ما کاری به مرسدسبنز، فورد یا جنرالموتورز نداریم؛ این کمپانیها قدمت بسیار طولانی در صنعت خودرو دارند و منصفانه نیست که خودمان را با آنها مقایسه کنیم؛ ولی کرهایها چی؟! این چشمبادامیهای سختکوش، خودروسازی را تقریباً با ما آغاز کردند، پس حق داریم که از دستشان عصبانی باشیم و به آنها حسادت ورزیم! البته تا همین 16، 17 سال پیش اوضاع خیلی اسفناک نبود و میشد با سمند کمی تا قسمتی ملی، به جنگ با امثال هیوندای ورنا و کیا ریو رفت، اما ناگهان همه چیز تغییر کرد! انگار کرهایها به یکباره دکمه نیترو را فشردند و در کوتاهترین زمان ممکن ما را در گرد لاستیکهایشان محو کردند؛ حتی تا زمان آمدن سوناتا و آزرا هنوز سعی داشتیم با تحقیر محصولاتشان در برابر تولیدات اصیل اروپایی دلمان را خوش کنیم تا اینکه جنسیس آمد و بعد از آن هم سدان لوکسی بنام سنتنیال، تا دیگر حتی متعصبترین افراد هم نتوانند از لفظ «اسباببازی کرهای» برای خودروهای این کشور استفاده کنند!
امروز قصد داریم نگاهی نزدیکتر به نسل دوم سنتنیال (یا همان Equus) داشته باشیم؛ خودرویی که در زمان خودش اوج نبوغ و تکنولوژی هیوندای را به تصویر کشید و نظر کارشناسان جهانی را نسبت به پتانسیل این شرکت کرهای تغییر داد. پس لطفاً «باما» همراه باشید تا باهم نتیجه ماجراجویی هیوندای در سرزمین ثروتمندان را بررسی کنیم و ببینیم آیا سنتنیال بعد از گذشت این همه سال، همچنان ارزش خرید دارد یا خیر؟!
معرفی هیوندای سنتنیال
نام سنتنیال اولین بار در سال 2011 به گوش ما ایرانیها خورد، اما جالب است بدانید که تولید نسل اول این محصول به اواخر دهه 90 میلادی باز میگردد. در آن دوران هیوندای قصد داشت با ارائه یک خودرو لاکچری به جنگ سانگیانگ چیرمن برود اما از آنجایی که هنوز به توانایی ساخت خودرویی در این سطح نرسیده بود، دست به دامان ژاپن شد تا نسخه کرهای از میتسوبیشی پرودیا (Proudia) را با نام هیوندای سنتنیال روانه بازار کند.
اما دومین نسل از این سدان تشریفاتی، داستان متفاوتی داشت. این بار هیوندای با عرضه سدانهای موفق نظیر سوناتا، آزرا و جنسیس، اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرده بود و معرفی نسل دوم از پرچمدار این کمپانی در سال 2009 با تکنولوژیهای بومی و احترام بیشتری همراه شد. بخصوص که کمپانی کرهای ادعای رقابت با خودروهایی نظیر بامو سری 7 و مرسدس S کلاس (آن هم با قیمت بسیار ارزانتر) را مطرح کردهبود که همین نکته توجه بسیاری از محافل خودرویی در جهان را جلب نمود. البته همانطور که احتمالاً میدانید، سنتنیال به اندازه ادعای سازندهاش خودرو قدری از کار در نیامد و از بسیاری جهات یارای رقابت با امثال سری 7 و S کلاس یا حتی لکسوس LS را نداشت، اما همین که هیوندای جرات کرده بود نام فرزندش را کنار چنین اسطورههایی قرار دهد، افتخار بزرگی محسوب میشد.
سنتنیال حتی محصول چندان سودآوری هم به حساب نمیآمد چراکه به نسبت هزینه تولید بالا و خدمات پس از فروش سخاوتمندانه (البته در خارج از کشور) فروش چندان مناسبی را تجربه نکرد. گویا نام هیوندای هنوز تاب تحمل چنین وزنه سنگینی را نداشت و کمتر کسی حاضر بود از یک خودروساز اقتصادی، کالای لوکس بخرد. این شکست اما فقط در ظاهر بود و در باطن منافع بسیاری از تولید Equus عاید هیوندای شد. مهمترینش بهبود اعتبار برند بود که حتی روی فروش محصولات ارزانتر تاثیر مثبت گذاشت. حالا دیگر خریداران ورنا و اوانته هم با افتخار از خودروی خود صحبت میکردند چون میدانستند از همان برندی خودرو خریدهاند که برای بنز و بامو شاخ و شانه میکشد!
به نوعی میتوان سنتنیال را حاصل یک بلندپروازی جسورانه دانست؛ خودرویی که شاید خودش طعم پیروزی را نچشید اما راه را برای سایر اعضاء خانواده هیوندای باز کرد. حتی موفقیت امروزی سدانهای لوکس هیوندای که تحت برند «جنسیس» تولید میشوند،نظیر جنسیس G80 که قبلا فرصت بررسی آن را داشتهایم، هم به نوعی مدیون ظهور همین خودرو (و برادرش جنسیس سدان) است.
بررسی طراحی ظاهری هیوندای سنتنیال
چهره سنتنیال بر مبنای مدل نسبتاً موفق جنسیس شکل گرفته و از این رو در برخی زوایا شباهتها میان این دو غیرقابل انکار است. با این حال سنتنیال برادر بزرگتر و ثروتمندتر محسوب میشود و از این رو اندام چهارشانهتر و پرستیژ بالاتری دارد و ابهت و جذبه بیشتری را نمایش گذاشته است.
اتاق کشیده و بزرگ، استفاده حداکثری از قطعات کرومی، لوگو برجسته و گرافیک مدرن چراغها، از جمله نکاتی هستند که خصلتهای لوکس و اشرافی هیوندای سنتنیال را به ما نشان میدهند. در قسمت دماغه شاهد طرحی جذاب و دلنشین هستیم. جلوپنجره، چراغها و حتی هواکشهای سپر با فرمی هماهنگ، از مرکز به دو سمت خودرو متمایل شدهاند که این طرح یادآور لوگو سنتنیال (بالهای گسترده شده) است.
در نیمرخ اما سادگی حرف اول را میزند و بدنه تنومند و طویل خودرو، خیلی متین و شیک به نظر میرسد. درهای بزرگ عقب هم به یادمان میآورند که این یک خودروی تشریفاتی است و توان میزبانی از افراد VIP را خواهد داشت. رینگهای بزرگ و خط شانه کناری، القاء کننده حس امنیت هستند و حالت عضلانی گلگیر عقب نیز، قدرت این سدان کرهای را به رخ کشیده.
با گذر از این قسمت و رسیدن به بخش انتهایی شاهد چراغهایی ساده و شیک، سپری نسبتاً حجیم و خروجیهای اگزوز دوگانه هستیم که در مجموع زیبا و هماهنگ از کار درآمدهاند. البته سنتنیال از نظر پختگی طراحی، هرگز به پای ژرمنها نمیرسد اما در مقابل امثال لکسوس LS460، حرفهایی برای گفتن دارد.
شاید مشکل اصلی ظاهر سنتنیال، به عنوان یک خودروی لوکس تمام عیار، به بحث کمبود یا بهتر است بگوییم نبود اصالت مربوط شود؛ نکتهای که در این سگمنت از نان شب هم واجبتر است. برای لحظاتی مرسدسبنز S کلاس یا رولزرویس فانتوم را بدون جلوپنجرههای معروفشان تصور کنید تا بهتر متوجه منظورم شوید! البته محصولات جدید لوکس هیوندای که تحت برند جنسیس تولید میشوند توانستهاند به این مهم دست یابند اما در مورد سنتنیال این کمبود کاملاً محسوس است.
بررسی کابین هیوندای سنتنیال
نگاهی هم به داخل کابین بیاندازیم؛ امیدوارم به خوانندگان ثروتمند «باما» برنخورد! ولی اکثر لوکسسواران، خیلی مشکلپسند و دمدمی مزاج هستند. مثلاً ما ماشینبازهای ساده، با دیدن داشبورد عجیب و غریب تویوتا سوپرا MK4 هم آب از لب و لوچهمان سرازیر میشود، اما برای راضی نگاه داشتن مشتریان خودروهای لوکس کار طراحان بسیار دشوارتر از این حرفهاست. این مردمان خاص، حتی از بنز و بامو و رولزرویس هم ایراد میگیرند! حال تصور کنید که یک خودروساز بیتجربه در زمینه ساخت محصولات لوکس، برای جلب نظر آنها چه کار سختی در پیش خواهد داشت.
خوب هیوندای برای حل این مسئله، سادهترین روش را انتخاب کرده و با الهام گرفتن از محصولات تشریفاتی مرسدس، سعی داشته فضایی کلاسیک و آرامبخش را برای سرنشینان مهیا کند. حاصل کار هم چندان ضعیف از کار در نیامده و کیفیت قابل قبول متریال در کنار استفاده از اِلمانهای لوکس مثل درج شدن نشان سنتنیال در قسمتهای مختلف کابین و بکارگیری ساعت آنالوگ (که البته آنقدرها هم گران به نظر نمیرسد)، حس خوبی به سرنشینان منتقل میکنند. چرم و چوب و اینطور چیزها هم که پای ثابت خودروهای لاکچری هستند و طبیعتاً داخل اتاق نماینده هیوندای نیز به وفور یافت میشوند.
البته ممکن است از کمبود خلاقیت در طراحی یا کپیبرداری برخی قسمتها گلایه کنید و فضای نسبتاً شلوغ کنسول میانی را نپسندید، اما فضای کلی کابین فراتر از چیزی است که از یک هیوندای تقریباً ده ساله انتظار میرود. ضمناً با در نظر گرفتن اختلاف قیمت میان این محصول با رقبایی مثل لکسوس LS، میتوان از اندک ضعفهای کیفی هم گذر کرد.
از لحاظ فضاسازی اوضاع بر وفق مراد است و مبلمان راحت سنتنیال، جای پا و سر کافی را در اختیار تمامی سرنشینان قرار دادهاند. همچنین انواع و اقسام آپشنهای رفاهی نظیر گرمکن، سردکن، ماساژور، تنظیمات تمام برقی و بسیاری موارد دیگر اینجا حاضر و آماده هستند، تا مبادا به شما بد بگذرد و خدای نکرده از میزبانی هیوندای شکایت کنید. ضمناً سنتنیال در دو نسخه 4 سرنشین (که به VIP نیز شهرت یافته) و 5 سرنشین به بازار عرضه شده که نمونه 4 نفره از یک کنسول ثابت در میان صندلی عقب بهره میبرد و ضمن برخورداری از آپشنهای تکمیلی نظیر یخچال و میز بار، حس و حال لاکچری بیشتری به سرنشینان منتقل مینماید.
بررسی امکانات رفاهی و ایمنی هیوندای سنتنیال
شاید برخی از آپشنها الان برای شما عادی شده باشند، اما در سال 2011 که سنتنیال قدم به کشورمان گذاشت دیدن گزینههایی نظیر: کروزکنترل هوشمند، ترمز پارک برقی، اتوهولد و سیستم وکیوم درها باعث شگفتی بود، چراکه تا قبل از آن چنین امکاناتی در انحصار خودروهای فوق لوکس با قیمتهای بسیار بیشتر قرار داشت.
اگر حوصله مطالعه یک لیست بلندبالا را دارید، به سایر گزینهها هم اشاره کنیم. مواردی مثل: صندلیهای برقی مجهز به حافظه، ماساژور، گرمکن و سردکن، پردههای برقی، سیستم صوتی قدرتمند با خروجی 608 وات و 16 اسپیکر، فرمان 4 حالته الکتروهیدرولیک مجهز به تنظیم موقعیت برقی و گرمکن، سانروف برقی، نمایشگرهای جلو و عقب، نمایشگر اطلاعات سفر پشت آمپر، سیستم تهویه مطبوع اتوماتیک 4 کاناله با قابلیت کنترل کیفیت هوا، برفپاککن هوشمند، درب صندوق برقی، آینه الکتروکرومیک، چراغهای اتوماتیک تطبیقپذیر مجهز به چراغشور، سانروف برقی، کمکهای بادی با قابلیت تنظیم اتوماتیک ارتفاع و حالت اسپرت، چراغ خوشآمدگویی و سیستم پایش فشار باد تایرها، که حتی هنوز هم بعد از گذشت این همه سال جای گله و شکایت چندانی برای علاقهمندان باقی نخواهند گذاشت.
در بخش ایمنی هم وجود گزینههایی از قبیل: ایربگهای کامل (شامل راننده و سرنشین کناری، جانبی جلو، جانبی عقب، پردهای و زانویی راننده)، انواع سیستمهای کمکی ترمز و پایداری نظیر: ABS , EBD , BAS , ESC , TCS , CBC , VSM و پشتسری فعال در کنار ساختار مستحکم شاسی و بدنه باعث شدهاند تا موسسه تست تصادف معتبر IIHS امریکا امتیاز G یا همان خوب را به نماینده هیوندای اعطا کند. البته امروزه تستها خیلی سختگیرانهتر از قبل شدهاند و هیوندای سنتنیال هم مورد آزمایش دشوار Small Overlap قرار نگرفته، اما با این حال شرایط کلی، نشان از امنیت بسیار خوب این محصول دارد.
بررسی مشخصات فنی هیوندای سنتنیال
درست است که سدانهای لوکس تشریفاتی برای مسابقه دادن و اینجور کارها ساخته نمیشوند اما باید از نظر تواناییهای حرکتی، رفتاری درخور و شایسته داشته باشند تا مثلاً در هنگام سبقتگیری، بازیچه دست خودروهای دیگر نشوند. به خصوص که ابعاد بزرگ، ایمنی بالا و آپشنهای پرشمار این قبیل خودروها به افزایش وزن منتهی میشود و در نتیجه یک پیشرانه ضعیف پاسخگوی نیازهای چنین خودرویی نخواهد بود.
خوشبختانه برای هیوندای سنتنیال پیشرانههای قابل قبولی تدارک دیدهاند. جدا از مدل پایه 6 سیلند 3.8 لیتری که جذابیت چندانی ندارد، دو نسخه 8 سیلندر 4.6 و 5 لیتری از سری پیشرانههای Tau هم برای این خودرو قابل سفارش بودند که مدل 4.6 لیتری به کشورمان راه یافت. از جمله مشخصات این پیشرانه میتوان به چیدمان V شکل سیلندرها، تنفس به صورت اتمسفریک، 32 سوپاپ با سیستم CVVT و پاشش سوخت چند نقطهای (MPI) اشاره کرد. البته همه میدانیم که این نوع پاشش سوخت در مقایسه با انواع تزریق مستقیم (GDI) راندمان پایینتری دارد، اما در عوض با کیفیت سوخت موجود در کشور سازگارتر است. این مجموعه قادر است در بهترین حالت 360 اسب را برای نبرد زین کند و با سخاوت تمام 440 نیوتنمتر گشتاور را در اختیارتان قرار دهد.
برای انتقال قدرت هم جای نگرانی چندانی وجود ندارد چراکه یک گیربکس 8 سرعته اتوماتیک، توان تولیدی را به چرخهای عقب هدایت میکند تا سدان لوکس و سنگینوزن هیوندای با صلابت کافی به جلو رانده شود. در خصوص رفتار پدال گاز و گیربکس در بخش بعدی به صوت مفصل صحبت خواهیم کرد فقط اینجا همینقدر بگوییم که شتاب صفر تا صد رسمی هیوندای سنتنیال 6.4 ثانیه و حداکثر سرعت 250 کیلومتر برساعت عنوان شده که هرچند نماینده هیوندای را به سریعترین گزینه میان رقبایش تبدیل نمیکند، اما برای نیازهای معمول و حتی فراتر از آن کاملاً کافی خواهد بود.
مصرف سوخت هم در شرایط استاندارد ترکیبی حوالی 12.3 لیتر در هر صد کیلومتر قرار میگیرد، اما تجربه نشان داده که این عدد در عمل بسیار بالاتر خواهد رفت. به خصوص داخل شهر که اشتهای هیوندای سنتنیال به طرز وحشتانکی زیاد است!
تجربه رانندگی با هیوندای سنتنیال
بالاخره زمان بیدار کردن هیولای زیر کاپوت فرا رسید. پیشرانه 8 سیلندر خورجینی هیوندای سنتنیال با نرمی تمام استارت میخورد و خیلی روانتر از انواع 6 سیلندر سری Lambda هیوندای دور میگیرد. صدایش هم حتی در حالت تختگاز آزاردهنده نیست و غرش زیبایی دارد. عایقبندی مناسب کابین و شیشههای چند لایه اکوستیک نیز در بهبود آرامش و سکوت فضای داخلی تاثیر بسزایی داشتهاند. فرمان نرم است و دسترسی به ادوات هم قابل قبول به نظر میرسد. البته ابعاد بزرگ و اندام کشیده هیوندای سنتنیال رانندگی در شهرهای شلوغ را مقداری دشوار ساخته، اما دوربینهای جلو و عقب و سنسوها، به کمک میآیند تا در معابر شهری، آچمز نشویم!
واکنشها به پدال گاز عالی است و چه در آغاز حرکت و چه تستهای رولینگ (شتابگیری در حین حرکت) به هیچ عنوان حس کندی و سنگینی به شما منتقل نخواهد شد، مگر آنکه قبلاً تجربه سواری با رقبای ژرمن یا ژاپنی را داشته باشید که در آن صورت شتاب (به خصوص اولیه) هیوندای سنتنیال دیگر چندان به چشمتان نخواهد آمد.
گیربکس 8 سرعته هم آنقدرها که انتظار میرود تند و تیز و سریع نیست، اما درعوض با نرمی مثالزدنی دندهها را برای پیشرانه سرو میکند. در مجموع ضرایب قابل قبول جعبهدنده در کنار قدرت و گشتاور بسیار خوب موتور باعث شدهاند که مشکلی خاصی از بابت تواناییهای حرکتی احساس نشود و هر زمان که اراده کنید، عقربه سرعت برای جهش به بالا بیتابی خواهد کرد.
بهتر است که در مسیرهای پر پیچ و خم خیلی بیگدار به آب نزنید چراکه این کشتی فضایی هیوندای، با پیچهای تند رابطه چندان خوبی ندارد. البته به طور کلی تمامی سدانهای لوکس به علت طول زیاد بدنه، وزن سنگین و تعلیق نسبتاً نرم، در بحث هندلینگ دچار چالشهای بیشتری میشوند، اما در خصوص سنتنیال شرایط مقداری از حد انتظار ضعیفتر بود و به هنگام فرماندادنهای تند و تیز، حس شناور شدن انتهای خودرو به ما منتقل شد. البته تصور نکنید که سدان لوکس هیوندای به این راحتیها از مسیر منحرف میشود، اما همین احساس ناامنی درپیچها کافی است تا اعتماد به نفس خود برای فشردن پدال گاز و استفاده از حداکثر توان خودرو را از دست دهید؛ هرچند با تنظیم تعلیق روی حالت اسپرت، میتوان مقداری از رفاه کابین کاست و بر پایداری افزود، اما باز هم اوضاع به سطح خودروهایی مثل سری 7 نخواهد رسید. به خصوص که ترمزهای خودرو هم برای وزن سنگین و قدرت بالای پیشرانه خیلی معمولی به نظر میرسند و با اینکه در طول تست مشکلی برایمان ایجاد نکردند، اما ایدهآل هم نشان ندادند.
در خصوص کیفیت سواری اما به سختی میتوان ایرادی به نماینده هیوندای وارد کرد. سیستم تعلیق بادی قابل تنظیم هیوندای سنتنیال، سواری فوقالعاده راحت و کمنقصی فراهم آورده و ترکیب این قضیه با صندلیهای ارگونومیک و خوشساخت خودرو، حس پرواز روی ابرها را برای مسافران تداعی میکنند. البته قرار نیست هیوندای سنتنیال با مرسدسبنز S کلاس گرانقیمت مقایسه شود، اما اگر بگوییم این راحتترین سواری ممکن در این رده قیمتی است، بیراه نگفتهایم.
در مجموع میتوان گفت که نشستن روی صندلی عقب و برخورداری از کیفیت سواری مطلوب، صندلیهای راحت و آپشنهای رفاهی پرشمار هیوندای سنتنیال بیشتر از رانندگی با آن لذت دارد و این ویژگی مارا به یاد لیموزینهای تشریفاتی میاندازد. در واقع اگر به دنبال لذت رانندگی هستید، خودرویی مثل بامو 750 گزینه بسیار بهتری برایتان خواهد بود، هرچند برای دستیابی به چنین چیزی باید با قیمت بالاتر و هزینه نگهداری بیشتری کنار بیائید.
راند نهایی با هیوندای سنتنیال
شاید برای سدانهای میانرده، شاسیبلندهای آفرودر و یا هر خودرو عادی دیگر، «برند» اولویت اصلی نباشد، اما در دنیای کالاهای لوکس اوضاع کاملاً متفاوت است. اینجا حتی اگر خودرویی بهتر از مرسدسبنز، ساعتی دقیقتر از رولکس و جواهراتی مرغوبتر از تیفانی بسازید باز هم برای فروش به شهرت و اعتبار برند نیاز خواهید داشت. به همین دلیل اکثر افراد متمول، یک مرسدسبنز حتی E نیمهفول با پیشرانه ضعیفتر و آپشنهای کمتر را به نماینده هیوندای ترجیح خواهند داد. پس هنگام خرید سنتنیال باید این نکته را در نظر داشته باشید که بازار فروش نماینده پرزرق و برق هیوندای، رونق چندانی ندارد و این سرمایه شما (چقدر بد که اینجا خودرو کالای سرمایهای است) سختتر از رقبایش به پول نقد تبدیل خواهد شد.
هیوندای سنتنیال جدا از ضعف برند، در عمل هم به خوبی رقبای مطرح خود از کار در نیامده اما به واسطه قیمت ارزانتر و هزینه نگهداری پایینتر میتواند انتخاب ارزندهای محسوب شود. پس اگر به حرف مردم کمتر اهمیت میدهید و عجلهای برای فروش خودرو ندارید، این خودرو یک گزینه عالی برایتان خواهد بود. شاید دوام LS460، هندلینگ بامو سری 7 و جلال و شکوه مرسدسبنز S کلاس را نداشته باشد، اما با هزینه کمتر، هر آنچه از یک خودرو لوکس تشریفاتی انتظار دارید را در اختیارتان قرار خواهد داد و با سواری بینقص، آپشنهای عالی، ایمنی مطلوب، کیفیت مناسب و قدرت کافی، تجربه متفاوتی با هر خودروی کرهای که تاکنون راندهاید را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
عکاس: عرفان اسلامپناه
نویسنده : امین امیریفر
منبع : باما