بالاخره یک روز، تاریخ قضاوت خواهد کرد. آیندگان خواهند گفت که مرسدس آن روز جفا کرده یا وفا. همان روزی که CL را قربانی کرد تا S کوپه را سزارین کند. یک سری میگویند چه دلیلی داشت بیایند یک کوپه لوکس را که مثل آدم داشت راه خودش را میرفت را سر به نیست کنند و یکهو با اره برقی بیافتند به جان سدانی که اعتبار شرکت بود و آن را هم دو در کنند و هم روباز. ولی مرسدس در جواب میگوید: «با احترام به همه، من کار خودم رو میکنم!»
مرسدس بنز S کلاس کابریولت از کجا آمد؟
مرسدس تا قبل از اینکه به صورت رسمی تولید S-Class را آغاز کند، سه سری محصول در کلاس تجملی ساخته بود، که شامل Ponton (کد W180)، Fintail (با کد W111 و W112) و W108 میشد. درواقع قبل از اینکه اساساً CL و S کلاسی به کار باشد، شرکت سال 1957 اولین کوپه لوکس خود و سال 1960 اولین روباز این سگمنت را تولید کرد. خُب راستش ما هم کمی پیاز داغش را زیاد کردیم. چون اولین S کلاس کوپه واقعی هم خیلی پیش از اینها سال 1981 با نسل دوم (کد W126) معرفی شده بود.
درست در زمانی که شکوه سدانهای خیرهکننده کلاس S داشت اهالی کره زمین را زمینگیر میکرد، شرکت به شانه خاکی کشید و سال 1992 یک کلاس کاملاً جدید به اسم CL (مخفف Coupé Luxusklasse به معنی کوپه لوکس) را معرفی کرد.
دو برادر از خون هم ولی با دو فلسفه متفاوت. مسیرهایی جدا ولی کاملاً مشخص. هر کدام، بازار خودشان را داشتند و اهداف خودشان را. این اوضاع تا سه نسل همینطوری دوستانه و موازی پیش رفت. ولی ناگهان با معرفی نسل ششم S کلاس، خبر آمد که تولید CL هم متوقف میشود.
درباره CL حسابی و مفصل در تست و بررسی CL500 گپ زدیم. الان هم کاری به این نداریم که مرسدس چرا دوباره هوایی شده و برگشته به تنظیمات کارخانه، مهم این است که امروز در این بخش از تست و بررسی خودرو، جلوی ما اولین و آخرین مرسدس بنز S560 کابریولت موجود در کشور قرار دارد.
بررسی طراحی مرسدس بنز S560 کابریولت
قبلاً مراتب نارضایتی و اعتراض خود را بهصورت رسمی خدمت جناب آقای مهندس «اولا کالنیوس» مدیرعامل محترم مرسدس بنز درباره شباهت نسلهای قبلی C کلاس و E کلاس و S کلاس ابلاغ کردیم. حالا البته که جواب نداد ولی اینکه در نگاه از جلو S560 شبیه به یک E کلاس به چشم میآید، خیلی منطقی نیست. با این حال بنزبازهای تیفوسی میگویند این شباهت واسه عوامالناس تابلو به نظر میاد. چراکه چراغ S کلاس به مراتب از همه کلاسهای دیگر بزرگتر است. مخصوص اینکه در قسمت درونی یک برش منحنی دارند که بقیه از آن بیبهره هستند. اینا هیچ، جلوپنجره تمام S کلاسهای همیشه کشیدهتر و پر زرق و برقتر است.
وقتی داریم درباره نمای جلویی یک خودرویِ لوکسِ فولسایزِ روباز صحبت میکنیم مثل این است که وقتی همایون شجریان را میبینیم، از کت و شلوارش تعریف کنیم؛ یعنی که بحث اصلی را ول کردیم و چسبیدیم به حاشیه. اینجا بحث اصلی چیست؟ همان قسمتی که انشاا.. قسمت همه شود. برداشتن سقف خودرویی با طول بیش از 5 متر، جرات مرگباری میخواست که فقط از پس مرسدس برمیآمد. نه که رولزرویس و بنتلی بیجربزه باشند. داریم درباره دستکاری یکی از محبوبترین سدانهای تاریخ صحبت میکنیم. به فرم نرم قرار گرفتن شیشههای جلو و عقب نگاه کنید که چطور با حذف ستون، با لطافت کنار هم آرام گرفتهاند. استفاده هوشمندانه از نوار استیل براق دورتادور قسمت سرنشینان جلو و عقب حس و حال قایقهای تشریفاتی برای حمام آفتاب را القا میکند.
طبیعی است که نباید انتظار تغییرات سنگین را داشته باشیم. به همین دلیل است که در قسمت عقب هم غیر از استفاده از ریزهکاریهای کروم، چیز دیگری دیده نمیشود. با این حال سعی شده محفظه قرارگیری سقف جمعشده طوری بین صندلی و در صندوق قرار بگیرد که به فرمت بدنه آسیبی وارد نشود. شاید جاش اینجا نبود، ولی میگوییم که این سقفها طی 20 ثانیه با سرعت 50 کیلومتر برساعت هم باز و بسته میشوند.
همهچیز بخش بیرونی را گفتیم، این یکی را گذاشتیم برای آخر سر؛ رنگ بدنه. آنچه میبینیم یک سبز دیوانه است. رنگی که در هر میزان لومن (واحد شار نوری) یک درخشش خاص دارد.
مرسدس اگر داخل کابین بریز و بپاش نکند که مرسدس نیست. شاهکار یعنی چیزی که اینجا به نمایش گذاشته شده. جنون بیپروای تجمل و تفاخر. همانطور که هزار بار گفتیم، لوکسگرایی فقط استفاده اغراقآمیز از تجهیزات و ملزومات گرانقیمت نیست. لوکسگرایی رابطهای بیوقفه و شفاف با رفاه دارد. رفاه هم فقط با یک طراحی استادانه حاصل میشود. همینکه به صندلیهای سفینهای این خودرو نگاه کنید، فلسفه عمیق رفاه و طراحی را میفهمید.
بررسی تجهیزات و آپشنهای مرسدس بنز S560 کابریولت
کسی که میآید 135 هزار دلار کَش برای چنین اعجوبهای هزینه میکند، قطعاً به دنبال آپشنها و تجهیزاتی بسیار خاص است. مثلاً همان چرم دو رنگ دستدوزی که داخل کابین میبینید برای خودرو 3600 دلار خرج برداشته است. تریم چوب با المانهای نقرهای هم 2300 دلار. سیستم صوتی جادویی بورمستر 6300 دلاری با 13 اسپیکر و قدرت 600 واتی را هم مرقوم بفرمایید.
دیگر استفاده از نمایشگرهای دیجیتالی سرتاسری نه روی مرسدس بلکه روی اغلب خودروهای جدید امروزی چیز خاصی نیست. ولی اینکه مرسدس هنوز روی هم آپشن ابداعی خودش یعنی سیستم دید در شب اصرار دارد، جالب است.
احتمالاً درباره سیستم کمکی ماندن در بین دو خط چیزهایی شنیدهاید. سیستمی که در مدل پایه خود فقط تشخیص میدهد که خودرو بین دو خط جاده در حرکت باشد. در غیر اینصورت با هشدارهای صوتی اخطار میدهد که دارید از مسیر مستقیم منحرف میشوید. در حالتهای پیشرفتهتر، این سیستم خودرو را به صورت خودکار بین دو خط نگه میدارد؛ اما این قابلیت معمولاً در مسیرهای مستقیم معنا میدهد. معجزه مرسدس این است که دستیار کمکی ماندن بین دو خط را در پیچیدن هم فعال نگه میدارد که واقعاً حیرتانگیز است.
به دریچه روی پشتسریها دقت کنید. این جمله رومخی را نگویید که چون این خودرو روباز است، برای سر و کله راننده بخاری و کولر در نظر گرفته شده. همین دریچه ساده، ماحصل فناوری پیچیدهای است به اسم AirScarf که عملکردی فوقالعاده در بحث ترمودینامیک به اجرا میگذارد.
این خودرو یک ویژگی حماسی دیگر هم دارد که شرکت اسمش را Energizing Comfort گذاشته. با این سیستم شما بر حسب حس و حالی که دارید مانند شادی، آرامش و سرزندگی، تنظیمات تهویه مطبوع، موسیقی، حالت صندلی، نورپردازی داخلی و حتی رایحه درون کابین تغییر میکند. مثلاً اگر گزینه آسایش را انتخاب کنید، خنککننده صندلیها روشن میشود، عطر ملایم در کابین میپیچد، ماساژور فعال شده و نورپردازی به رنگ آبی و سبز تغییر پیدا میکند. حتی سیستم صوتی نیز به صورت پیشفرض از یک لیست آهنگ پیشفرض، موسیقیهای آرامشبخش برایتان پخش میکند.
بررسی مشخصات فنی مرسدس بنز S560 کابریولت
این خودروهای برقی تن و بدن آدم را میلرزانند. نکند دیگر هیولاهای هشت سیلندر تولید نشوند؛ اما خدا را شکر امثال S560 ها هستند که خیالمان را راحت کنند. سوپرلوکسهایی با قلب 4 لیتری V8 توربو که دیوانهوار 463 اسببخار قدرت و 700 نیوتنمتر گشتاور تولید میکنند. کلاً اعداد و ارقام این خودروی روباز عجیب است. باک، 80 لیتر. عرض، 2.1 متر. وزن نهایی، 2.6 تن.
مرسدس میداند که مشتری سختگیری که سراغ چنین محصول ویژهای میرود، باید خیالش حداقل از بابت مشخصات فنی راحتِ راحت باشد. مثلاً دیگر نباید دغدغه شتاب و سرعت را داشته باشد. همین هم هست. برای این روباز چشمنواز، یک جعبهدنده 9G Tronic (9 سرعته) در نظر گرفته شده که مثل آبنبات شتاب صفر تا صد 4.7 ثانیهای را ثبت میکند.
محض اطلاع، شتاب صفر تا 160 کیلومتر برساعتش هم 10.4 ثانیه اعلام شده است. اگر حوصلهاش را داشتید، شتاب صفر تا 250 کیلومتر برساعت (سرعت نهایی محدودشده) را هم تایم بگیرید. آن وقت شاهد عدد 32 ثانیهای خواهید بود. از یک جایی به بعد دیگر احساس میکنیم با یک جانی طرف هستیم. این مرسدس به طرزی شوکهکننده یکچهارم مایل یا تقریباً همان 400 متر را در 12.8 ثانیه و با سرعت 177 کیلومتر برساعت طی میکند.
خدا بیامرزه پژو 405 رو، مصرف این خودروی خاطرهانگیز ایرانیها با پیشرانه 1.8 لیتری هماندازه این شاهکار بود؛ حدود 12 لیتر در هر 100 کیلومتر.
شرکت برای این خودرو سراغ تایرهای 19 اینچی رفته که در چرخهای جلو 245.45 میلیمتری و در چرخهای عقب 275.40 میلیمتری هستند. این تایرها روی چرخهایی سوار هستند که به ترمزهای 335 میلیمتری (جلو) و 299 میلیمتری (عقب) مجهز شدهاند. راستی آنچه خواندید مشخصات یک سوپراسپرت مسابقهای نبود!
تجربه رانندگی با مرسدس بنز S560 کابریولت
در بالاترین سطح هرم مَزلو (هرم سلسلهمراتب نیازهای آبراهام مزلو)، خودشکوفایی قرار دارد. افراد با رسیدن به این سطح، بهترین خود را نشان میدهند و در واقع کاری را میکنند که توانایی انجام آن را داشتند و یا باید انجام میدادند. آنها افرادی هستند که در حد توان خود رشد کردهاند یا در حال رشد هستند. این تعریف بنیادین، با آنچه مرسدسبنز روی S560 Cabriolet نشان میدهد، همخوانی دارد.
این خودرو در بالاترین سطح ساختار خودرویی قرار دارد؛ یعنی چیزی فراتر از نیازهای و ظرفیتهای اولیه. بیشتر از حمل و نقل از نقطه A به B. با این خودروی ویژه باید به دنبال اهداف ویژهای باشیم. بیش از هر چیز، لذتِ باشکوهِ سواری. این همان فلسفهای است که اشتوتگارتیها با استادی تمام به نمایش گذاشتهاند.
تجربه یک رانندگی کوتاه با این خودرو نشان داد، یک شاسی فلزی و چهار چرخ و چند صندلی تا چه حد میتواند متفاوت و خاطرهساز باشد. درواقع با این خودرو معنی واقعی «هدف، وسیله را توجیه میکند» را لمس میکنیم. با صندلیهایی که حسب سرعت و زاویه پیچیدن، بخشهایی از آن سفت میشوند، شما بهترین آغوش دنیای مصنوعی را تجربه میکنید. با سیستم تعلیق هوشمند Magic Ride Control که حسب شیب و ارتفاع، فنربندی را تغییر میدهد شما عالیترین کیفیت رانندگی را زیر دستان و پاهای خود لمس میکنید. با چرخهایی که در محور عقب همراستا با جهت چرخیدن در پیچ، کج میشوند، شما نابترین لذت اینرسی را مزهمزه میکنید.
اما خُب مثل همیشه، قرار نیست جلوی این همه اسم و رسم و آپشن و اسم و فناوری تسلیم شویم. به این الماس درخشان هم انتقاداتی داریم. مثلاً تردیدی نیست که شرکت اوج دانش هوش مصنوعی خود را روی نمایشگر سرتاسری به اجرا گذاشته است؛ اما لازمه استفاده رابط کاربری آن، داشتن مدرک ارشد آیتی از دانشگاه ماساچوست است. این خیلی خوب است که میتوانید میزان پرتاب باد گرم به پاهای خود را تنظیم کنید ولی برای این کار پوستتان کنده میشوند. برای انجام سادهترین تنظیمات باید هفت هشت ده تا کلیک کنید تا به گزینه مدنظر برسید. تازه این حالت انتخاب و تنظیم لمسی بود. اگر بخواهید با دکمههای روی فرمان، مکانیزمهای مدنظر خودتان را تنظیم و سفارشیسازی کنید باید مثل دسته Xbox به فرمان بچسبید و آنقدر بالا پایین کنید که به منوی مربوطه برسید. خلاصه که اگر در زمان حرکت بخواهید یک نقشه ساده را بیاورید، به احتمال زیاد با حواسپرتی شدیدتان، یکی دو نفر را به کشتن میدهید.
همیشه از افسانه پورشه 911 به نیکی یاد کردهایم و کردهاند. سوپراسپرت تاریخسازی که هیچکس در هیچجایی و هیچ نقطهای از تاریخ نتوانسته نسبت به تواناییهای فنی آن ایرادی پیدا کند. غیر از صندلیهای عقبش. درواقع صندلی که نه، یک نیمکت کوچک که به هیچ دردی نمیخورد. حالا میگوییم 911 یک اسپرت کوچک است. چرا S560 Cabrio با این عظمت باید «بحران صندلی عقبهایی که استفاده نمیشوند» داشته باشد؟ آقا مگه مرض داری؟ اصلاً وقتی دو تا آدم معمولی هم نمیتوانند روی آن بنشینند، چرا صندلی نصب میکنی؟ والا به خدا شما اگر بیای اون عقب یخچال بگذاری برکتش بیشتره. یخچال نه، دو تا کمد. نه، منقلی، کبابپزی، چیزی. الان شما تهویه مطبوع گذاشتی برای چی؟ اسپیکر به اون گرونی گذاشتی برای کی؟
از اتاق فرمان اشاره کردند، اون بابایی که قصد دارد اره و اوره و شمسی کوره را راه بیندازد و سوار این ماشین کند، بهتر است به فکر مینیبوس باشد.
عکاس: عرفان اسلامپناه
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما