در بازار ایران کمتر خودرویی پیدا میشود که «سرش به تنش بیارزد». بخشی از محصولات در گروه گرانهای خیلی بیکیفیت هستند و بخش دیگر در گروه باکیفیتهای خیلی گران. خلاصه که وقتی پراید 45 میلیون تومان باشد، دیگر نباید حرف از خودروی ارزان زد.
”به لحاظ قیمتی و قدرتی میتوان جیسی 6 را مقابل تندر 90، دنا و برلیانس H330 قرار داد. خودرویی که استاندارد آلایندگی یورو 5 را پاس میکند، قطعاً نمیتواند محصول دم دستی قلمداد شود. “حالا در این بلبشو هستند مدلهایی که به نسبت پولی که برای خریدشان میپردازید، کیفیت و کارایی معقولی از خود نشان میدهند. مابقی چینیها هم دیگر آنقدر سرسنگین شدهاند که نمیشود طرفشان رفت؛ یعنی در بازه حدود 110 میلیون تومان سخت بتوانید چینی پیدا کنید که با خیال راحت برایش کارت بکشید. خدابیامرز MG6 یکی از همین خودروها بود. برلیانس و دار و دستهاش هم آنقدر که ایرانی هستند، چینی نیستند. دانگفنگ H30 کراس گزینه متعادلی محسوب میشود ولی ایرانخودرو همت کند ثبتنامیهایش را راه بیندازد، خیلی است. همه میدانند که آریو S300 سایپا هم چندان کشته مرده ندارد. درباره جک J4 هم قبلاً حرف زدهایم. لیفان X50 هم که فعلاً روی هواست. از بیوایدی F3 فقط یک نام باقی مانده است. امویام 315 هم که فعلاً هاچبک است و که به کار ما نمیآید. پس چه خودرویی بخریم که حس کنیم متناسب با پولی که دادهایم، آش خوردهایم؟
دنبال پورشه پانامرا و لکسوس ES نگردید. مرسدسبنز E250 و تویوتا CHR هم نه. پیشنهاد ما چیز دیگری است؛ جیلی GC6 اکسلنت، خواهید دید چرا.
جیلی GC6 اکسلنت از کجا آمد؟
جیلی شرکت بزرگی است. مالک فعلی برندهای تاکسی لندن، ولوو، پلاستار، ترافوجیا، لینکاندکو، لوتوس و پروتون. 80 هزار کارمند و سالی نزدیک به 15 میلیارد دلار درآمد دارد. آمار تولیدش بهتنهایی از کل تولید سالانه خودرو در ایران حتی در زمان اوج هم بیشتر است. خلاصه که برند درست و حسابی است. ولی مثل خیلی از درست و حسابیهای دیگر وقتی پایش به کشور باز شد، برخی از مسائل حاشیهای دامانش را گرفت، گرفتارش کرد و سرانجام زمینش زد.
جیلی سال 1390 در آن برو بیای واردات و هیاهوی برندهای متنوع توسط «جیلران» به ایران آمد. چینیها با سه مدل Emgrand7 سدان، Emgrand X7 شاسیبلند و Emgrand RV هاچبک کار خود را شروع کردند. جیلی اولین چینی بازار ایران بود که به دلیل کیفیت بالایی که داشت نظر مشتریان سختگیر درباره برندهای چینی را تغییر داد. جیلران نیز شرکت بی دست و پایی نبود. یکی از زیرمجموعههای هلدینگ گرامی (آسان موتور، اطلس خودرو، چای گلستان و ...) که سالها تجربه را در همکاری با هیوندای و کیا به دست آورده بودند؛ اما ناگهان صاعقه زد و جیلران به مشکل عرضه و بحران خدمات پس از فروش روبهرو شد.
برخی میگفتند مشکلات داخلی دلیل این اتفاقات بوده و برخی دیگر اختلاف با چینیها را موجب تنش در جایگاه جیلی میدانستند. هرچه بود، جیلی از ایران رفت. به همین راحتی؛ اما این رفتن از آن رفتنهای بیبرگشت نبود. در واقع جیلی طعم حضور در بازار تشنه ایران را چشیده بود. شاید خودش در ظاهر دیده نمیشد ولی کارمندانش در ایران ماندند و بازار را زیر نظر گرفتند.
جیلی دوباره بازگشت. اینبار در کنار شرکت آرین خودرو پارس (با آرین موتور نماینده میتسوبیشی اشتباه نگیرید). یکی از زیرمجموعههای هلدینگ ناصح. همان مجموعهای که از آن به اسم سهامدار اصلی ایرتویا (نماینده تویوتا و لکسوس) و نگین خودرو (نماینده رنو) یاد میشود. جیلران هرچه ساخته بود را دودستی تقدیم آرین خودروییها کرد؛ اما این پایان داستان نبود. جیلی با شریک جدید خود فقط قرارداد واردات بسته بود. در واقع چینیهای زرنگ با یک دست، 2 تا هندوانه برداشتند و در بحث تولید سراغ «خودروسازان بم» از زیرمجموعههای کرمان موتور رفتند. بمیها را که میشناسید. مونتاژ لیفان کار آنهاست.
از بحث دور نشویم. خودرویی که امروز قصد داریم زیر تیغ ببریم، GC6 است که در ایران تولید میشود. اولینباری که نام GC6 را شنیدیم با تیپ الیت بود؛ اما از اسفند 1396 هم نمونه فیسلیفت آن به اسم اکسلنت نیز راهی خیابانها شده است.
طراحی جیلی GC6 اکسلنت
جیلی GC6 نمیخواهد شخصیت خودش را زیادی فرهیخته نشان دهد. از آن پُزهای روشنفکرانه که خوراک چینیهاست هم ندارد. البته خودش را دست پایین نمیگیرد. ادعای فضایی بودن نمیکند ولی نمیشود او را محکوم به خودروی پیرمردها کرد. جیلی خیلی آرام و محتاط روی مرز بین کلیشههای خانوادگی و الگوهای مدرن پیش رفته است. به خوبی معلوم است که جیلی نمیخواسته از حد و حدود تعاریف سادگی عبور کند. با این حال GC6 ویرایش اکسلنت در قامت یک فیسلیفت، تغییرات سنگینی را در قیاس با نمونه الیت شاهد بوده است.
شاید چینیها کمی در قسمت جلو شلوغکاری کرده باشند؛ اما به نظر میرسد همهچیز تحت کنترل است. بین اجزای جلوپنجره، سپر و گریل (توری) تفکیک جالبی اعمال شده است. چراغهای جلو خود را بهعنوان بخشی از هویت اصلی معرفی میکنند و نوار خمیده LEDهای روشنایی روز، نقش فانتزی خود را بهخوبی ایفا کردهاند. دنبال پیچیدگی خاصی نباشید، این خودرو قرار است که ساده باشد؛ اما فروتنی هم حدی دارد، جیلی کمی از هنر مهندسی زیرمجموعههای نامدارش را روی چراغها اعمال کرده است.
در نمای روبهرو به طرزی شوکهکننده یک جلوهگری کوتاه هستیم و تمام. قصهای شیرین ولی زودگذر. روی کاپوت و کنارهها زبان بصری ناگهان خنثی و بیروح میشود. گویی قرار است همهچیز از ابتدا روی کاغذ سفید بیاید. شاید اگر همان نوار ساده استیل کرومرنگ پایین درها نبود، با پژو 405 مو نمیزد. در قسمت عقب هم شاهد پدیده شگرفی نیستیم. بیانصافی است اگر چراغهای عقب را ساده معرفی کنیم. این چراغها واقعاً قدیمی و از رده خارج به نظر میرسند. دلیل نمیشود حالا چون از LED استفاده شده، مدرن باشند.
در کابین جیلی GC6 هرآنچه از یک خودرو مقرون به صرفه امروزی انتظار دارید را خواهید دید. حتماً دقت دارید که خودروی شما یک محصول تقریباً 100 میلیونی است. توقعتان را اندازه 100 میلیون تنظیم کنید. اینجا خبری از تریم چرم و چوب نیست. خبری از نوار استیل و فیبر کربن نیست؛ اما حقیقتاً کابین این خودرو چیزی بیش از بیرونش نشان میدهد. چند نکته عجیب اینجا (در مدل نیمه فول) دیده میشود. اول از همه آن فرمان لخت و قدیمیاش است که فقط در مدل فول، آن هم در یک طرف دکمه کنترلی دارد. بعد چرا دکمههای مربوط به سیستم تهویه مطبوع آنقدر پایین هستند؟ واقعاً برای روشن و خاموش کردن کولر باید خم شد. اینها همه در مقابل آن حفره عجیب وسط کنسول هیچی نیستند. چینیها اگر جیلی هم که باشند باید امضایشان را یکجایی بگذارند. این فضای خالی علیالقاعده برای قرارگیری نمایشگر 8 اینچی بوده و الان محل وسایل خرده ریز راننده و مسافران شده، به اندازهای بیمعناست که گویی محل قرار گیری یک چیز خاص بوده ولی حالا آن چیز خاص نیست. مثل گودبرداری برای ساختمانی که هیچوقت ساخته نمیشود. دقیقاً همینقدر بیربط.
تجهیزات و امکانات جیلی GC6 اکسلنت
خودروسازان بم در وبسایت رسمی خود در قسمت معرفی امکانات GC6، خیلی تلویحی به این نکته اشاره کردهاند که این خودرو تقریباً هیچ چیزی ندارد. البته این هم نشانه اعتماد به نفس است. مثلاً سمند همین هیچی را هم ندارد ولی کاتالوگ معرفی آپشنهایش 100 صفحه است. عرضهکننده با کسی شوخی ندارد و قصد عوامفریبی هم ندارد. کولر، قفل مرکزی، قفل کودک، گرمکن شیشه عقب و تمام. خیلی عجیب است که چرا به آپشنهایی مانند سیستم بلوتوث و جیپیاس (در مدل فول) اشارهای نشده است.
البته این جیلی دو برگ برنده اصلی دارد واقعاً حکم ناجی را برایش ایفا میکنند. یکی نمایشگر 8 اینچی متصل به دوربین عقب است و آن دیگری سانروف. کرمانیها خوب میدانند که از نظر بازار ایران خودروی بدون سانروف محکوم به نابودی است. روکش صندلیهای این خودرو را باید بخشی از آپشنهایش دانست، صندلیهایی دو رنگ با چرم مصنوعی و دور دوخت. این را حتی روی جک J4 هم ندیده بودیم. تندر 90 و دنا را هم اساساً بدون روکش صندلی نمیشود نگاه کرد.
جیلی GC6 به هر حال یک برند چینی است و کمی باید درباره ایمنیاش اضطراب داشت؛ اما شاید کسب 4 ستاره از موسسه تست C-NCAP چین کمی آرامکننده باشد. برخی از نمایندگیهای خودروسازان بم و یا حتی کرمانموتور روی 2 ایربگ این خودرو خیلی مایه میگذارند. محض اطلاع شما باید عرض شود که تمام خودروهای سواری تولیدی و وارداتی در ایران طبق قوانین اجباری سازمان ملی استاندارد، میبایست حداقل 2 ایربگ داشته باشند. بنابراین، ایربگهای جیلی فوق نه لطف است نه آپشن.
یک مشکل عجیبی که این خودرو داشت و البته هنوز هم دارد، تحویل آن بدون کفپایی بود. بنابراین پیش از خریداری حتماً از درباره این موضوع تحقیق کنید. درباره یک وسیله ساده تقریباً 200 هزار تومانی صحبت میکنیم.
مشخصات فنی جیلی GC6 اکسلنت
پیشرانهای با 105 اسببخار قدرت و 1.5 لیتر حجم، رابطه عددی خوبی را نشان میدهند. مخصوصاً با وزنی که زیر 1200 کیلو است. اگر نگوییم با خودروی چابکی آشنا نشدهایم، قطعاً با خودروی تنبلی هم روبهرو نیستیم. نقطه عطف مهندسی این چینی کیلومترها آن طرفتر در ژاپن معنا شده است. جایی که Jatco برایش جعبهدنده 4 سرعته اتوماتیک طراحی کرده بود. اغلب میگویند این جعبهدندهها هستند که با پیشرانهها همخوانی دارند؛ اما اینجا پیشرانه است که خودش را با جعبهدنده سازگار میکند. جعبهدنده 4 سرعتهای که روی این خودرو تعبیه شده در پیمایشهای شهری، آن روی جذاب خودش را نشان میدهد ولی وقتی پای مسافرت وسط کشیده میشود، چنان بیرمق میشود که گویی یکی دو دنده کم دارد.
تجربه رانندگی با جیلی GC6 اکسلنت
کوچکتر از چیزی است که نشان میدهد. هم ظاهرش هم باطنش. هر خودرویی که 4 در صندوقدار شد، الزاماً خانوادگی نیست. برخی از سدانها جمعوجورند برخی دیگر سایز متوسط. GC6 جزء دسته جمعوجورهاست و حدود 10 سانتیمتر هم از جیلی امگرند 7 کوچکتر است. دو نفر که جلو مینشینند، قشنگ کتفشان به هم میخورد. وقتی کشویی صندلی را در حالت میانه قرار میدهید، کاملاً توی شیشه جلو هستید. وقتی هم که صندلی را عقب ببرید، دیگر جایی برای نفرات پشت نیست. فارغ از اینکه اگر هم کسی در صندلی عقب باشد شما دیگر تصویری از پشت ندارید. با تمام اینها مثل اغلب چینیهای دیگر صندلی نرمی دارد؛ نرم و ارگونومیک.
آرام استارت میخورد ولی با اینکه پیشرانه کوچکی دارد ناگهان صدایش جوری بلند میشود که انگار یک پیشرانه 8 سیلندر زیر کاپوت قرار گرفته. دیالوگ خوبی بین شما و جعبهدنده در سرعتهای پایین برقرار میشود. خوراک حرکت در ترافیک است. اگر فکر شیطنت هم به سرتان زد، جیلی GC6 جوابگو است. در سرعتهای زیر 80 کیلومتر برساعت به نسبت مکانیزم سادهای که دارد، خوب شتاب میگیرد. ترمزهای دیسکی برای چهار چرخ، کنترل خودرو را در سرعتهای بالا راحت کرده است. به صورت استاندارد زیر این خودرو تایرهای 165.60 میلیمتری 15 اینچی نصب شده که حداقل بخشی از کمبود توانایی حرکتی را به دوش میکشد.
همهچیز جعبهدنده جاتکو خوب است غیر از ضرایبش؛ یعنی چون این یک نسخه 4 سرعته است، فاصله بین دندهها خیلی زیاد پُر میشود و دور موتور زیادی برای درگیر شدن چرخدنده بعدی هدر میرود.
160 میلیمتر ارتفاع از سطح زمین برای سدانی که طولش فقط 4.3 متر است، اصلاً عدد خوبی نیست. شاید این ماجرا برای خانوادهها و آماتورها نرمی سیستم تعلیق را به همراه داشته باشد ولی مرکز ثقل بالایی که این ارتفاع زیاد ایجاد میکند، موجب تکانهای زیاد و اینرسی مداوم سرنشینان به اطراف میشود. یعنی در یک پیچ به نسبت تند، همه به شیشهها کوبیده میشوند. جیلی در قسمت فنربندی هم شقالقمر نکرده است. مکفرسون ساده در جلو و میل پیچشی در عقب. این یعنی اگر در تهران باشید سال دوم مالکیت باید جلوبندی عوض کنید.
باید اعتراف کرد که آن جسارت حرکتی جک J4 را ندارد. البته اطمینانی که پشت فرمان دنا هم حس میکنید را با جیلی GC6 تجربه نخواهید کرد.
از کولر این خودرو هرچه بگوییم کم است. شدیداً سرد میکند. کارکردش در پیمایشهای پُرگاز هم تقریباً بدون افت است. دیگر گول اعداد و ارقام مربوط به مصرف سوخت اعلامی از سوی شرکت را نمیخوریم. دیگر عادت کردهایم که مصرف میانگین 6 لیتر در هر 100 کیلومتر همان 9 لیتر است. سواریاش نسبت به نمونه الیت آنقدرها هم تفاوت ندارد. ولی به نظر میرسد که سیستم صوتی الیت بهتر باشد.
راند نهایی با جیلی GC6 اکسلنت
اگر استراتژی مدیریتی خوبی پشت جیلی GC6 بود الان میشد مثل مور و ملخ آن را در خیابانها دید. حالا ادامه تولید و عرضه آن با اما و اگرهایی روبهرو شده. نمونه اولیه الیت هنوز مارکتینگ را بهخوبی انجام نداده و به بازار شناسایی نشده بود که فیسلیفت اکسلنت آمد. جماعت حتی فرق بین این دو خودرو را نمیدانستند. بازار همچنان در شوک آمدن و رفتنهای متعدد جیلی و شرکتهای مدعی نمایندگیاش بود که ناگهان تیتراژ پایانی این سریال چینی بالا آمد.
جدول کامل مشخصات فنی و آپشنهای جیلی GC6
یک بار گفتیم که جیلی GC6 از جمله خودروهایی است که به قیمتش میارزد. چهره متینی دارد و کاراییاش هم بد نیست. میتواند گزینه مقرونه به صرفهای در این بازار مکاره باشد. البته این بستگی به روحیات خریدار دارد. این جیلی از آن بیآپشنهای باکیفیت است. خودروهای اصیل چنین طرز تفکری دارند؛ اما خیلی از مشتریها چندان به این ماجرا معتقد نیستند؛ یعنی ترجیح میدهند قید کیفیت را بزنند و به جایش آپشنبازی کنند. نه اینکه جیلی بلد نیست آپشن بگذارد یا دوست ندارد آپشن بگذارد. این چینی ثروتمند اتفاقاً خوب میداند که تجهیزات چیست و لوکسگرایی یعنی چه. جیلی آمده و هزینهای که میخواسته صرف یک مشت دکمه و پیچ کند را روی متریال و کیفیت ساخت گذاشته است؛ اما با این حال GC6 به درد افرادی که دنبال زرق و برق هستند، نمیخورد. این خودرو برای مصارف منطقی و آدمهای منطقی است. خود دانید ولی خودروی چینی که 3 سال گارانتی دارد، کم پیدا میشود. بعضی از چینیها عمرشان به 3 سال هم نمیرسد.
*عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما