98 آنقدر سال بدی بود که حتی نمیخواهیم درباره اتفاقاتش حرف بزنیم. حوادث تلخ بیفاصله یکی پس از دیگری آمدند و قلبها و ذهنهایمان را کوبیدند و رفتند. انگار خودمان را به زحمت به آخرین روز رساندیم. به هر حال هرچه بود، گذشت. بیایید از خبرهای بد دور شویم. یا حداقل امیدوار باشیم که دور شدهایم. بیایید سال جدید را با یک طوفان شروع کنیم. یک طوفان که قرار است حالمان را خوب کند. امروز قرار است با قویترین، سریعترین و احتمالاً گرانترین خودرویی که تا به امروز تست کردهایم، رانندگی کنیم. یک چیزی که غم و غصههایمان را میشورد و میبرد. امروز قرار نیست با لباس مهمانی سر قرار برویم. در قرار امروز باید لباس مخصوص مسابقه پوشید. امروز رو در رو با لامبورگینی خواهیم بود. آن هم تنها لامبورگینی هوراکان موجود در ایران.
لامبورگینی هوراکان از کجا آمد؟
داستان هوراکان بدون گالاردو معنی ندارد؛ یعنی پرفروشترین محصول شرکت. خودرویی که سال 2003 رونمایی شد و تا 10 سال بعد از آن توانست به رکورد فروش 14 هزار و 22 دستگاهی برسد. گالاردو همان آئودی R8 است که در دهانش فلفل ریختند و سر به جنون گذاشت. پیدا کردن یک جانشین برای خودرویی که تا این اندازه محبوب و موفق شده، خودش یک بحران است. دقیقاً به همین خاطر بود که لامبورگینی به ترکیب برنده دست نزد و نسخه جایگزین را بر اساس زیرساختهای گالاردو ساخت.
محصول جدید Huracán نام گرفت که گهگاه بعضی از دوستان به آن اوراکان هم میگویند ولی اگر ناراحت نمیشوید ما همان هوراکان صدایش بزنیم. باز هم مثل رسوم گذشته هوراکان نام یکی از گاوهای وحشی اسپانیایی بود. در میان تمام ویرایشهای تولیدشده از این خودرو مدلی که امروز به ملاقاتش میرویم یک نسخه منحصر به فرد است. چراکه اغلب هوراکانها به صورت دو دیفرانسیل تولید میشوند ولی این یکی با کد LP580-2 به صورت تک دیفرانسیل RWD است. این یعنی ارسال دعوتنامه با امضای سرخ برای آنها که ادعای راننده بودن دارند. هشتگ، آدرنالین!
طراحی لامبورگینی هوراکان
گاهی در توصیف طراحی یک خودرو میگوییم که این محصول با زبانی گویا با مخاطبش حرف میزند. اما درمورد هوراکان اینطوری است که با زبان خشن سر مخاطبش فریاد میزند. اخم، برای تعریف حالت چشمان این خودرو کافی نیست. لامبورگینی هوراکان حتی در حالت خاموش و بیحرکت نیز یک موجود متخاصم نشان میدهد. این خودرو مفهوم زوایای تهاجمی را یک بار دیگر به سبک خودش تعریف کرده است.
شاید اینطور به نظر بیاید که داریم از تکنیکهای روزنامهنگاری برای قدرتمندتر کردن واژهها استفاده میکنیم. ولی حقیقت آن است که هوراکان خودش اغراقشده است. جالبتر اینکه لامبورگینی برای رسیدن به این سطح از بیرحمی از هیچ روش عجیب و غریب و پیچیدهای استفاده نکرده است. کافی است قلم دست طراح ناآرام شرکت بیافتد تا ببینیم چطور با چند خط مورب و بازی با LED های مثلثی چگونه میتوان چهرهای دلهرهآور را پدید آورد. هندسه پنج ضلعی هواکشهای زیر سپر را میتوان ادای احترامی به آخرین ویرایشهای گالاردو تلقی کرد. خط کاپوت جلو وقتی به بالای لوگوی گاو خشمگین میرسد، کمی تاب برمیدارد که اشاره مستقیمی به اهمیت نماد شرکت دارد.
لامبورگینی هوراکان در کنارهها نیز دست از جسارت برنداشته است. دو هود بزرگ یکی در انتهای شیشه عقب و یکی در انتهای رکاب، هم از نظر آیرودینامیکی به هوراکان کمک میکند و هم اینکه تنفس پیشرانه را بهینه میسازد. در نمای پشتی چیزی را میبینیم که همیشه از لامبورگینی توقع داریم؛ یعنی سرآسیمه بودن خطوط شکسته.
اگرچه انتهای خودروها مانند تیتراژ پایانی فیلمها، تمامکننده قصه طراحی است ولی در هوراکان گویا تازه این داستان شروع شده است. همهچیز ترکیبی از چند زاویه تند است که درون در هم رفتگیهای بُرنده، محو میشوند. لامبورگینی برعکس اونتادور به جای اینکه بیاید اگزوزها را در مرکز قرار دهد، برای پرابهتتر کردن ظاهر آمده آنها را در منتهاعلیه گوشهها قرار داده است. کاور شیشهای روی محفظه موتور که خودش ماجرایی است. یک ویترین دلبرانه که به بینندگان گوشزد میکند که دست نزنید، پشت این ویترین، چیز خطرناکی قرار دارد.
داخل کابین لامبورگینی هوراکان یک دنیای دیگر است. چطور بگوییم؟ یک چیزی که مشابهش را جای دیگری ندیدهایم. راستش اگر فرمان نبود نمیفهمیدیم که این اتاق یک خودرو است.
چیدمان و فرم دکمهها طوری است که شما حس کنید وارد کابین یک جت جنگنده شدهاید. داخل اسباببازیهایی که خودشان را سوپراسپرت تلقی میکنند، مملو از دکمههای کنترلی و ایمنی است. تجهیزاتی که ذات محافظهکار آنها را رو میکند؛ اما اینجا برعکس، همهچیز برای شلیک ست شده است.
همین دکمه استارت هوراکان کافی است تا یک عمر برایش غش و ضغف برویم. ایدهای که از دکمه لانچ (پرتاب) موشک جنگندهها الهام گرفته شده است. اول باید درپوش آن را بردارید یعنی که خطر را به جان خریدهاید و سپس استارت بزنید. حتی فونت نمایشگر دیجیتال صفحه کیلومتر هم هیجانانگیز است.
دیگر ببخشید که در این خودرو از فانتزیهای مثل نمایشگر 12 اینچی برای پخش موسیقی خبری نیست. هنوز متوجه نشدهاید؟ هوراکان به درد حرکت در خیابان نمیخورد. این خودرو را باید به باند فرودگاه هدایت کرد.
تجهیزات و آپشنهای لامبورگینی هوراکان
به نظر میرسد آدرس را اشتباه آمدهاید. اگر دنبال سانروف و گرمکن صندلی هستید، با عرض شرمندگی این خودرو راست کار شما نیست؛ یعنی اگر از آن دسته افرادی هستید که دلشان صندلی نرم و زیر آرنجی و کول باکس میخواهد و گهگاهی هم میخواهند گازی بدهند، هیوندای جنسیس را توصیه میکنیم تا با روحیه لطیفشان سازگارتر باشد.
آپشن از نظر لامبورگینی تعریف دیگری دارد. آپشن یعنی درجههای مربوط به ولتاژ باتری، دمای آب و فشار روغن. سه المان مهم برای هر راننده حرفهای. متاسفانه باید گفت که روی فرمان هوراکان اثری از دکمههی مربوط به سه حالت کلیشهای اکو، کامفورت و اسپرت نیست. حالت نرمال این خودرو Strada نام دارد که برای بقیه اسپرتها همان نهایت رانندگی است. دو مُد دیگر Sport و Corsa هستند که اولی برای حرفهایها و دومی فقط برای شوماخر است.
روی فرمان این خودرو دکمههای دیگری هم به چشم میخورد. مثلاً سمت راست دکمه مربوط به برفپاککند و آبپاش است. خیلی خندهدار است؟ فکر میکنید اشتباهی شده؟ اما نه، هوراکان چیزی بهعنوان دستهدنده ندارد. شیفترهای پشت فرمان تنها اهرمهای اصلی تعویض دنده هستند. حالا تصور کنید دارید با 290 کیلومتر برساعت حرکت میکنید و باید در کمترین زمان ممکن دنده را افزایش دهید که ناگهان دستتان به اهرم برفپاککن میخورد. بله، به همین دلیل است که پشت فرمان آن فقط شیفتر قرار دارد.
شاید لازم است دوباره یادآوری کنیم که این یک ابرخودروی دیفرانسیل عقب است؛ یعنی برای دریفت کشیدن نیاز به استانداردهای بالاتر و حساستری دارید. سیستم کنترل کشش الکتریکی پایداری یا همان ESC در این خودرو با آنچه روی بقیه خودروها دیدهاید، تفاوت دارد. از آنجایی که ماهیت این خودرو جنگاوری است، ESC به صورت پیشفرض روشن است و درواقع آنچه میبینیم، دکمه خاموش کردنش است. به این معنی که بعد از غیرفعال کردن، خونتان پای خودتان است. البته هوراکان همچین چشم و گوش بسته سر به جنون نزده است.
در این خودرو فناوری هوشمندی دیده میشود که در صورت یک رانندگی نرم و حسابشده بدون فشار آوردن به پیشرانه، 5 سیلندر از 10 سیلندر پیشرانه با برداشتن ریل سوخت از روی آن غیرفعال میشوند تا مصرف سوخت متعادل شود. البته بهمحض اینکه راننده بخواهد از دنیای سیندرلاییاش وارد دنیای جومانجی شود، پیشرانه در کسری از ثانیه دوباره 10 سیلندر را در اختیارش قرار میدهد.
مشخصات فنی لامبورگینی هوراکان
خُب اصل داستان اینجاست. اینجاست که گاوهای خشمگین را نگهداری میکنند. آنچه میبینیم یک پکیج 5.2 لیتری 10 سیلندر V شکل با زاویه مرکزی 90 درجه است. قدرت این خودرو برخلاف برخی منابع که 580 اعلام کردهاند، 572 اسببخار است. 580 در واقع با واحد PS است که آلمانیها بیشتر با آن سروکار دارند. گشتاور نیز عدد 540 نیوتنمتر را نشان میدهد.
این خروجی مهیب در حالی حاصل شده است که پیشرانه آبخنک 40 سوپاپه لامبورگینی هوراکان، توربوشارژ نیست. یکی از دلایل این قدرت بالا سیلندرهایی است که هرکدام بهتنهایی 520 سیسی حجم دارند. خروجی پیشرانه توسط یک جعبهدنده 7 سرعته مسابقهای مستقیماً به چرخهای عقب منتقل میشود.
شرکت مدعی است که مصرف سوخت میانگین این خودرو حدود 12 لیتر در هر 100 کیلومتر خواهد بود. البته این اندازهگیری در شرایط ایدهآل و با سرعت مجاز است. مصرف سوخت هوراکان را در سرعتهای بالا زیر 17 لیتر پیشبینی نکنید. البته خود شرکت هم میدانسته داستان از چه قرار است. چراکه روی آن یک باک 80 لیتری تعبیه کرده است.
در ابرخودروها تفاوت بین سایز تایرهای عقب و جلو الزامی و البته حیاتی است. بهویژه در این نسخه از هوراکان که اصولاً برای دریفت طراحی شده است. شرکت بر اساس سنت ناسیونالیستی خود سراغ تایرهای برند پیرلی ایتالیا رفته است. تایرهایی که در محور جلو 245.35 و در محور عقب 305.35 میلیمتری هر دو جفت 19 اینچی هستند.
اینکه چطور یک هیولا بسازیم که بتواند به سرعت بالایی دست پیدا کند، خودش یک ماجراست و اینکه بتوانیم این هیولا را متوقف کنیم، یک داستان دیگر. لامبورگینی برای این فرزند خود سراغ دیسک ترمزهای سرامیک-کربنی سوراخدار رفته است. دیسکهایی که در محور جلو 365 و در محور عقب 356 میلیمتری هستند.
لامبورگینی هوراکان بهعنوان یک کوپه 2 در 2 نفره چندان هم کوچک نیست. این خودرو با طول، عرض و ارتفاع 4459، 1924 و 1165 میلیمتری به اندازه یک سدان جمعوجور است. باید اعتراف کرد که لامبورگینی استاد رژیمهای لاغری است. 1.4 تن واقعاً برای یک ابرخودروی فوقسریع که میبایست استانداردهای ایمنی مربوط به شاسی را نیز رعایت کند، رقمی عالی است.
توزیع وزن در لامبورگینی هوراکان چیزی بیش از یک پروسه مهندسی است. اینکه پوسته دیفرانسیل در عقب تعبیه شده و بلوک سنگین پیشرانه در وسط است و جعبهدنده بزرگ در جلو، هر اشتباهی از توزیع اشتباهی وزن میتوانست این خودرو را از یک موشک زمین به زمین تبدیل به یک قارقارک پر سروصدا کند که فقط دور خودش میچرخد. چون قرار است بیشترین تنش در محور عقب باشد پس باید کمی آن را سنگینتر کرد. به همین دلیل است که شرکت میگوید 60 درصد وزن روی محور عقب و 40 درصد بقیه روی محور جلو توزیع شده است. در نظر داشته باشید که به لطف وجود بال عقب و در سرعتهای بالا، نیروی پایینبرنده فشاری بیش از 100 کیلوگرم را به انتهای خودرو وارد میکند.
تجربه رانندگی با لامبورگینی هوراکان
همین الان هم در خود ایتالیا اگر یک لامبورگینی هوراکان به خیابان بیاید، همه نگاهها را به خودش میدوزد. دیگر چه برسد به ما. مایی که عکس گرفتن با یک لامبورگینی هم برایمان نعمت است. ما در «باخبر» خودروهای خاصی را تست کردیم. از بنتلی کانتیننتال سوپراسپرتز و مدل منحصربهفرد فورد ماستنگ Mach1 گرفته تا لکسوس LX570 جدید و پورشه باکستر S. از رنجرور اتوبیوگرافی و مازراتی کواتروپورته گرفته تا مرسدسبنز S500 جدید. خودروهایی که همگی یا تنها دستگاه موجود در ایران بودند و یا اینکه تعداد انگشتشماری از آنها موجود است. نه اینکه رانندگی با آنها خیلی برایمان عادی بود ولی حقیقتاً آنقدر که تصور میشد برایشان استرس نداشتیم؛ اما اینبار قصه فرق دارد.
از ابتدای این مطلب مدام از کلیدواژه قرار ملاقات استفاده کردیم. این یعنی نه اجازه کار خاصی داشتیم و نه اصلاً تواناییاش را. اجازه بدهید لحظه به لحظه این لذت دیوانهکننده را با شما به اشتراک بگذاریم. نشستن درون خودرویی که تا حد مرگ به زمین نزدیک است، روش خاص خود را دارد. حالا که نشستید، الزام است که کمربند خاص آن را ببندید. این تازه شروع بازی است. درپوش روی دکمه استارت برداشته، پا روی ترمز و حالا آتش.
این صدایی که در فیلمها و کلیپها از استارت خوردن لامبورگینی شنیده بودید را فراموش کنید. روشن شدن پیشرانه یک چیزی شبیه منفجر شدن یک بمب درون یک تانکر بزرگ است. چیزی شبیه به غرش و نعره 10 شیر نر به طور همزمان. کاش بودید و میفهمیدید که در این کلمات زیادهروی نشده است.
وقتی با حالت نرمال یعنی همان استرادا حرکت میکنید مثل یک خودروی اتوماتیک، دنده با رسیدن به دور موتور تعیینشده شیفت میکند. حالت نرمال برای لامبورگینی هوراکان مثل یورتمه رفتن با یک کروکودیل است. همینقدر عجیب، همینقدر ترسناک. این مکانیزم در حالت اسپرت هم به همین شکل است با این تفاوت که دور موتور کمی بالاتر در نظر گرفته میشود؛ اما وقتی حالت رانندگی را روی کورسا قرار میدهید به خودرو این اجازه را دادهاید که کلیه فرامین مربوط به تعویض دنده خودکار را لغو کند. در این حالت سیستم کنترل کشش و ESC کاملاً غیرفعال خواهند بود. اینجا همان جایی است که گاوهای وحشی از زنجیر خود آزاد میشوند. همان جایی که قرار است این خودرو به در و همسایه کمی بیحرمتی کند. شما فکر بیشتر گاز دادن را هم بکنید، هوراکان از کوره درمیرود. اگر دو ترم هم در دانشگاه سرفصلهای مربوط به شتاب G را بخوانید به اندازه 10 ثانیه تجربه کردنش درون این لامبورگینی نیست.
تا اینجا آمدهایم و با لامبورگینی گاز شدید ندهیم؟ هوراکان آن روی اصلیاش را اینجا نشان میدهد. گویی آسفالت در حال چروکیده شده زیر تایرهاست. در حالت کورسا بهمحض اینکه یک دنده کم میکنید، سرفه ترسناک اگزوزها را میشنوید. نه اینکه ترسیده باشیم، نه. ولی خُب چرا پاهایمان میلرزند؟ چرا داریم عرق میکنیم؟ چرا زبانمان خشک شده است؟ بهتر است در همین لحظه تا کارخرابی نکردهایم، جلسه ملاقاتمان را همینجا تمام میکنیم.
عکاس: بامداد صفائیان
نویسنده : نیما حدادی
منبع : باما