عزیزم شما استرس حاد، اضطراب مزمن و ترس از ارتفاع ندارید؟ بیخوابی، تنگینفس هیستریک و حمله عصبی چی؟ چون اگر حتی یکی از این علایم را هم داشته باشید، تست امروز به دردتان نمیخورد. اگر پزشک به شما توصیه کرده از رفتار پرخطر پرهیز کنید، همینالان یک دیازپام بندازید بالا و تست برلیانس H230 را باز کنید به دور از تنش روحی و آسیب روانی، بخوانیدش؛ اما اگر آدرنالین خونتان زیادی کرده و دوست دارید عطر پیراهن حضرت عزرائیل را از نزدیک حس کنید، بنشینید بغل، بریم فضا!
سریع داریم تا سریع. بوگاتی ویرون SS سرعت نهاییاش 431 کیلومتر برساعت بود. کونیگزگ Agera RS آمد و رکورد 447 کیلومتر برساعتی را ثبت کرد و رفت. بعد بوگاتی به رگ غیرتش برخورد و Bolide را رو کرد که میتوانست 484 کیلومتر برساعت برود. دوباره کوئینی فاز کلکل گرفت و کونیگزگ یسکو ابسولوت را آورد که سرعت نهاییاش 531 کیلومتر برساعت بود. دعوای سوئد و فرانسه واقعاً داشت باحال میشد که یک پیامک از دیاول Sixteen اومد که میگفت سرعت نهاییاش بیش از 550 کیلومتر برساعت است.
قدرت داریم تا قدرت. فکر میکردیم بوگاتی چنتودیچی با قدرت 1578 اسببخاریاش دیگر تهِ کار است. ولی بعدش اساسسی Tuatara را دیدیم که مثل آب خوردن 1750 اسببخار قدرت تولید میکرد. گفتیم پینینفارینا باتیستا میآید و نسخه همه را با پیشرانه 1888 اسببخاریاش میپیچید ولی یکهو آسپارک Owl را دیدیم که آن بالا با 1985 اسببخار نشسته بود.
اما در دنیای آفرودها نه قویترین به کار میآید، نه سریعترین. این وسط معیار عدد نیست. هرکی بتونه دیوار راست رو بره بالا، اون آفرودتره. همین. فورد برانکو رپتور، جیپ گلادیاتور Mojave، لندروور دیفندر، رَم 1500 TRX و حتی هامر H2 را فراموش کنید. امروز رفتیم سراغ آفرودترین وسیله نقلیه موجود در ایران. الان به تریج قبای خیلیها برمیخورد ولی به همین برکت، نصف کارهایی که کن ام موریک DS Turbo را اگر یکی از مدعیان آفرود انجام دهد، زِرتش قَمصور میشود!
کن ام از کجا آمد؟
تقریباً همهچیز تولید میکند. از هواپیما تا موتورسیکلت سه چرخ. از قطار تا اتوبوس. از خودروهای نظامی تا جت اسکی. کامیون، ماشینآلات معدنی و تجهیزات جنگلداری هم میسازد. هرچیزی که تکان بخورد را روی خط تولیدش میبرد. داریم درباره بمباردیه (Bombardier) صحبت میکنیم. ابرشرکت کانادایی که یکی دو ماه دیگر 80 ساله میشود. بمباردیه یک زیرمجموعه دارد به اسم BRP که خودش یک زیرمجموعه دارد به اسم Can-Am.
کن ام اوایل دهه 70 میلادی فقط موتورسیکلتهای Cross و Enduro میساخت. این محصولات زیادی آفرود بودند. آنقدر که تخصصی اصلیشان پیروزی در رقابتهای موتورکراس بود. بمباردیه که از سالها پیش با تولید خودروهای نظامی برفرو فهمیده بود چطور میشود بر خشم طبیعت غلبه کند، موتورسیکلتهای کن ام را به طرزی دیوانهوار، بیپروا و جنگجو میساخت. نه فقط فنربندی که گویی مثل یک معجزه در دستانش بود، قوای محرکهای هم که روی موتورسیکلتها نصب میشد، بخشی از موفقیت را به دوش میکشید.
قلب تپنده موتورهای کن ام را شرکت اتریشی Rotax تولید میکرد که البته او هم از زیرمجموعههای بمباردیه بود. موتورسیکلتهای این برند واقعاً بینقص بودند. موجوداتی دوپا که در کوه و کمر تازه سر شوق میآمدند، اما کن ام فاصلهای طولانی با دنیای واقعی داشت. دنیایی که در آن کیتیام، هاسکوارنا و البته غولهای ژاپنی داشتند پول درمیآوردند. درواقع بمباردیه فکر میکرد هنوز هم ایام جنگ جهانی دوم است که دنیا به دنبال محصولات جانسخت باشد که در مواقع اضطراری و عملیات چریکی بتوان پشتش بازوکا نصب کرد.
پروژه موتورسیکلتهای کن ام خیلی آرام و بیآنکه کسی جای خالیاش را حس کند در سال 1987 کنسل شد. پروژه خوابید ولی بمباردیه هنوز بیدار بود. تقریباً 20 سال بعد کن ام در کالبدی جدید برگشت. استاد موتورسیکلتهای آفرود با حفظ همان ساختار، حالا ورودی طوفانی به دنیای ATV و UTV داشت. موتورسیکلتهای چهارچرخ و باگیهای فوق آفرود. برنامه امروز ما، تجربهای مثالزدنی با یکی از خاصترین تولیدات کلاس UTV یا به قول حرفهایها SxS (مخفف Side by Side) کنام است. خودرویی با نام دقیق Maverick X3 DS TURBO RR.
بررسی طراحی کن ام موریک DS Turbo RR
والا چیزی ندارد که بخواهیم طراحیاش را تحلیل کنیم. چهارتا چرخ و یک سری فنر و یک شاسی رولکشی شده. تمام جسارت طراحش در بخش جلویی بوده. جایی که سعی شده از حداقل فضای موجود برای ایجاد حداکثر خشونت استفاده شود. همهچیز در راستای یک هدف شکل گرفته؛ آفرود بی حد و مرز. بنا بر این نه گلگیری داریم نه سپر. نه ستونی داریم نه سقف. بیانصافی نکنیم؛ پشت موریک، جلوه جذابتری دارد. چراغهایی که در بالاترین سطح ممکن و با حالتی خاص قرار گرفته در کنار اگزوز مرکزی که در میان قطعات پر از زاویه احاطه شده، آرام و قرار برای آن باقی نگذاشته است. در که چه عرض کنیم، دو تا نیمچه پنل که فقط نصب شدهاند تا از کابین به بیرون پرت نشوید. اصرار مشهود کن ام، روی نمایش فنربندی موریک است. اصراری بجا برای بولد کردن مهمترین بخش این وسیله نقلیه.
کابینی هم که به اونصورت نداره که بخواهیم توصیفش کنیم. سادهترین چیدمان ممکن. فرمان و دستهدنده و چهار پنجتا دکمه و یک نمایشگر دیجیتالی. همین. چیزی بیش از این هم نباید باشد. مثل اینکه هنوز باور نکردید با چه پدیدهای روبرو شدهایم. با این حال طراحی محل قرارگیری دکمه استارت هم اشاره هوشمندانهای به الگوی بصری اگزوز دارد. بعید به نظر میرسد طراحی داخلی این خودرو وقتی فشار بیهوشکننده نیروی G از همه طرف دارد به آدم وارد میشود، برای کسی مهم باشد. اگر یکی گفت چقدر کابین زشتی دارد، با ناخنگیر بیافتید به جانش.
بررسی تجهیزات و آپشنهای کن ام موریک DS Turbo RR
نمیفهمیم در این قسمتها چه چیزی باید بگوییم. انگار بروسلی بخواهد در یک مصاحبه کاری به این سؤال که چقدر آشپزی بلدی، جواب بدهد. همینقدر بیربط. موریک کجا و آپشن کجا؟ آپشن برای زمینیهاست. نه اینی که نصفی از زمان حرکتش را در هوا میگذراند. ولی خُب یک چیزهایی هم بالاخره دارد که به آن بنازد. مثلاً نمایشگر 4.5 اینچی که ساعت، سرعت، دمای آب، میزان پیمایش، حالت دنده، میزان سوخت باقیمانده و مُد رانندگی را نشان میدهد. یک خروجی برق 12 ولتی هم آن وسط هست که هم میتواند نقش شارژر را ایفا کند هم برای اتصال دوربین گوپرو. راستش برای ما هم سؤال بود، خودرویی که میشود همینطوری سوارش شد، چقدر امنیت دارد. کن ام پاسخ ما را با نصب سیستم ضدسرقت DESS داده است.
در فضای داخلی این خودرو چند نکته خاص وجود دارد. یک اینکه همهچیز از جنس پلاستیک فشرده ساخته شده که دلیلش قابلیت حیرتانگیز ضدآب بودنش است. حتی دریچههای تنفس پیشرانه نیز در بالاترین سطح ممکن نصب شده تا موریک عملاً تبدیل به یک دوزیست شده باشد.
دیگر اینکه شرکت سازنده با برچسبهای هشداردهنده مدام یادآوری کرده است که رفقای عشق لاتی، موقع حرکت دستشان را به لولههای شاسی نگیرند. اتاق به اندازهای ایمن هست که سرنشینان حتی در صورت چپ کردن هم سالم بمانند ولی وقتی هنگام غلتیدن دستتان روی لولهها باشد، دیگر کاری از دست کسی برنمیآید. حتی برای سرنشین هم فکر شده. آن دسته بزرگ برای این است که او یک دست را به در و دیگری را به همین دستگیر قفل کند.
بررسی مشخصات فنی کن ام موریک DS Turbo RR
یک شاسی خشک و خالی با تجهیزاتی در مینیمالترین حالت ممکن. پس یا آن زیر باید مثل قایق پدالی قو، هیچی نباشد یا اینکه با یک تله انفجاری روبرو هستیم. البته که گزینه دوم درست بود. داریم درباره یک بمب متحرک صحبت میکنیم. سازهای با وزن فقط 700 کیلو که روی یک پیشرانه 900 سیسی 3 سیلندر توربوشارژ با 200 اسببخار قدرت سوار شده است. نیازی به یادآوری مجدد نیست که این بلوک از برند روتکس است که از زیرمجموعههای بمباردیه به حساب میآید. تویوتا GT 86 با همین میزان نیرو، خدا را بنده نیست.
کن ام، بحث آفرود را حرفهای پیش برده. استفاده از سیستم تعلیق فوق حرفهای FOX آمریکا (مدل Podium QS3) با سه حالت تنظیم نشان میدهد که با چه اعجوبهای طرف هستیم. فاکس در ساختار این فنرها از سه حالت فشردگی برای جذب ضربات ضعیف تا قوی استفاده کرده است.
تایرهای 30 اینچی مکسیس (مدل Carnivore) با رینگهای 14 اینچی آلومینیومی را کجای دلمان بگذاریم؟ موریک در حالت ایستاده 35.6 سانتیمتر از سطح زمین فاصله دارد که یک فضای ایدهآل برای پرواز و فرود را برای سیستم تعلیق و چرخها ایجاد میکند. در چنین محصولاتی به دلیل تحرک بیامان، سیستم سوخترسانی بیاندازه اهمیت پیدا میکند. غیر از یک اینترکولر عظیم، کن ام برای آن از فناوری iTC (کنترل هوشمند دریچهگاز) استفاده کرده است. استفاده از نسل جدید جعبهدندههای CVT که شرکت نامش را QRS-X (سیستم پاسخ سریع X) گذاشته، باعث شده تا پیشرانه بهترین شیمی را با دیفرانسیل داشته باشد.
گیریم که با این هیولا زدیم به کوه و کمر و به قول رفقا شیبزنی کردیم. وقتی رفتیم بالا، با چه اطمینانی بیاییم پایین؟ اینجاست که دیسک ترمزهای دو پیستونه (جلو 262 و عقب 248 میلیمتری) موریک خودی نشان میدهند.
نمیشود به راحتی از پیچیدگی منحصر به فرد سیستم تعلیق این خودرو عبور کرد. آن پایین بازوهای دوجناقی و میلههای تعادلی و فنرهای لول و کپسولهای گازی بایپس هست که در هم تنیده شدهاند، تا یکی از پایدارترین سواریها را برای یکی از ناپایدارترین محصولات دنیا فراهم کنند.
تجربه رانندگی با کن ام موریک DS Turbo RR
حال، حالِ موتورسواری است تقریباً. کلاه کاسکت و لباس مخصوص. شوخی نیست. فاز سواری با لندکروزر برندارید. شما قرار است وسط یکی از خالصترین عملیات آفرودی دنیا قرار بگیرید. کمربند را بستیم و استارت زدیم. یکی از ترسناکترین و در عین حال هیجانانگیزترین تجربیاتمان در تست و بررسیهای باما، امروز رقم خورد.
همان ابتدا قدرت وحشتناک پیشرانه و غلبه روی وزن پایین شاسی را احساس کردیم. مثل اسکوتری که برایش موتور بوئینگ نصب شده باشد. از جا در رفت. کنده شد. اولش به دلیل فرمانپذیری کاملاً مستقل، کمی کج و معوج رفتیم. بعد که قلق کار دستمان آمد، تازه فهمیدیم چطور میشود دستاندازهای عذابآور را به یکی از شیرینترین اتفاقات زندگی تبدیل کرد.
از بین دو حالت رانندگی، مُد اسپرت را انتخاب میکنیم. بالاخره این فرصتی است که نصیب هرکسی نمیشود. چرا دروغ، چند دقیقه اول رانندگی وقتی به سربالاییها میرسیدیم ترس این را داشتیم که خودرو از عقب واژگون شود. بدتر از آن وقتی به سرازیریهای مرگبار میرسیدیم، نمیتوانستیم با خودمان کنار بیاییم که میشود با یک چهارچرخ، برقآسا ولی مطمئن پایین برویم.
شجاعتمان که بالا رفت، تازه وقت آتشبازی رسید. مرد عنکبوتی استرالیایی طوری به زمین میچسبید که انگار زاده شده تا فقط خاکبازی کند. با هر سرعتی که خواستیم پیچیدیم و از هر زاویهای که میشد، عبور کردیم. فقط مانده بود یک چیز. یک پرش. شاید آرزویی که همیشه داشتیم. این یکی دیگر ریسکی بود. ولی چه میشد کرد. یا با موریک یا با هیچی. گاز تا ته، فرمان محکم، شیب رو به بالا و هماکنون آهو.
همان یکی دو ثانیهای که در هوا بودیم، آدرنالین تمام باقی عمرمان را ذخیره کرد. شخصیت حرفهای و قهرمانی موریک را زمانی درک کردیم که آرام و منطقی پایین آمد. نه کوبشی، نه انحرافی. آخ که اگر این خودرو مجوز شمارهگذاری داشت، آن وقت در خیابان از سر و کول همه ماشینها بالا میرفتیم.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما