از «کامبکهای تاریخی» کدام را به یاد دارید؟ سال 99، نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا را خاطرتان هست؟ کامبک رویایی منچستریونایتد مقابل یوونتوس. شیاطین سرخ در حالی که 2 گل عقب بودند، با اقدامی انفجاری 3 گل پیش افتادند. سال 2017، یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا را چطور؟ همان بازی افسانهای بارسلونا-پاریسنژرمن. همان 7 دقیقه اعجابانگیز. بازی رفت با نتیجه 4 بر صفر به نفع پاریسنژرمن تمام شده بود ولی در بازی برگشت، توپخانه کاتالانها 6 بار دروازه حریف را تخریب کرد.
”کرهایها که با اسپورتیج خود طی 2 نسل قبلی شکست سنگینی را در شهرآورد سئول از هیوندای توسان پذیرا شده بودند، با معرفی نسل سوم این خودرو بازگشتی معجزهآسا را تجربه کردند. “اگر هیچکدام از اینها را به یاد ندارید، قطعاً کامبک تاریخی سال 2010 تیم کیاموتورز را که فراموش نکردهاید. کرهایها که با اسپورتیج خود طی 2 نسل قبلی شکست سنگینی را در شهرآورد سئول از هیوندای توسان پذیرا شده بودند، با معرفی نسل سوم این خودرو بازگشتی معجزهآسا را تجربه کردند. این، داستان کیا اسپورتیج SL نیست. حکایت جادوی مدیریت، مهندسان سختکوش و طراحانی افسانهای است. این، داستان «کامبک تاریخی» است که هرگز از یاد نخواهید برد.
کیا اسپورتیج از کجا آمد؟
دهه 90، ایام طلایی صنعت خودروسازی کره جنوبی بود. دورانی منحصربهفرد برای جولان دوو و هیوندای. این وسط، سر کیا بیکلاه مانده بود. این شرکت هنوز نتوانسته بود هویت مستقل خود را پیدا کند. بهترین مثالش شاسیبلند جمعوجوری به اسم اسپورتیج (Sportage) بود که به هزار زور و زحمت سال 1993 معرفی کردند.
اسپورتیج براساس پلتفرم و مهندسی مزدا مدل Bongo ساخته شدو در واقع ماحصل تهاجم فرهنگی مزدا و فورد بود. چراکه این شرکت کرهای آن روزها خود را با افتخار شریک تجاری آمریکاییها و ژاپنیها معرفی میکرد. ولی شما بخوانید خود را به آنها میچسباند. این را هم بدانید بد نیست که در همان سالها این شرکت از طرف دایملر-بنز در زمینه پروژه ساخت شاسیبلند 3 در روباز، پس زده شده بود.
نسل اول، خودروی بدی از آب درنیامد؛ اما نمیشد فهمید اسپورتیج به چه زبانی صحبت میکند. بخشی از آن را آمریکاییها و بخشی را آلمانها میساختند. دستپخت ژاپنیها را که دیگر حرفش را نمیشود زد. در حالی که کیا میدانست با این روش مدیریت هرگز نمیتواند سری در سرها بلند کند، بیآنکه کسی متوجه شود، سرمایهگذاری سنگینی را روی بحث توسعه مهندسی و طراحی یک مدل جدید انجام داد.
تکنیک چراغ خاموش کیا جواب داد و نسل دوم با جهشی چشمگیر در 2004 آغاز به کار کرد. کرهایها تازه فهمیده بودند کراساور یعنی چی. البته جدیتر شدن شراکتشان با رقیب هموطن یعنی هیوندای را نیز نباید در این بین بیتأثیر دانست. چراکه اسپورتیج نسل دو روی پلتفرم هیوندای النترا اجرا شده بود. راستش را بخواهید کیا موتورز در این دوران بود که با راه و رسم درست شاسیبلندسازی آشنا شد.
نسل دوم این خودرو اولین تجربه ایرانیها با اسپورتیج بود. خودرویی که توانست ذائقه بازار را درباره شاسیبلندهای جمعوجور و البته باکیفیت تغییر دهد. البته آن کیفیتی که برای ما مطلوب است، برای غربیها تقریباً بیمعنی بود. چراکه اسپورتیج نسل دوم وقتی توسط موسسه ایمنی IIHS آمریکا تست شد فقط 2 ستاره به دست آورد که درواقع فاتحه حضورش در بازار یانکیها را میخواند.
کیا یک بار دیگر پروژه چراغ خاموش را برای نسل بعدی اجرا کرد. باید اعتراف کرد که تا اینجای کار اسپورتیج یک کراساور معمولی بود که تنها در کره کشته مرده میداد. شاید اینطور به نظر میرسید که نسل سوم این خودرو نیز میآید تا جنس ویترین کیا را جور کند. سال 2010 سومین عضو خانواده آمد. چه آمدنی. راستش را بگوییم، این خودرو آنقدر با نمونههای قبلی فاصله داشت که انگار سه چهار نسل بین آنها فاصله افتاده بود.
طراحی نسل سوم کیا اسپورتیج به معنی واقعی کلمه «بینقص» بود. البته نباید از پیتر شرایر هم چیزی غیر از این انتظار داشت. مهندس آلمانی که در کارنامه درخشانش آئودی TT و فولکسواگن بیتل هم دیده میشود. شرایر برای کیا بیش از 20 مدل خودرو طراحی کرد. اسپورتیج جدید آمد تا تمام دقدلیهایش را خالی کند. این خودرو آنقدر اعتماد به نفس داشت که اصلاً خودش را در حد و اندازه هیوندای توسان نمیدید. حالا کیا اسپورتیج با میتسوبیشی ASX، هوندا CRV، نیسان قشقایی، تویوتا راوفور و حتی فورد اسکیپ هم فالوده نمیخورد.
طراحی کیا اسپورتیج SL
یک جماعتی داریم که مدام در حال گفتن این جمله هستند که «ماشین فقط بنز»؛ یعنی شما جگوار E-Type مدل 1961 و لامبورگینی Miura مدل 1970 را هم نشان بدهی میگویند «ماشین فقط بنز». حالا تصور کنید قرار است برای اینها از طراحی کیا اسپورتیج SL حرف بزنیم. البته که «ماشین فقط بنز». این جماعت، در تاریکخانه دگماتیسم خود گرفتار شدهاند و از مفاهیم مدرن چیزی نمیدانند. یعنی نمیخواهند که بدانند.
طراحی سومین نسل از کیا اسپورتیج را باید از دو منظر بررسی کرد. اول در قیاس با دیگر اعضای خانوادهاش که حقیقتاً حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد. شاید کمی اغراق باشد ولی برخی کارشناسان بر این باورند که این مدل، از کیا اسپورتیج QL هم جذابتر است. منظر دوم، اظهارنظر درباره فلسفه و زبان گویای آن است. چیزی که شرایر اسمش را Tiger Nose (بینی ببر) گذاشته است. ببینید، طراح این خودرو از عباراتی مانند اخم اژدها، خشم هیولا یا چشمان کوسه استفاده نکرده بود. میگوید بینی ببر که فرمی منحصربهفرد از مثلث و دایرههای متخلخلی است که به آرامی در کنارهها محو میشوند.
کیا اسپورتیج SL با پیروی از فلسفه جدید طراحی، الکی خودش را جسور و تهاجمی نشان نمیدهد. ادعای لوکس بودن بیمورد هم ندارد؛ اما این خودرو مفهوم بهروز بودن را فریاد میزند. اسپورتیج از ابزار سادهای برای این کار استفاده میکند؛ یعنی نمیآید تا با تحمیل کاسه بزرگ چراغ و یک مشت LED خودش را مطرح کند. نوار چراغهای LED با استادی تمام او را در کلاس اروپاییها قرار میدهد. خطوط اضافه و زوایای تند و تیز در آن جایی ندارد. یک حالت کوپه محدبی در کل ساختار گرافیکی آن به چشم میخورد. البته طراح با زیرکی تمام از این روش برای افزایش فضای داخلی خودرو نیز استفاده کرده است.
در قسمت عقب با چشمانی نافذ و گیرا روبهرو میشویم. اوج هنر طراح جزئینگر این خودرو، در سپرها است؛ یعنی درست همان جایی که از نظر بقیه بیاهمیت است. یک بار دیگر به سپر عقب این خودرو نگاه کنید. برای خودش دنیایی دارد. اینکه چراغ راهنما میآید و آن پایین پایینها قرار میگیرد، فوقالعاده است.
داخل کابین کیا اسپورتیج SL همین سناریوی منطقی را میبینیم. همهچیز با فکر شروع میشود و با فکر تمام میشود. این روزها چینیهای تازه به دوران رسیده فکر میکنند اگر دریچه کولر را مثل ورودی هوای جت فالکون طراحی کنند یعنی دیگر آخر جوانگرایی هستند. اگر میگوییم کیا اسپورتیج SL از نظر طراحی بینقص است، دلیل داریم. کابین آن را از صندلیهای عقب نگاه کنید. گویی این همان جلوپنجره بینی ببر است که به اتاق تزریق شده.
شما جیپ را بهعنوان یک شاسیبلندساز اینکاره که دیگر قبول دارید؟ سابقه ندارد در هیچیک از تولیدات این شرکت کابینی عجیب و غریب و شتابزده مشاهده کنید. کرهایها هم فلسفه «سادگی زیبایی است» را به بهترین روش ممکن ترجمه کردهاند. البته برخی میگویند اگر کمی هم طراحی داخلیاش فلفلی میشد، بد نبود. درواقع اسپورتیج زیادی ساده است. مثلاً محل قرارگیری دستهدنده به ابتداییترین روش ممکن طراحی شده. یک استوانه روی یک نعلبکی. بینقص بودن، دلیل بینظیر بودن نمیشود.
با این کابین کوچک اگر فضای قسمت بار هم کوچک از آب درمیآمد که دیگر هیچی. ولی کیا اسپورتیج با فراهم کردن نزدیک به 750 لیتر فضا یکی از بهترینها در کلاس خودش شده است. این را هم میدانید که اگر صندلیها را بخوابانید این فضا تقریباً دو برابر میشود.
آپشن و تجهیزات کیا اسپورتیج SL
سال 2011 که برای اولینبار این مدل از اسپورتیج راهی خیابانهای کشور شد، قانون واردات حساب و کتاب خاصی نداشت. نماینده رسمیاش میآورد، نمایشگاهدار سر کوچه میآورد، شرکت بهداشتی میآورد و آقای دکتر هم میآورد. به همین دلیل یک دوجین مدل فول، نیمهفول و لوآپشن (Low Option) از کیا اسپورتیج در بازار پیدا میشود. بعضی مدلها همهچیز دارند غیر از گرمکن. برخی دیگر 2 ایربگ دارند و برخی هم رینگهایشان به اصطلاح «پورشهای» است. فرهنگ لغتنامه اسپورتیج، مجموعه کتابی است 10 جلدی هرکدام 1000 صفحه. توکِرم، کمربند سقفی، 2 گرم 2 سرد، شیبسنج، فول ایربگ، مانیتور بزرگ، دیفلاک، دو دف، کولر دوال، ساب عقب و چندین و چند واژه بازاری از جمله اصطلاحات مربوط به این خودرو هستند.
خلاصه که آنقدر کیا اسپورتیج مختلف هست که مشتریان سختگیر و بیخیال را نسبت به آپشنهای متعارف موردپسند ایرانیها راضی میکند. دوربین، سانروف، مونروف، سیستم تهویه مطبوع دوگانه، تیپترونیک و گرمکن صندلی که از نان شب برای خیلیها واجبتر است، در این خودرو دیده میشود.
با این حال از دید مشتریان حرفهای، آن چیزی که از تجهیزات این خودرو باید مهم باشد، ساختار ایمنی آن است. اسپورتیج نسل سوم از همان موسسه IIHS اینبار 5 ستاره کامل دریافت کرده است.
مشخصات فنی کیا اسپورتیج SL
این روزها اگر خودرویی توربو نداشته باشد، اصلاً خودرو نیست. جملهای تلخ که در خرید و فروشهای چند سال اخیر بهوفور میشنویم. این همان بلایی است که چینیها سر بازار ما آوردهاند. ولی خُب دیگر باید ببخشید، اسپورتیج از آن بیتوربوها است که استثناً خوب از کار درآمده.
وقتی حرف از پیشرانه خوب میزنیم منظورمان چیزی در حد و اندازههای Theta II است. همان کد معروف که روی هیوندای سوناتا 2010، توسان 2010 و کیا کادنزا 2011 نصب شده و جواب خوبی هم گرفته است. داریم درباره پکیج 2.4 لیتری صحبت میکنیم که خیلی خونسرد 177 اسببخار قدرت تولید میکند. کسی که پشت فرمان چنین خودرویی مینشیند دنبال جار و جنجال نیست. پس 177 اسببخار و وزن 1.4 تنی ترکیب بدی برایش به حساب نمیآید. تازه جعبهدنده 6 سرعته اتوماتیکش از پس دو محور بودنش برمیآید.
باز هم میگوییم که در این خودرو دنبال چیزی به اسم چابکی نباشید. خودروی تند و تیز یعنی پیشرانه بزرگ و قوی. پیشرانه بزرگ و قوی یعنی مصرف بالا، استهلاک و هزینه بالای نگهداری. بیرون کشیدن این خروجی از آن حجم اتفاق فاجعهای نیست. پس اگر جای خریداران لیفان 820 بودید که با همین حجم موتور 158 اسببخار قدرت تولید میکرد، چه میگفتید؟ اوج هنر سوزوکی ویتارای که ادعای ژاپنی بودنش گوش فلک را کر کرده، با همین حجم موتور 169 اسببخار است. بیایید درباره لندمارک 128 اسببخاری و وانت ریچ 132 اسببخاری اصلا حرف نزنیم.
میگویند پیشرانه اسپورتیج، بدتعمیر نیست. قطعاتش بهتر از رقبا پیدا میشود. دردسری برای رانندهاش ندارد. آب، روغن و بنزینش را که برسانید دیگر کاری به کارتان ندارد.
تجربه رانندگی با کیا اسپورتیج SL
ای کاش قبل از نشستن پشت رُل این خودرو، با کیا اپتیما رانندگی نکرده باشید. سدانی که چالاک است و فضادار. سریع شتاب میگیرد و سریع میایستد. اسپورتیج همان پیشرانه و همان جعبهدنده را دارد. ولی خون به جگر میکند تا شتاب بگیرد و چه ترسناک است ایستادنش. بیانصافی است که بحث وزن بیشتر و تفاوتهای آیرودینامیکی دو خودرو را فراموش کنیم.
شما انتظار دارید که چون کیا اسپورتیج به اصطلاح شاسیبلند است، پس فضای داخلیاش بیشتر هم باشد. این همان تلهای است که همه مشتریان خودروهای کراساور گرفتارش میشوند. درمورد اسپورتیج تنگی جا به خصوص برای سرنشینان عقب داستان جدیدی نیست؛ اما این خودرو معضل عجیبی دارد. دستگیره داخلی درها زیادی بزرگ است. واقعاً چرا؟ دریچه سیستم تهویه مطبوع عقب هم خیلی بیشتر از اندازه بیرون آمده و عملاً نقش سشوار را بازی میکند. کافی است دو نفر عقب بنشینند تا دیگر آینه وسط کارایی نداشته باشد.
همه میگویند کیا اسپورتیج خشک است. خشک یعنی چطور؟ یعنی صدا میدهد؟ یعنی میکوبد؟ یعنی انگار روی چوب نشستهاید؟ بالاخره خشک یعنی چی؟ اگر منظورتان این است که مثل مینی فرز نیست بله حق با شماست. اگر منظورتان این است که مثل لندکروزر تپهنوردی نمیکند بله حق با شماست. اگر منظورتان این است که مثل مرسدسبنز G-Class بیصدا نیست بله حق با شماست. اساتید، اسپورتیج فنربندی رویایی ندارد. البته از تیرآهن و فنر شمش هم برایش استفاده نشده. بهتر است درباره این خودرو بگوییم بازخورد سیستم تعلیق آن با وزنش همخوان نیست؛ یعنی یک چیزی مثل خاور؛ وقتی سنگینتر است، نرمتر است.
در بین نمایشگاهیها اصطلاح اسپورتیج با «فرمان سه حالته» خیلی رواج دارد. عبارتی عوامانه برای قابلیت انتخاب تیپهای رانندگی اکو، نرمال و کامفورت. راستش را بخواهید تفاوت واقعی این حالتهای رانندگی مثل آب انار ترش، شیرین و ملس است. فروشنده همگی را تقریباً با یک مزه میفروشد ولی قیمتهایش فرق دارد. انصافاً دنبال تفاوت حیرتانگیزی نباشید.
به نظر شما نیازی هست دوباره یادآور شویم که قید آفرودبازی را با این خودرو بزنید؟ بنابراین سراغ آپشن قفل دیفرانسیل (روی برخی مدلها) این خودرو نروید. به دردسر خدمات پس از فروشش نمیارزد.
جدول مشخصات فنی و آپشنهای کیا اسپورتیج SL
راندن کیا اسپورتیج یک مزیت بزرگ دارد و آن هم این است که شما حال خوبی پشت فرمان دارید. با اینکه همهچیز برایتان ساده به نظر میرسد ولی انگار تمام تمرکز ادوات و تجهیزات رو به شماست و گوش به فرمان شما دارند.
راند نهایی با کیا اسپورتیج SL
خرید کیا اسپورتیج SL از هر نظر انتخاب خوبی است. این از آن خودروهایی است که قشنگ «رند بازار» است. صبح بخرید، شب بفروشید. اگر اهل بزک دوزک هم که باشید، همهجا لوازمش پیدا میشود. سفید تو نارنجی دارد و مشکی تو نسکافهای. با آپشن و بیآپشن. ارزان و گران. خلاصه که دستتان برای همهکاری باز است؛ اما میدانید داستان این خودرو چیست؟ اسپورتیج یکجوری شما را به خرید خودروی بعدی هُل میدهد.
از قدیم میگفتند صاحبخانه بد، مستأجر را خانهدار میکند. اسپورتیج صاحبخانه بد است. نه اینکه واقعاً ایرادی داشته باشد ولی شما بعد از دو سه سال میفهمید که انگار دیگر این خودرو برای شما کوچک شده. حالا وقت «کامبک تاریخی» شماست!
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما