو جهان وقار و تهاجم حکمرانی میکند، به خوبی توانسته ترکیب این حال و هوا را درون کابین X7 اجرا کند. از یک طرف فرمان جیر با نماد سه رنگ M Package را میبینیم که مانند مدلهای مسابقهای، حرفهای و جذاب شده. ولی از طرف دیگر، چیدمان براق و مات روی کنسول بیننده را به یاد یکی از لوکسترین اتاقهای «هتل رویال پنتهاوس پرزیدنت ویلسون» سوییس (گرانترین سوییت دنیا با شبی 100 هزار دلار) میاندازد. در راستای همین ماجرا، کنار هم قرار گرفتن فیبر کربن و چوب طبیعی هم جالب شده است. چرم آلکانتارا همهجا دیده میشود. از سقف گرفته تا رودریها. این در حالی است که صندلیها از جنس چرم مرینو هستند که جنسی نرمتر دارند.
از آنجایی که ما خیلی حرفهای هستیم، یک سری ایراد هم از این خودرو بیرون کشیدیم. مثلاً چرا در کاپوت جلو اینقدر زیاد باز میشود؟ خُب برای پایین آوردنش که باید چهارپایه گذاشت. یا مثلاً زشت نیست این دریچههای هوای روی گلگیر الکی هستند؟ نکته بعدی اینکه ب ام و با این کمالات و کرامات، چرا باید از دریچه فِیک برای اگزوزهایش استفاده کند. استاد شما که چهارتا خروجی دوبل داشتی، این لوزیهای زیادی بزرگ چی بود؟ یک چیز جالب دیگر آن پایین، کنار فرمان دیدیم. درست مثل پراید میشود نور پشت آمپر را با یک پیچ زیاد و کم کرد. نکته بعدی هم یک پیشنهاد برای مدیران و مهندسان شرکت است. لطفا در ویرایشهای بعدی برف پاککن را به به قسمت بالا و زیر لبه سقف منتقل کنید. ممنون.
بررسی مشخصات فنی ب ام و X7
بیمربازاش بیان وسط. میخواهیم درباره راکتوری با کد N63 صحبت کنیم. ایده اولیه این پیشرانه سال 2008 بهعنوان قوای محرکه مدلهای سطح بالای شرکت مطرح شد. بعدها باواریاییها دیدند ظرفیت این بلوک خیلی بیش از اینهاست و بعد از مدل اولیه B40A کمکم زیرمدلهای قویتر و وحشیتر B44O0 (نصبشده روی X6 و 750Li و حتی سوپراسپرت عجیب وایزمن GT MF4) روی کار آمد. سری بعدی B44O1 بود که درون سینه 550i GT دیوانه نصب شد. اوضاع بهمرور ترسناکتر هم شد. نسخه بعدی B44O2 پای M را هم به خط تولید مدلهای استاندارد باز کرد. بعد هم که B44M3 با X5 جنگاور معرفی شد. آخرین معجزه این خانواده N63B44TU بود که صرفاً برای نابود کردن رقبا آمد. شما لیست نفراتی که از این قلب اژدها استفاده میکنند را ببینید فقط؛ غیر از X7 M50i، آلپینا B8 و رنجرور اسپرت (L461) هم از این پیشرانه استفاده که نه، سوءاستفاده میکنند. ازجمله بهروزرسانیهای اساسی در این نسل از پیشرانهها، تغییر محل قرارگیری توربو از کنار بلوک به داخل محفظه موتور است. مزیت این کار، کاهش حجم فیزیکی بلوک پیشرانه و جدا کردن قسمت سردکن و گرمکن بوده است.
بعد از این همه اصطلاح قلمبه و سلمبه که نشان داد چقدر ما انگلیسی بلد هستیم، بحث را خودمانیتر میکنیم. خلاصه بگوییم که این ب ام و با این پیشرانه 4.4 لیتری هشت سیلندر Vشکل دو توربو میتواند 523 اسببخار قدرت و 750 نیوتنمتر گشتاور تولید کند. محض تلطیف فضا، هر سیلندر این خودرو به اندازه یک پراید قدرت تولید میکند.
رفقا، ب ام و X7 واقعاً بزرگ است. واژه بزرگ خیلی نمیتواند قد و قواره سهمگین آن را توصیف کند. بگذارید بگوییم که این خودرو واقعاً «گُنده» است. کنارش که میایستید تازه مشخص میشود آن جلوپنجره عظیم برازنده طول 5.2 متری و ارتفاع 2 متریاش است. فقط در یک قلم فاصله محوریاش بیش از 3 متر اعلام شده است. این یعنی به معنی واقعی کلمه با یک 7 نفره درست و حسابی و جادار روبرو هستیم. منظور از جادار این است که تقریباً میتوانید در فاصله بین صندلیهای ردیف اول و دوم بایستید و روپایی بزنید.
یک همچین مینیبوسی باید هم باک 83 لیتری داشته باشد. باید هم وزن خالصش بیش از 2.5 تن (وزن ناخالص بیش از 3.3 تن) باشد. برای ما ایرانیها بحث Towing (بکسل کردن) خیلی معنایی ندارد ولی شاید یک نفر پیدا شد و خواست یک کمپر به این شاسیبلند متصل کند. به همین خاطر بد نیست بدانید که توان کششی آن بیش از 3.4 تن است. این گوریل انگوری آلمانی (توهین نبودا؛ The Great Grape Ape اسم یک انیمیشن آمریکایی است) کفشهایی 22 اینچی (275.45 عقب و 315.35 جلو) به پا دارد. البته که کتونیهای 23 اینچی هم به پایش میخورند.
اگر با این خودرو تختهگاز بروید، کیلومترشمار عددی بیش از 250 کیلومتر را نشان نخواهد داد. اما جدا از محدودکننده الکترونیکی که بر اساس قوانین ایالتی آلمان روی خودروها اعمال میشود، این خودرو قابلیت رسیدن به سرعت 270 کیلومتر برساعت را هم دارد. این را هم در نظر داشته باشید که ZF هموطن جعبهدنده 8 سرعته جنونآمیزی برای X7 ساخته که میتواند این سازه سنگین را زیر 5 ثانیه به 100 کیلومتر برساعت برساند. اگر بخواهیم جزئیتر بگوییم، 400 متر با آن 13 ثانیه و پیمایش یک کیلومتر آن 24 ثانیه طول میکشد.
شاید در ظاهر این یک هیولای بیرحم و هتاک به محیطزیست باشد. راستش را بخواهید در باطن همینطور هم هست. ب ام و X7 در شهر، شیرین صدی 16 لیتر مصرف میکند. بله بله. قدرت خروجی و توانایی میدانی و این چیزها را هم در نظر گرفتیم. یک حساب و کتاب معمولی نشان میدهد که با یک باک پر میتوان در پیمایشهای اتوبانی تا 770 کیلومتر و در پیمایشهای شهری تا 425 کیلومتر راه رفت.
بررسی آپشنها و تجهیزات ب ام و X7
این اعتراف طلب شما؛ تا اینجا هر چه درباره تاریخ و طراحی و مشخصات فنی این خودرو گفتیم، بیشتر قلمفرسایی و حرافی و طنازی بود. به خدایی خدا تمام حرف X7 فقط آپشنهایش است. این اصطلاح لوس و جلف «با بیل آپشن ریختن» شاید این دفعه درباره این محصول مصداق داشته باشد. در واقع ب ام و از قبل میدانسته نمیتواند در بخش مشخصات فنی با بیاعصابهای آمریکایی و در بحث توانایی آفرود با ژیمناستهای ژاپنی رقابت کند. پس آمد آنجایی که در آن فوق دکترا داشت، معجزه کرد.
تقریباً به هرجایی از این خودرو که دست بزنید، یک فناوری خاص در آن بیرون میزند. از جلو آغاز میکنیم. چراغ لیزری چیز جدیدی در خودروهای ب ام و و خیلی دیگر از مدلهای مدرن بازار نیست. خیلیها فکر میکنند وقتی این چراغ را روشن کنند مثل فیلم جنگ ستارگان یا جیمزباند میشود که ماشینهای جلویی را از وسط نصف میکند. نه استاد، چرا سیس عقاب میگیری؟ لیزر باریکه بسیار پرنور و خیرهکنندهای است که فقط در تشدیدگرهای قوی (کاواک اپتیکی) میتواند فلز را هم برش دهد. همه اینها از ویژگیهای لیزر «متمرکز» است. اما در خودروها به لطف مجموعهای از عدسیها و آینهها، نور لیزر تبدیل به طیف ملایمی میشود که برخلاف تصور اصلاً هم خیرهکننده و آزاردهنده نیست. درواقع مزیت اصلی چراغهای Laser Light این خودرو یکدست بودن پرتاب نور تا 600 متر (دیگر خودروها تا 400 متر) آن هم فقط در حالت نوربالاست.
حتی همان جلوپنجره جنجالی هم داستان دارد. ساختار این بخش Active است. یعنی فعالانه تغییر میکند. کرکرههای درون جلوپنجره بر حسب دمای موردنیاز پیشرانه، با زاویه خاص (تا نهایتاً 90درجه) باز و بسته میشوند. بهعنوان مثال در ابتدای حرکت دریچهها کاملاً کیپ هستند تا برای گرم کردن بلوک پیشرانه، انرژی کمتری صرف شود. دیگر فناوری آیندهنگری که در این خودرو نصب شده، دوربین 360 درجه عجیب و غریب آن است. نه اینکه چهارتا دوبین در اطراف خودرو چیز جدیدی باشد. شما میتوانید در سیستم هوشمند مرکزی این خودرو تعیین کنید که کدام دوربین در کدام نقطه جغرافیایی روشن شود. مثلاً مثل پارک کردن خودرو در جایی که همیشه یک بلوک بتنی جدول بیرون زده و نیاز به دقت بیشتری برای پارک دارید. برای بیرون آمدن از جای پارک هم میتوانید از گزینه Backup Assistant استفاده کنید که خودرو را دقیقا از همان مسیری که وارد جای پارک شده، خارج میکند.
نمیدانیم به دلیل سابقه همکاری ب ام و با لندرور بوده یا نه ولی در انتهایی این خودرو به فرم شاسیبلندهای انگلیسی به صورت دوتکه باز میشود. نه فقط به خاطر فرم کار بلکه به دلیل ابعاد بزرگ بخش عقبی اگر قرار بود در انتهایی یکتکه باز شود، مشکلاتی به وجود میآمد. البته کارشناسان یک چیز دیگر هم میگویند. چون یکی از بازارهای مهم محصولات خاص ب ام و چین است، شرکت تمهیدات ویژهای را برای مشتریان چینی در نظر گرفته. با توجه به میانگین قدی چینیها دکمهای برای کاهش ارتفاع موقتی وجود دارد.
از این قسمت عقب نمیشود راحت بگذریم. وقتی در را باز میکنیم با مجموعهای از کلیدهای کنترلی روبرو میشویم. دکمههایی حیرتانگیز برای تغییر چیدمان صندلیها. با یک دکمه میتوان همه صندلیها را خواباند تا بیشترین فضا برای قسمت بار فراهم شود. خوراک اسبابکشی. با دکمه دیگر هم میتوان صندلیهای ردیف سوم را بیرون آورد. آقا اصلاً یکی از آپشنهای ویژه X7 صندلیهایش هستند. صندلیهایی که به لطف عرض فوقالعاده این خودرو با دست و دلبازی کاملاً بزرگ و مدیریتی طراحی شدهاند. گرمکن و سردکن و حافظه و این چیزها به کنار، از ماساژوری که میتوان نقطه ماساژ (کمر یا شانه یا پهلو) و سرعت ماساژ را انتخاب کرد، نمیتوان گذشت. حالا فکر نکنید مثل حمام سنتی میافتد به جان کت و کول شما.
به ضرس قاطع (اینطور مسلط به زبان فارسی) این خودرو تنها شاسیبلند 3 ردیفهای است که برای نفرات پشتی چنین تجهیزاتی تعبیه شده است. پیش از این شرکت در برخی از ویرایشهای X5 هم ساختار 3 ردیفه را اجرا میکرد. حتی سایر هموطنانش مثل آئودی Q7 و مرسدس GLS هم چنین مدلی را عرضه میکردند. اما شما کدام خودروی 7 نفره را دیدهاید که برای نفرات عقبی سانروف اختصاصی در نظر گرفته باشد؟ برای ردیف سوم حتی گرمکن و سردکن و کنترل تهویه مطبوع هم وجود دارد. کدام خودروی 7 نفره را دیدهاید که صندلی ردیف سوم را هم بشود به صورت برقی جابجا کرد؟ همیشه این بنده خداهایی که عقب مینشستند، خیلی غریب میافتادند. ولی ب ام و چون خودش باشخصیت است، شخصیت منحصر به فردی هم به آنها بخشیده. البته طبیعتاً آن راحتی که روی صندلیهای جلو دارید را روی ردیف سوم تجربه نخواهید کرد.
اینجا آنقدر بمباران شگفتی است که حتی آیتمهایی که قبلاً از دیدنشان کرک و پرها میریخت برایمان عادی میشود. مثلاً شاید دیگر سیستم صوتی هارمن کاردون یک پدیده خاص نباشد. گفته میشود در برخی مدلها سیستم صوتی 18 بانده باورز اند ویلکینز (برند انگلیسیB&W) مانیتور 11 اینچی روی صندلیهای دوم و سوم نصب شده است، عقب و جلو کردن آهنگها با حرکت دست هم که هیچ. نورپردازی آمبیانس داخل کابین با انتخاب دهها ترکیب رنگی که گفتن ندارد. پدیده خاص، دستهدنده و سلکتور دایرهای کریستالی (نه شیشهای) آن است که از برند سواروسکی تهیه شده. پدیده خاص، LEDهای روی سقف است که با تغییر نورپردازی داخل کابین، نورشان عوض میشود. یک چیزی شبیه رولزرویس. این شباهت خیلی هم بیربط نیست. میدانید که گروه ب ام و مالک برند Rolls Royce است. کیفیت را در جاهایی از این خودرو لحاظ کرده که به عقل جن هم نمیرسد. به خدا که کیفیت کاتالوگ معرفی X7 هم با کاغذ گلاسه (در اصل Glossy) فوقالعاده است.
نمایشگر مرکز یک قابلیت جگرسوز دارد. یک سیستم هوشمند که فضای داخلی را بر حسب مود و احساس شما، سفارشیسازی میکند. مثلاً اگر به تازگی کات کرده باشید (مود ناراحتی و استرس)، اتوماتیک یک آهنگ را از روی اکانت اسپاتیفای و اپل موزیک برایتان پخش میکند. بعد سانروف بسته میشود تا سر و صدای بیرون را نشنوید. بعدش هم ماساژور به آرامی به کار میافتد. در آخر هم سردکن صندلی با درجه ملایم فعال میشود تا کمی از بار این فشار روحی شما کاسته شود.
بحث روح و روان شد به این نکته هم اشاره کنیم که ب ام و واقعاً سیستم کنترل سطح هوشیاری راننده را هم در این خودرو تعبیه کرده است. در سرعتهای کمتر از 70 کیلومتر برساعت سیستم iDrive را روشن کنید تا خودش هدایت را به عهده بگیرد. یعنی واقعاً نیاز نیست کاری به گاز یا ترمز و یا فرمان داشته باشید، اما در صورتی که چشم از جاده بردارید، هوش مصنوعی متوجه میشود و شروع به هشدار دادن میکند. اگر به هشدارها بیتوجه باشید، خودرو به صورت هوشمند در کنار جاده توقف میکند.
استاد باواریایی بهتر از همه میداند که همواره ترکیب منطقی سنت و مدرنیته، نتیجهای جادویی دارد. به همین دلیل است که در کنار این همه المان هوشمند، دکمههای تهویه مطبوع و حتی حافظه ایستگاههای رادیویی را به صورت مکانیکی و کلاسیک طراحی کرده است. اساساً شکل و شمایل دکمهها در X7 خیرهکننده است. مانند هندسه و محل قرارگیری دکمه استارت که در نوع خودش بینظیر است.
تجربه رانندگی با ب ام و X7
وقت سواری با جاروی جادوگر رسید. البته که مالک محترم اجازه حرکت خاصی به ما نداد. وقتی خودرو در حالت ایستاده قرار دارد، قلقل اگزوزها را از بیرون خواهید شنید ولی در زمان رانندگی بیصدایی محض را تجربه میکنید. این به دلیل استفاده از شیشههای آکوستیک (درست خواندید آکوستیک) بوده که فقط اجازه ورود نویز ترافیکی مثل بوق و آژیر پلیس را میدهد.
ترمز M در این خودرو کاری میکند که از سرعت 100 کیلومتر برساعت طی 32 متر به توقف کامل برسید. فرمان M هم کاری میکند که علیرغم جثه سهمگین این آلمانی، دقتی در حد ساعتسازان سوئیسی روی جاده داشته باشید. شعاع چرخش X7 با ثبت عدد 6.5 متر حیرتانگیز است. چراکه هنگام دور زدن کامل چرخ عقب 5 درجه منحرف میشود.
و در نهایت سیستم تعلیق M هم کاری کرده است که حس و حال فراتر از یک خودروی اسپرت داشته باشید. چابک و مسلط. میتوان به کمک یک دکمه کنترلی از داخل کابین 4 سانتیمتر از ارتفاع این مکانیزم بادی کم کرد و در پیمایشهای پر دستانداز تا 2.5 سانتیمتر هم به ارتفاع آن اضافه کرد. این غیر از 5 حالت از پیش تعیینشده ارتفاع است. شاید هیچوقت فرصتی پیش نیاید تا ادعای شرکت مبنی بر زوایای حمله 25 درجه، فرار 22.2 درجه و زاویه شکست (رمپ) 19.8 درجه را امتحان کنیم. ولی این یکی را تقریباً تست کردیم که شتاب 60 تا 100 و 80 تا 120 کیلومتر برساعت با این خودرو تقریباً 3 ثانیه طول میکشد.
برای ب ام و سبک رانندگی شما خیلی اهمیت دارد. هوش مصنوعی X7 به کمک فناوری ML (یادگیری ماشین و مدلهای شبکه عصبی) سبک رانندگی شما را در درازمدت برآورد و حالت ویژه شما را آداپته میکند. اگرچه که با استفاده از مودهای مختلف رانندگی میتوان تغییراتی در حساسیت فرمان، سیستم تعلیق و دریچه گاز ایجاد کرد. این را هم بگوییم که این هوش مصنوعی غیر از قابلیت تشخیص عابر پیاده و موتورسوار، توانایی تشخیص حیوانات بزرگجثه را هم دارد.
موقع رانندگی در سرعتهای نسبتاً بالا وقتی ناگهان فرمان میدهیم، طول زیاد خودرو کمی اعوجاج بهویژه در محور عقب ایجاد میکند که البته به لطف سیستم کنترل فعال بدنه، اسکن مسیر پیش رو و محور متحرک همیشه درگیر عقب، تا حد زیادی محدود میشود. شاید اینطور به نظر برسد که در این خودرو به یک استرسبار نیاز باشد ولی حقیقت آن است که در صورت نصب این قطعه، آن وقت دیگر خبری از آن نرمی رویایی نخواهد بود. بالاخره شما پشت سکان یک ناو جنگی قرار دارید.
عکاس: عرفان اسلامپناه