خدا نکند روزی مشتریان ایرانی از خودرویی بدشان بیاید، آن وقت نفرین خدایان است که عالم و آدم را میگیرد. اگر محصولی در بازار ایران شکست خورد، باید با کاردک از زمین بلندش کرد. این همان طالع نحسی است که دامن هاچبکهای لوکس 3 در را گرفته است. بیچاره جوان ناکام، اوپل آدام را که اصلاً کسی ندید و به فنا رفت. فیات 500 با آن تاریخچه پربار و شهرت جهانیاش هم در این سرنوشت شوم مضمحل شد. آلفارومئو میتو در حالی که فکر میکرد مثل خواهر زیبارویش جولیتا هزاران خواستگار پیدا میکند، ناگهان جذام گرفت و راهی تاریکیها شد. دستآخر هم به DS 3 میرسیم. شاهزاده فرانسوی که هنوز از اسب سفید پایین نیامده، پایش پیچید و قلنج کرد.
DS 3 از کجا آمد؟
نمیشود که از سیتروئن بگوییم و از DS نگوییم. از 1955 تا 1975 و درست در روزهایی که سیتروئن در قله بازار اروپا پرچم افراشته بود، یکی از شاهکارهای تمام تاریخ خودروسازی را راهی بازار میکرد. اسطورهای که طراحیاش هوش از سر میپراند و مشخصات فنیاش بیننده را خشک میکرد. این محصول سیتروئن DS نام گرفت. اولین خودروی تولید انبوه دنیا که سیستم تعلیق هیدروپنوماتیک و ترمزهای دیسکی داشت. یکی از آیرودینامیکترین خودروهای دنیا که هنوز هم دیدنش مو بر تن راست میکند.
سالها بعد از DS رویایی، سیتروئن هوس نبش قبر به سرش زد و بار دیگر اسم DS را زنده کرد. اینبار در قالب یک هاچبک مفهومی به اسم DS Inside که سال 2009 معرفی شد. این خودرو همان سال به صورت نسخه نهایی و با اسم DS3 تولید شد. سیتروئن DS3 تا سال 2016 روی خط تولید بود ولی دوباره فرانسویها را برق گرفت و خواستند همهچیز را منقلب کنند. شرکت از یک سال قبل ساز ایجاد یک برند زیرمجموعه را کوک کرده بود. برندی که قرار شد نامش DS باشد. این اتفاق افتاد DS از یک مدل تاریخساز تبدیل به یک برند نوظهور شد. جالبتر آنکه تولید DS3 با تغییر برند ادامه پیدا کرد ولی حالا دیگر باید او را DS 3 (با فاصله بین DS و 3) بخوانیم. چراکه درواقع اسم اصلی این خودرو 3 از شرکت DS است.
بررسی طراحی DS 3
تقریباً محال است بشود ایرادی از زبان بصری DS 3 گرفت. نهایتش بتوانیم بگوییم که «من این شکلی دوست ندارم»، همین و نه بیشتر. این خودرو تصویری خلاقانه، غیرتکراری و تا حدودی انتزاعی از یک هاچبک 3 در را ارائه داده است. چیزی که آنقدر ساختارشکن از آب درآمده که شیرینیاش اذهان عمومی را میگزد.
آنچه اینجا میبینیم، سازهای پر از جزئیات و ریزهکاری است. اگر بگوییم دیاس در این بخش زیادهروی کرده، بیراه نگفتهایم. مهندسان طوری روی همهچیز کار کردهاند که گویی قرار بوده فقط یک دستگاه از آن تولید شود. فقط به کاسه چراغهای جلو دقت کنید و ببینید که چطور یک سونامی از زوایا و اشکال هندسی در هم تنیده شده است.
خیلی محو و ملایم میتوان وابستگی نسخه جدید به DS3 استاندارد سیتروئن را روی طراحی چراغهایش لمس کرد. یک جلوپنجره 6 ضلعی با فریمی که هم خط زیر چشم شده و خط دور لب هم دیده میشود. نمیتوان از نمای جلویی DS 3 دست کشید. این پایین هنوز هم خبرهایی است. برجستگی زیبایی این مهشکن را به آن مهشکن وصل میکند که خودش تبدیل به پایه توری جلوپنجره شده است. کمی دورتر و نزدیک چرخها هم دو برش LED نور روز با انحنایی زیبا انگار چال لپ این خودرو هستند؛ چه بلبشویی.
احتمالاً میدانید که برای ما طراحی جانبی چقدر اهمیت دارد. خُب، چهره زیبا را که همه میدانند چقدر مهم است، پس رویش حسابی مایه میگذارند. ولی عشوهگیری از بغل که کمتر به چشم میآید، کار هر کسی نیست. یک بینظمی عجیبی در این بخش مشاهده میشود. انگار هیچچیز سر جای خودش نیست. یک چیزهایی هست که در بقیه مدلهای همکلاس نیست و برعکس. ولی عجب این است که این تداخل درهم و برهم خطوط، یک حس خاص بودن به بیننده القا میکند. انگار که رفته باشید نمایشگاه آثار پیکاسو. آدم نمیفهمد که چی به چی است، ولی احساس میکند که حتماً باید چیز ویژهای باشد. ریزهکاری، به ریزهکاریها دقت کنید: به شکل شیشه قسمت عقب، به فریم تورفته دور شیشه جلو، به انحنای برش در، به خط زیر دستگیره، به زه براق.
در نمای عقب، نمایشی منطقیتر و متعارفتر را شاهد هستیم. با این حال باز هم چراغهای عقب نشان میدهند که چقدر پر افاده هستند. نزدیکتر که بشوید، احساس میکنید کسی این چراغها را به داخل بدنه هُل داده است. فرورفتگی لطیفی روی در عقب و گلگیرها دیده میشود. برای چندمین بار میگوییم که اگر احساس میکنید رابطهای با طراحی این خودرو برقرار نمیکنید، به گیرنده خودتان دست نزنید؛ اشکال از فرستنده است.
شاید فکر کنید با ورود به داخل کابین DS 3 از هنجارشکنی بیرون آن رها شدهاید. اما درون این خودرو هم اتمسفر عجیب و غریبی دارد. با اینکه چیز اضافی و زمختی اینجا دیده نمیشود ولی به طرزی دیوانهکننده باز هم اسیر یک مغناطیس خاص میشویم. هرچقدر که بیرون این خودرو تلاشی برای نزدیکتر شدن به خودروهای 50 سال آینده را داشت، درون کابینش یک استعاره معنادار به گذشته را حس میکنیم. البته که سیتروئن بهعنوان مالک در این زمینه واقعاً شورش را درآورده است. فرمان و عقربههاش پشتش دیگر زیادی نوستالژیک شدهاند.
جنس یکدست کنسول مرکزی و پنل روی آن هم تعبیری غلط از مینیمالیستی ارائه دادهاند. با این حال وام گرفتن از الگوی هندسی مشترک در شکلدهی به دریچههای تهویه مطبوع و آن دو دکمه اطراف نمایشگر اطلاعات و سرگرمی، تبدیل به مزیت طراحی داخلی این خودرو شده است.
قبول داریم که DS 3 خودروی «همه پسندی» نیست ولی فرانسویها در دفع حداکثری «مشتری معمولی» هم واقعاً سنگ تمام گذاشتهاند.
بررسی آپشنها و تجهیزات DS 3
هاچبکهای 3 در اغلب قصدی برای لوکس بودن ندارند. یا زیادی شهری یا زیادی مسابقهای خواهند بود. این وسط چسباندن واژه فولآپشن رویشان کمی سخت است ولی DS 3 نشان داده که تا حد زیادی در این قسمت سربلند بیرون آمده است.
ست کامل سنسورهای جلو، عقب، باران و فشار تایر در این خودرو تعبیه شده است. اینکه روی آن سیستم توزیع نیروی ترمز در کنار ترمز کمکی و ترمز اضطراری نصب شده میتواند سیگنالی برای عملکرد تهاجمیاش روی جاده باشد. شاید همان فرمان هیدرولیکی هم روی این خودرو به جای سیستم برقی کفایت میکرد، ولی حالا که دارید پولش را میدهید، جهنم و ضرر، برقیاش کنید.
اگر روزی کسی گفت که DS 3 را به خاطر سیستم صوتیاش خریده و فقط میخواهد درونش آهنگ گوش کند، حق دارد. اما یک نکته؛ تقریباً زمین و زمان درباره سیستم صوتی این خودرو گفتهاند HiFi است. والا و بلا که هایفای برند نیست، یک فناوری است. این واژه که مخفف High Fidelity است، اشاره به مجموعهای از مکانیزمهای صوتی دارد که به منظور کاهش میزان نویز و به همریختگی اصوات یا همان اعوجاج به کار میروند. به همین خاطر است که وقتی دارید درون این خودرو به یک سمفونی بزرگ گوش میدهید، انگار یک نفر بغل شما دارد ترومپت میزند.
کجا بودیم، دور نشیم. داشتیم میگفتیم که DS 3 دوربین عقب و نمایشگر 7 اینچی دارد. یک سیستم ارتباطی DS Connect دارد که چرا دروغ، ما نتوانستیم از آن استفاده کنیم. 6 ایربگ روی چنین خودروی کوچکی فقط نشانه آپشن زیاد نیست بلکه تصویری از اصرار سازنده بر مسائل ایمنی دارد.
خبر بد آنکه این خودروی پرادعای فرانسوی که همیشه و همهجا در بوق و کرنا کردهاند که «پرمیوم» است، کیلس ندارد. حتی صندلیهایش هم دستی تنظیم میشوند. گرمکن و سردکن هم که خسته نباشید. سوال اینجاست که پس سانروفت کو آقای پرمیوم؟
بررسی مشخصات فنی DS 3
معمولاً انتظار خاصی از یک پیشرانه 3 سیلندر نباید داشته باشیم. ولی نه این یکی. پکیج 1.2 لیتری توربوشارژ DS 3 دقیقاً 109 اسببخار قدرت و 205 نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. تحویل این خروجی به یک جعبهدنده 6 سرعته اتوماتیک و وصل کردنش به چرخهای جلو باعث میشود تا شتاب صفر تا صد زیر 10 ثانیهای (سریعتر از هیوندای اکسنت، امجی GT و حتی میتسوبیشی لنسر 1800) و سرعت نهایی 188 کیلومتر برساعتی برایش ثبت شود.
وقتی موتور خودرویی پرخوران شده باشد یعنی شما دیگر نیازی ندارید برای رسیدن به سرعتهای بالاتر، دور موتور را افزایش دهید. چراکه توربو تقریباً بعد از 1500 rpm وارد مدار میشود. خلاصه که اگر توربو، توربوی درست و حسابی باشد شما عملاً کمتر گاز میدهید و این یعنی مصرف سوخت کمتر. رکورد 4.6 لیتر در هر 100 کیلومتر برای چنین خودرویی عالی است. البته اینکه چرا با این مصرف سوخت عالی برایش یک باک 50 لیتری در نظر گرفته شده، کمی تعجببرانگیز است. فاصله محوری 2452 میلیمتری در خودرویی که طولش 3948 میلیمتر است، یعنی استفاده حداکثری از فضای کابین. رمز چابکی DS 3 غیر از قوای محرکه سرزندهاش، وزن کم 1090 کیلوگرمیاش است.
تجربه رانندگی با DS 3
همه خودروهای فرانسوی از قدیم تا جدید، از ژیان گرفته تا پژو 2008، از رنو 5 گرفته تا زانتیا همگی به طرز تحسینبرانگیزی روی بحث نرمی رانندگی وسواس داشتهاند. بنابراین وجود چنین قابلیت خاصی روی DS 3 هم تعجببرانگیز نیست.
همان دقایق اول رانندگی متوجه میشویم که با خودروی متعادلی سر و کار داریم. متعادل یعنی بالانس دقیقی بین همه اجزایش برقرار شده است. جعبهدنده در خدمت پیشرانه است و پیشرانه فروتنانه در اختیار راننده. فرمانپذیریاش طوری نیست که بگوییم با یک معجزه در قرن 21 روبرو شدیم ولی حقیقتاً برای یک خودروی سایز کوچکِ محور جلو که وزن پایینی هم دارد، این پایداری قابل قبول است.
نسبت طول، عرض و ارتفاع به گونهای است که هندسه خودرو شبیه به مدلهای 4 در است. بنابراین توزیع وزن مهندسی و دقیقی هم پیش روی خود خواهیم داشت. تایرهای 17 اینچی اگر نگوییم استادانه ولی بیتردید در این خودرو نقشی درخشان دارند. یادتان باشد DS 3 قرار نبوده پرچمدار برند باشد.
راستش آنقدر که دیدنش هیجانانگیز و سرگرمکننده بود، رانندگیاش چنین احساسی نداشت. حس نمیکنید که باید ساعتها پشت فرمان به راندن ادامه دهید. همان چند دقیقه اول هم اگر زدید بغل، اتفاقی نمیافتد. بخشی از وجود شما درون خودرو جا نمیماند. راستش را بخواهید اینکه حین رانندگی مدام تاریخچه این DS و آن DS مرور میکردیم لذت بیشتری داشت.
راند نهایی با DS 3
اینکه چه تیپ مشتریانی DS 3 میخرند، خیلی معلوم نیست. یعنی ظاهر و باطنش طوری ذهن را درگیر میکند که آدم نمیفهمد خریدار این خودرو یک میانسال آرتیست است یا یک جوان متمول. یک دختر کارآفرین است یا یک پزشک مغز و اعصاب. هرچه هست، در بهترین حالت این فرانسوی نمیتواند خودروی اول باشد. برای مسافرت و کاربری روزانه زیادی فانتزی است. زیادی جلب توجه میکند و زیادی به چشم میآید.
حالا بحثهای مربوط به قیمت و خدمات پس از فروش و تامین قطعات یدکی که هیچ، ولی DS 3 میتواند زیباترین خودروی یک نمایشگاه باشد که هیچکس آن را نمیخرد.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما