آنقدری که کراساورها در بازار ایران خوششانس بودهاند، هیچ خودرویی دیگری نبوده است. نه فقط در ایران بلکه این ترند جهانی بازار خودرو است. وقتی جماعت از خیر هاچبک و کوپه و حتی سدان میگذرند و به این شاسیبلندهای نصفهنیمه پیله میکنند، دیگر چه توقعی از میزان فروش کروکیها باید داشت؟
”این خودرو یک اسپینآف از نسخههای کوپه و روباز سری 3 است. محصولی که در یک اتفاق تاریخی از سوی باواریاییها، از 6 سال اخیر که وارد میدان شد تا امروز دو نسل عوض کرده است.“حالا اینها هیچی. ایرانیها کلاً روی خوشی به این کلاس از خودروها نشان نداده و نمیدهند. دوست دارند نگاهشان کنند و حتی دوست دارند سوارشان هم شوند. ولی با فرض اینکه پولش هم باشد، دوست ندارند در پارکینگ خانهشان باشد. امروز آخرین نماینده خودروهای کروک در بازار ایران، شانس خود را برای تغییر ذائقه مشتریان محک میزند.
بامو سری 6 واقعاً عالی از آب درآمد. حداقل در ایران که برایش سر و دست میشکاندند. ولی خُب حکایت نسخه کوپه یا همان کوسه ماهی خیلی با ویرایش روباز آن فرق میکرد. مدل کوپه سری 2 در بازار ندید گرفته شد، چه برسد به کروکی آن. بیانصافی نکنیم سری 3 کروکی هم کار خوبی از آب درآمد ولی اوج هنرش در عکس و فیلم عروسی و موزیک ویدیوها بود. مرسدسبنز SL هم دیگر حرفش را نزنید. تعبیر بینظیر اسپرتگرایی. ولی آنقدر که کوپهاش فروخت، نسخه کروکی آن به گرد پایش هم نرسید. از آن بدتر این SLK بیچاره بود. بیچاره چقدر درستوحسابی بود ولی خیلی زود آمد و خیلی زود رفت. شاید در این میان فقط پورشه باکستر بوده که تا حدی توانست پرچم را بالا نگه دارد. وگرنه گزینههایی مثل رنو اسکالا، ولوو C70، فولکسواگن بیتل، لکسوس IS که خیلیها حتی نه اسمشان را شنیدهاند و نه قیافهشان را دیدهاند. انصاف داشته باشید. مازراتی گرنکبریو را وارد این بازی نکنید. این اواخر به لطف ممنوعیت واردات داشتیم پرونده کل داستان را میبستیم که ناگهان زد و مرسدسبنز E کلاس کانورتیبل و بامو سری 4 کروک آمدند. اولی را یک بار در تست مرسدسبنز E250 کانورتیبل بررسی کردیم. حالا مانده آشی که قرار است برای دومی بپزیم.
بامو سری 4 کروک از کجا آمد؟
فیلمبازهای حرفهای خوب میدانند Spin-Off چیست. عبارتی که واقعاً نمیشود خیلی دقیق تعریفش کرد. اسپینآف یا آنطور که بعضی منابع میگویند «محصول جانبی» یا «محصول مشتق» یک برداشت فرعی از یک ماجرای اصلی است. بگذارید با چند مثال آن را بهتر توضیح دهیم. مثلاً فیلم سینمایی هابز و شاو یک اسپینآف از مجموعه فیلمهای سریع و خشن است، بامبلبی اسپینآفی از ترنسفورمرز و ... . نکته مهم این است که اسپینآف را نباید یک زیرمجموعه در نظر گرفت.
با این مقدمه ماهیت و فلسفه سری 4 بامو را بهتر میتوان تشریح کرد. این خودرو یک اسپینآف از نسخههای کوپه و روباز سری 3 است. محصولی که در یک اتفاق تاریخی از سوی باواریاییها، از 6 سال اخیر که وارد میدان شد تا امروز دو نسل عوض کرده است. ماجرای جنجالی جلوپنجرههای عریضوطویل بامو با کانسپت این خودرو آغاز شد. البته شرکت لطف کرد و نسل اولش را با جلوپنجرهای معقول ساخت. آنچه امروز به سراغش رفتهایم مدل 428i از نسل اول با کد F33 است. حالا تا اینجا هستیم این را هم بگوییم که در نسل اول، مدل کوپه با کد F32 و نسخه گرنکوپه یا همان فستبک با کد F36 شناخته میشود.
سری 4 کوپه را باید یک جانشین درستوحسابی از سری 3 کوپه با کد E92 تلقی کنیم. پس نتیجه میگیریم سری 4 روباز ما هم باید جانشین سری 3 کانورتیبل E93 باشد. خلاصه که بامو میخواست به هر نحوی که شده از شر مدلهای 2 در سری 3 خلاص شود.
بررسی طراحی بامو 428i کروک مدل 2016
تفسیر ماجرای اسپینآف در بخش طراحی بهخوبی قابل لمس است. شباهت معناداری بین نمای ظاهری هر دو خودرو دیده میشود. درواقع بامو اصلاً برنامهای نداشته تا تفاوت عمیقی ایجاد کند. فراموش نکنید سری 4 در همان اتمسفری است که سری 3 هم هست.
جسارت و تمرکز رو به جلو، عنصر اصلی طراحی بامو 428i است. چشمهایی که در کنارهها باریک و ناگهان بریده شدهاند، یک اخم دوستداشتنی را شکل دادهاند. یکی از جلوههای خیرهکننده این خودرو دو بازو پایدارکننده رنگی است که عمداً از پشت میلههای جلوپنجره نمایان شده است. برشهای روی کاپوت به زیبایی هرچه تمامتر ادامهدهنده لبه شیشه جلو و لبه کنار بدنه هستند.
در نمای کناری، بامو کمی شیطنت کرده و نیمنگاهی به سبک عضلانیها داشته است. این را میشود به راحتی از روی گلگیرهای بادکرده و حالت شیبدار رو به پایین آن متوجه شد. پس از سالها شاهد هستیم که شرکت بالاخره یک بازی حماسی روی آینهها انجام داد. اگرچه رینگهای 428 ساختاری تکراری دارند ولی هنوز هم آنقدر چشمنواز هستند که به هر خودرویی میآیند. حذف ستون C به قدری استادانه انجام شده که اصلاً بیننده متوجه آن نمیشود.
در نمای عقب شاهد یک عرض ارادت به سری 3 هستیم. اگرچه شرکت از همین حس و حال چراغها یکی دو سال بعد روی سری 5 جدید هم بهره برد. سبکی که قبلتر توسط X6 به اجرا درآمده بود و خیلی قبلترش توسط X3 اجرا شده بود؛ یعنی تقسیم چراغ به دو قسمت کاملاً مستقل بزرگ و کوچک که حتی وقتی صندوق بالا باشد هم زیبایی داشته باشد. ولی با همه اینها، امضای متمایزکننده سری 4 همین چراغها هستند. احترام به شعور مشتری را زمانی متوجه میشویم که بامو برای فانتزی ماجرا نیامده از اگزوزهای دوبل دوطرفه استفاده کند. البته استفاده از بال عقب با این قضیه فرق دارد.
داخل کابین بامو 428i کروک چیزهایی میبینیم که هر بیمربازی دوست دارد ببیند؛ کالکشنی منظم از دکمهها بر بستری بسیار باکیفیت. اگرچه بامو خلاقیتی روی شکل دریچههای تهویه مطبوع نداشته ولی حداقل دست از آن طراحی کلیشهای فرمان برداشته است.
در مقابل در روزهایی که بسیاری از بزرگان اسپرتگرایی به سمت پشت آمپرهای دیجیتالی رفتهاند، باواریاییها یاد و خاطره مدلهای کلاسیک را زنده نگه داشتهاند و هنوز از عقربههای مکانیکی استفاده میکنند.
آن پایین زیر دست راننده، اهرم ترمزدستی خودش داستان دارد؛ یعنی خیالتان از بابت دریفت زدن با 428 راحت باشد. محل قرارگیری موس یا همان سلکتور طوری است که راننده تمرکزش به هم نریزد.
استفاده از ترکیب دو رنگ قرمز و مشکی برای تریم داخلی، هوشمندانه بوده است. این را هم بگوییم و تمام که اهرمهای تعویض دنده پشت فرمان همینطوری اتفاقی بزرگتر نشدهاند. آنها آمدهاند تا رویای شیرین کنترل دستی دور موتور را به سبک مدلهای مسابقهای تعبیر کنند.
بررسی آپشنهای بامو 428i کروک مدل 2016
بامو 428i کروک غیر از تجهیزات مربوط به باز و بسته کردن سقف، تفاوت دیگری با ویراش کوپه آن ندارد؛ یعنی درست مانند برادرش، او نیز در بازار به اسم سه کلید معروف است. سه کلید اشاره به 3 دکمه مربوط به آپشنهای سنسور نقطه کور، سنسور تغییر لاین و رادار جلو دارد که آخری خود شامل ترمز اضطراری و کروز کنترل هوشمند میشود.
به اینکه چرا این خودرو سیستمهای کنترل ایستایی در سربالایی و سرپایینی ندارد، خرده نگیرید. این آپشن اغلب برای شاسیبلندها استفاده میشود. درعوض اتوهلد دارد که باعث میشود در سربالاییها نیازی به ترمز گرفتن و گاز دادن آرام برای حرکت نداشته باشید.
سری 4 کروک غیر از رادار تصادف عقب که شامل رصد موانع پشتی و ترمز خودکار میشود، تقریباً همه سنسورها و رادارهای دیگر را دارد. منظور از همه، واقعاً همه سنسورها است که بله شامل سنسور تشخیص خوابآلودگی هم میشود.
در این خودرو میتوان ست کاملی از تجهیزات مربوط به ترمز را مشاهده کرد. از توزیع نیروی ترمز و ترمز کمکی گرفته تا ترمز اضطراری و دو فناوری خیرهکننده بازیابی انرژی ترمز و کنترل ترمزها در پیچها که به آن CBC هم میگویند. در نظر داشته باشید که پکیج ترمزهای M پاور یک آپشن پولی برای آن محسوب میشود.
انتظار ندارید که از وجود تجهیزاتی مانند نوربالا و تنظیم ارتفاع نور اتوماتیک در این خودرو تعجب کنیم؟ ولی از طرفی اینکه برای چنین خودروی اسپرتی سیستم چراغشور برای چراغهای تمام LED آن در نظر گرفته شده، شگفتزده میشویم.
فرقی نمیکند که سری 4 شما کوپه باشد یا کانورتیبل، در این خودرو گرمکن فرمان حتماً حضور خواهد داشت. یکی از بزرگترین تفاوتهای مدلهای وارداتی غیر از پکیج M، در سیستم صوتی دیده میشود. جایی که به صورت استاندارد روی آن 9 اسپیکر از برند هارمن کاردون دیده میشود ولی روی برخی از نسخههای فولتر ست 16 بانده با همین برند نصب شده است. همین تفاوت در بخش نمایشگر اطلاعات و سرگرمی هم دیده میشود. جایی که مدلهای پایه 6.5 اینچی هستند و مدلهای سفارشی 8 اینچی.
حرف سیستم اطلاعات و سرگرمی شد. بگذارید اعتراف کنیم که برعکس خیلی از خودروهایی که تا حالا تست کردیم، منوی 428 واقعاً مثل آبنبات است. نرم و روان. راحت و ساده؛ یعنی وقتی میخواهید روی نقشه بروید، اعصابتان خرد نمیشود. یا مثلاً برای تنظیمات مربوط به اتصال موبایل نمیخواهد فوق لیسانس مخابرات داشته باشید. سیستم نمایش اطلاعات روی شیشه جلو موسوم به HUD و چهار دوربین 360 درجه را به صورت استاندارد خواهید داشت.
صندلی راننده و سرنشین جلو حتی در مدل پایه هم با تنظیم 10 حالته و برقی خواهند بود. تنها تفاوت عمده، اسپرتتر بودن صندلی در نسخههایی است که پکیج M دارند. اگر از آنهایی هستید که برایتان جنس صندلی خیلی اهمیت دارد، باید بگوییم که صندلی بامو 428i به صورت استاندارد از چرم داکوتا است ولی این قابلیت وجود دارد که آن را با چرم آلکانتارا نیز سفارش دهید.
بررسی مشخصات فنی بامو 428i کروک مدل 2016
تا حالا فکرش را کردهاید که پیشرانهها هم جانشین دارند؟ مثل پیشرانه N20 همین خودرو که به جای خانواده N53 آمده است. قوای محرکهای که پیشتر روی سری 3 تیپ E90 و سری 5 تیپ E60 نصب میشد. در نسخه جدید علیرغم کاهش حجم پیشرانه به لطف حضور توربوشارژر قدرت از مدلهای قبلی هم بیشتر شده است؛ یعنی با اینکه بلوک پیشرانه 2 لیتری است ولی خروجی آن به عدد 252 اسببخار با گشتاور سنگین 350 نیوتنمتری رسیده است.
اتصال پیشرانه به یک جعبهدنده 8 سرعته با قابلیت اسپرت کاری میکند که چرخهای عقب مثل یک سانتریفیوژ به طرزی سرسامآور با دوری بالا در چرخش باشند. راستش را بخواهید ثبت شتاب صفر تا صد 6.3 ثانیهای برای این خودرو کمی ناامیدکننده بود. ولی این را در نظر داشته باشید که سری 4 کروکی حدود 300 کیلوگرم (وزن نهایی 1810 کیلوگرمی) از مدل کوپه سنگینتر است.
این را هم برای توشه روز قیامت کنار بگذارید که شتاب صفر تا 160 کیلومتر برساعت آن حدود 15 ثانیه و صفر تا 225 کیلومتر برساعتش حدود 36 ثانیه طول میکشد. اگر روزی هوس درگ به سرتان زد، یادتان باشد که در بهترین حالت میتوان 400 متر را با این خودرو در 14 ثانیه و با سرعت 158 کیلومتر برساعت پیمود. سرعت نهایی هم که مثل همیشه به صورت الکترونیکی روی 250 کیلومتر برساعت محدود شده است.
شرکت سعی کرده با طول، عرض و ارتفاع 6440، 1825 و 1384 میلیمتری هنوز هم این محصول را در کلاس خانوادگیهای معقول حفظ کند. اگر خوششانس باشید میتوانید بامو 428i را با تایرهای 19 اینچی بخرید. اگر نه که کارتان با همان 18 اینچیهای بریجستون هم راه میافتد.
تجربه رانندگی با بامو 428i کروک مدل 2016
وقتی درون بامو 428i کروک هستید و اگر سقف بسته باشد، خیلی سخت میتوانید تفاوت فاحشی با مدل کوپه از نظر حال و هوا پیدا کنید؛ یعنی همان استایل گنگستری که پشت فرمان بهتان دست میدهد. همان دید محدود عقب. همان فضای فاجعهبار صندلیهای پشتی و همان فرمانی که دلتان میخواهد گازش بگیرید. فقط اینکه به دلیل ساختار سقف جمعشونده، کمی شیشه جلو زاویهدارتر است.
تقریباً مثل هر کانورتیبل دیگری، پروسه باز و بست سقف با کلی دنگ و فنگ صورت میگیرد. سعی کنید وقتی دارید سقف را باز میکنید یا میبندید، اطراف خودرو نباشید. چون مشخص نیست که یکدفعه میلهای، صفحهای چیزی آن وسطها میآید و میرود. خودروهای کروکی به محفظهای برای قرار گرفتن سقف بعد از حالت جمعشدن نیاز دارند. بنابراین فضای صندوق عقب آن کمی کوچکتر از مدل کوپه است.
در همان چند ثانیه اول حرکت مشخص است که بامو 428i کروک کمی خشک راه میرود. این را بگذارید به حساب تایرهای رانفلت و سیستم تعلیق حرفهای آن که قرار است مرکز ثقل را نزدیک به زمین نگه دارد.
دو سناریوی مختلف برای این خودروی روباز مطرح است. یک اینکه برخلاف تصور، حرکت با سقف باز در زمستان خودکشی نیست. سیستم تهویه مطبوع خاص آن که روی پشت گردنی صندلی است باعث میشود حداقل به مرز فریز نرسید. سناریوی دیگر هم این است که خیلیها فکر میکنند رانندگی با خودروی کروک مثل فیلمهای رومانتیک است. باد لابلای موها و آسمان آبی و پرسه در میان کائنات و لمس مفهوم طبیعی و این چیزها. با این خودرو اگر صفحههای منحرفکننده روی سقف را فعال نکنید، نفس کشیدنتان هم به مشکل میخورد. بندگان خدا نفرات پشتی آنقدر درگیر اغتشاش هوا هستند که ماسک اکسیژن لازم است.
حالا شما بخش فان ماجرا را کنار بگذارید. شیمی بین پیشرانه، جعبهدنده و دیفرانسیل آنقدر خوب است که شما فکر میکنید پیشرانه اصلاً عقب قرار دارد.
قرار نیست پشت هر خودروی معروفی که نشستیم، از هندلینگش تعریف کنیم. ولی حقیقت این است که فرمانپذیری در این بامو یک چیز دیگر است. آنقدر که در پیچهای تند خودرو به خودش مسلط است، در مسیر مستقیم تسلط ندارد. شاید برای حرفهایها مهم باشد که در صورت ترمزگیری با این خودرو در سرعت 100 کیلومتر برساعت، حدود 50 متر طول میکشد تا کاملاً توقف کند.
آن اهرمهای پشت فرمان را که یادتان میآید؟ تعویض دنده با آنها درست مثل نید فور اسپید است. سریع و حرف گوشکن. با این حال فرقی نمیکند که شما کدام تیپ سری 4 را دارید. اگر خدای نکرده جعبهدنده 8 سرعتهاش به مشکل بخورد، عملاً Game Over میشوید. چراکه تعمیر آن به شدت سخت و به شدت گران است. پس خیلی متمدنانه با تعویض دندهاش کار کنید. نه اینکه این خودرو از سرعت و شتابگیری به مشکلی برمیخورد ولی به هر حال کار است دیگر. کلاً مراقب باشید.
عکاس: محمدرضا اناری
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما